دار زن
کتاب «دار زن»؛ زندگینامه داستانی اصغر اقلیدی از روزهای انقلاب اسلامی تا اسارت در زندانهای حزب کومله به قلم طاهره کوهکن از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. این اثر روایت زندگی اصغر اقلیدی است؛ زندگیای که سال 62 مانند خطکش، به دو قسمت تقسیمش کرد. بخش اول، مربوط میشود به حوادث جورواجور سیوند در قبل از انقلاب و تلاشهای اصغر به همراه پدر و برادرش برای گذران زندگیشان در برابر ظلمهایی که از طرف مالک و جنگلبانی به آنها تحمیل میشد. بعد هم رفتن او به جبهه و جانبازی و گذراندن دوره تکاوری. بخش دوم در جبهه شمالغرب دور میزند. آن شهرهای کوهستانی و پر پیچ و خم که زمانی محل جولان گروهکهای کومله و دمکرات بود که میخواستند به هر شکلی که میتوانند به نظام جمهوری اسلامی ایران ضربه بزنند. اصغر به همراه کلاهسبزها، سینهبهسینه گروهکها ایستاد. اما در یکی از مأموریتها بهخاطر لو رفتن عملیات، با باقیمانده گردان، ناچار به تسلیم شدند. بخش دوم از اینجا و با اسارت اصغر توسط گروهکهای کومله شروع میشود. خاطرات این بخش در زندانهای دولهتو و آلواتان، شکل میگیرد. در بخشی از کتاب میخوانیم: «از بغل دایی جدا شدم. چه بر سر قیافهام آمده بود که سروگل به اشکهایم هم توجهی نمیکرد! دستی به طاسی سرم کشیدم و به سروگل نزدیک شدم. دوست داشتم بغلش کنم ولی ترسیدم داد و بیداد راه بیندازد. چه طوری باید بهش ثابت میکردم من برادرت هستم!»