اثر بومرنگی جنگهای آمریکا
هسته اصلی گروههای رادیکال و تروریستی داخل آمریکا را سربازانی تشکیل میدهند که از جنگهای عراق و افغانستان بازگشتهاند
«ناتان بدفورد فارست» یکی از خشنترین ژنرالهای آمریکایی در دهه1870 بود که پس از پایان خدمتش در ارتش هم راهی جدید برای ادامه جنگ پیدا کرد. او ژنرال شکستخوردهای بود که به خانهاش در ایالت تنسی بازگشت اما اندکی بعد به گروه راست افراطی «کوکلاسکلان» پیوست و به «جادوگر بزرگ» ملقب شد. فارست جزو نخستین گروهها از کهنهسربازان آمریکایی بود که پس از بازگشت به خانه به گروههای تروریستی داخلی آمریکا میپیوست. این پدیده باز هم در تاریخ آمریکا تکرار شد: درست پس از جنگ جهانی اول و دوم، پس از جنگ کره و جنگ ویتنام. اکنون هم پس از پایان جنگ عراق و افغانستان شاهد تکرار این روند هستیم.
هماکنون 5نفر به اتهام تلاش برای براندازی دولت آمریکا در ششم ژانویه2021 در شهر واشنگتن در حال محاکمه هستند که 4نفر از آنان ازجمله «استوارت رودرز» از کهنهسربازانی هستند که گروم موسوم به «قسمخوردگان» (Oath Keepers) را پایهگذاری کردند. قسمخوردگان یک گروه شبهنظامی راستگرای تندرو با منش ضددولتی در آمریکاست. ماه آینده نیز قرار است 5عضو گروه شبهنظامی «پسران مغرور» (Proud Boys) محاکمه شوند. گفته شده، 4تن از این افراد سابقه خدمت در ارتش را دارند. گروه موسوم به پسران مغرور نیز گروهی با ایدههای فاشیستی و نئوفاشیستی راستگرایانه افراطی است که خشونت سیاسی را ترویج میکند.
وبسایت اینترسپت در یک گزارش تحقیقی مینویسد: 18میلیون آمریکایی سابقه حضور در نیروهای مسلح را دارند و نمیتوان گفت که همه سربازان و فرماندهان ارتش، پس از پایان دوره خدمت جذب گروههای افراطی میشوند اما با این حال، وجود فرقهای از سربازان رادیکال را نمیتوان انکار کرد. در گزارشی که دانشگاه جورج تاون از وقایع پس از انتخابات ریاستجمهوری2020 منتشر کرده، آمده است که از 897نفری که در حمله به ساختمان کنگره نقش داشتند 118نفر سابقه نظامی دارند. نکته مهم اینجاست که گرچه شمار این افراد در مقایسه با مجموع کسانی که به ساختمان کنگره حمله کردند زیاد نیست اما این کهنهسربازان به واسطه خدمت در ارتش از اعتبار نسبی برخوردارند و به همین دلیل اقداماتشان تأثیر زیادی روی جامعه دارد. به اعتقاد ناظران، این کهنهسربازان خود را فراتر از قانون میدانند و اکنون عملا به ستون خیمه تروریسم داخلی آمریکا تبدیل شدهاند. مایکل جنسن محقق ارشد مطالعات تروریسم و مقابله با تروریسم دانشگاه مریلند به اینترسپت میگوید: «وقتی کهنهسربازان آمریکایی درگیر افراطگرایی میشوند در جذب دیگران به گروههای افراطی میتوانند نقش مهمی داشته باشند.»
در نیمقرن گذشته اغلب کسانی که سابقه نظامی داشتهاند صحنهگردان اصلی جریان راست افراطی در آمریکا بودهاند. یکی از نمونههای آن «تیموتی مک وی» کهنهسرباز جنگهای آمریکا در خلیجفارس بود که در سال 1995در شهر اوکلاهاما بمبگذاری کرد؛ حملهای که در جریان آن 168تن جان خود را از دست دادند و بیش از 600تن مجروح شدند. «اریک رودولف» نظامی سابق ارتش آمریکا، هم علاوهبر بمبگذاری در بازیهای المپیک1996 آتلانتا، چندین بمبگذاری ازجمله در یک رستوران را طراحی کرد. رودولف تا زمان دستگیریاش در سال۲۰۰۳، 5سال در فهرست 10نفر اول تحت تعقیب افبیآی قرار داشت. «لوئیز بیم» کهنهسرباز آمریکایی جنگ ویتنام نیز از جمله کسانی بود که در دهه1980 ایده برتری سفیدپوستی را در آمریکا قویا دنبال میکرد. او در سال1988 به همراه 13نفر دیگر بهدلیل اقدامات رادیکالش محاکمه شد. این فهرست را تقریبا پایانی نیست: پایهگذار گروه نئونازی «جبهه مقاومت سوسیالیست ملی» (Atomwaffen Division) در آمریکا هم یک کهنهسرباز بود. همچنین بنیانگذار یک گروه نئونازی دیگر نیز پیمانکار اطلاعاتی ارتش آمریکا در جنگ عراق و افغانستان بوده است. مردی که پس از تفتیش عمارت دونالد ترامپ، رئیسجمهوری سابق آمریکا توسط مأموران افبیآی، به دفتر این سازمان در شهر سینسیناتی حمله کرد نیز همانطور که میشود حدس زد، یک کهنهسرباز ارتش آمریکا بوده است. گذشته از این خشونت آشکار، چهرههای کلیدی جریان سیاسی راست افراطی آمریکا نیز اغلب برآمده از ارتش هستند؛ کسانی که به سوابق نظامی خود میبالند. ازجمله مایکل فلین که بهعنوان یکی از مروجان برجسته تئوری توطئه «کیو آنان» مطرح شده است.
پاسخ به پرسشی درباره چرایی گرایش کهنهسربازان آمریکایی به جریانهای راست افراطی پیچیده است. اینترسپت مینویسد: وقتی جنگها به اندازه جنگ ویتنام، عراق و افغانستان آلوده به دروغهای بزرگ و مرگهای بیهوده است، کهنهسربازان برای اینکه فکر کنند دولتها به آنان خیانت کردهاند دلایل زیادی دارند. جورج دبیلو بوش، رئیسجمهور آمریکا، در سال2005، در توجیه راه انداختن جنگ در غرب آسیا، بهاصطلاح «جنگ علیه تروریسم» متوسل شد و گفت: «ما با تروریستها در خارج از آمریکا مبارزه میکنیم تا مجبور نباشیم که در داخل آمریکا با آنها روبهرو شویم.» نکته کنایهآمیز اینجاست که جنگهایی که هزاران میلیارد هزینه و صدها هزار قربانی غیرنظامی برجای گذاشته، بهجای آنکه به امنتر شدن آمریکا منجر شود، نسلی از آمریکاییهای متعصب را تبدیل به چهرههای رادیکال کرده است؛ کسانی که به چرخه خشونت در کشوری دامن میزنند که قرار بود روزی از آن دفاع کنند.