
دانشجو و هویتی که گم شد
فرایندی ایجاد شده که استادان متدین، میلی به روشنگری و تبیین چرایی حوادث اخیر ندارند

همزمان با بازگشایی دانشگاهها و آغاز سال تحصیلی دانشجویی، برخی دانشجویان به بهانه درگذشت «مهسا امینی» در محیطهای دانشگاهی دست به برگزاری تجمعات اعتراضی زدند؛ تجمعاتی که در ابتدای شکلگیری چهرهای صنفی داشت، اما کمکم با وارد شدن شعارهای ساختارشکن و بیسابقه در دانشگاه، وجهه دانشجویی آن زیر سؤال رفت و به رفتارهای «کف خیابانی» و به دور از عقلانیت تغییر فاز داد. درباره چرایی تخطئه «هویت دانشجویی» در اعتراضات اخیر با« محمدرضا مردانی» رئیس سازمان بسیج استادان گفتوگو کردهایم.
مردانی در پاسخ به این سؤال همشهری که «آیا بخشی از بدنه دانشجویی کشور دچار فقر هویتی شده است؟» با تأیید این موضوع میگوید: «قطعاً در3سال گذشته بهدلیل بروز شرایط کرونایی و حضور مداوم دانشجویان در فضای مجازی و تحصیل به شکل آنلاین و نیز حضورشان در سایر حوزههای وب و سایبر، این موضوع منجر به تشدید بحران بیهویتی میان دانشجویان شده است.» مردانی، یکی از ویژگیهای بارز دنیای مجازی را هویتزدایی از فرد در ابعاد مختلف ارزیابی میکند و ادامه میدهد: «افراد در این فضا میتوانند خود را به جای جنس مخالف جا بزنند. فرد میتواند خود را یک متخصص معرفی کند اما در واقعیت فرد کمسوادی باشد؛ بنابراین گمگشتگی هویت یکی ازمفروضات این فضاست که میتواند در درازمدت به بحران هویت اجتماعی ناشی از فردگرایی حاکم بر دنیای مجازی و حتی بروز و ظهور اختلالات روانی مانند افسردگی و پرخاشگری منتهی شود.» او در پاسخ به این سؤال که «در چنین شرایطی چه باید کرد؟ » توضیح میدهد: «اگر امید نباشد این مشکل تشدید خواهد شد. چیزی که امروز در اعتراضات دانشجویی میبینیم، نبود تعهد به هویتی خاص، بیهنجاری و خشونتطلبی در زبان و عمل است.» او در پاسخ به این سؤال که «آیا میتوان چنین رفتارهایی را ناشی از بلوغ افراد و خروج آنان از جامعه کوچک دانشآموزی به جامعه بزرگ دانشجویی و هیجانات دانست؟» میگوید: «اینکه فرد در فرایند انتقال از محیط کوچک به محیط بزرگ دچار اختلال درهویت میشود را نباید نادیده گرفت. اکنون بخشی از اختلال هویتی ناشی از همین اتفاق است.»
اعتراضات دانشجویی رهبر ندارد
رئیس سازمان بسیج استادان در پاسخ به این سؤال که «در برخی شعارها و رفتارهای سیاسی دانشجویان معترض، بعضا شاهد نوعی لمپنیسم سازمانیافته هستیم. در این شرایط نقش تشکلهای دانشجویی و استادان برای هدایت دانشجویان به انجام رفتارهای مبتنی بر هویت دانشجویی چیست؟» گفت: «یکی از مهمترین ارکان یادگیری، آموزش مبتنی بر مشاهدات بر پایه الگوهای رفتاری اطرافیان و افراد ارشد در آن جامعه است. یکی از مهمترین خصوصیات رفتاری در اعتراضات اخیر، اعتراض عریان مبتنی بر هنجارشکنی است. » مردانی توضیح بیشتری در اینباره میدهد: «بهدلیل هنجارشکنیهای خاص این نسل نمیتوان انتظار داشت تشکلهای دانشجویی یا استادان بتوانند نقش مؤثری در کاهش تنشها و التهابات ایفا کنند.»
با نسلی عینینگر روبهرو هستیم
او در پاسخ به این سؤال که «پس نباید انتظار داشت فقر هویتی افرادی راکه تازه به دانشگاه وارد شدهاند برطرف کرد و به آن غنا داد؟» میگوید: «درست است راکه یک شکاف در فرایند هویت این نسل بر اختلال در انتقال ارزشهای ولایی به جوانان در این مقطع ایجاد شده است، اما بهعلت برخی کاستیها این نسل عینینگرتر از قبل شده است و در 2فرایند بودن و نبودن در حوزههایی مانند عدالت، معیشت، فساد، کارکرد دین، امید و آینده دچار یک تعارض هویتی شده است.» مردانی میافزاید: «جوانان این سؤال را دارند که آیا میتوان با جبران برخی کاستیها و ایجاد برخی دیگر از اکتسابات، آینده را در حکمرانی دینی وصول کرد؟» این استاد دانشگاه با بیان اینکه میتوان با بهرهگیری از الگوهای مدیریت اسلامی به این سؤالات به روشنی پاسخ داد، میافزاید: «با کمک این الگوها میتوان به هویت نسل جوان انسجام بخشید و با تکنیکهای شناختی و رفتاری، داشتن برنامههای منسجم علمی از خطاهای اسنادی ایجاد شده در ذهن دانشجو کاست.»
استادان انقلابی در تله «مارپیچ سکوت»
رئیس سازمان بسیج استادان در پاسخ به این سؤال که« نقدهای زیادی به عملکرد استادان در اتفاقات جاری دانشگاهها وارد شده است. آیا این نقدها را قبول دارید؟» با پذیرش نقدها، میگوید: «تا حدود زیادی این نقد وارد است؛ یعنی احساس میشود جامعه استادان انقلابی برای مدیریت اذهان و هویت آنها و الگوگیری از استاد دچار یک انفعال ناخواسته شدهاند. از این موضوع بهعنوان مارپیچ سکوت یاد میشود. در این رویه، فرایندی ایجاد شده است که استادان متدین و انقلابی نیز از ترس انزوا میلی به روشنگری و تبیین چرایی این حوادث ندارند؛ اتفاقی که منجر بهشدت عمل و دامنه اعتراضات در دانشگاه شده و آن را طولانی کرده است.» او در ادامه با اشاره به مشکلاتی که استادان انقلابی در معیشت، کار و فعالیتهای علمی خود دارند بر اهمیت رفع این مشکلات برای بهبود عملکرد آنان در فرایند «جهاد تبیین» تأکید میکند و ادامه میدهد: «بخش دیگری از دلایل این سکوت، قدرت مانور فراوان عناصر و استادان معاند اما کمتعداد است. استادان ناهمسو با قدرت بهدنبال تحریک هیجانات زیاد قشر جوان دانشجو هستند. استادان با گوش دادن فعالانه (اینکه در وهله اول فقط شنونده باشند) و با تبیینگری مبتنی بر حقیقت و واقعیت میتوانند مارپیچ سکوت را بشکنند. همچنین میتوانند هم برای سایر استادان و هم برای دانشجویان نقش مثبتی را در فضای کنونی ایفا کنند.»