• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
سه شنبه 10 آبان 1401
کد مطلب : 175720
+
-

نگاهی به‌کتاب «سیروان» نوشته محمد ستاری وفایی

یادآوری اهمیت امنیت برای جوانان

علی‌الله سلیمی _ روزنامه‌نگار

امنیت هر کشوری با میزان هوشیاری مردم آن کشور ارتباط تنگاتنگی دارد و به هر میزان هوشیاری شهروندان در مقابل توطئه‌های اطلاعاتی و امنیتی دشمن بالا باشد، به همان میزان می‌توان به بی‌اثر‌بودن تلاش‌های دشمن در این زمینه امیدوار بود. به‌ویژه درخصوص جوانان و شهروندانی که برای امور مختلف به خارج از کشور می‌روند و ممکن است بر اثر ناآگاهی در دام سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی دشمن بیفتند و ناخواسته، زمینه را برای تحقق اهداف دشمن فراهم کنند. فعالیت‌های فرهنگی متعددی برای فرهنگسازی در این زمینه از سوی مسئولان مربوطه در کشورمان صورت می‌گیرد که یکی از آنها، تولید و انتشار آثار فرهنگی و ادبی است. ازجمله تالیف و انتشار کتاب که از ابزارهای فرهنگی مؤثر در بخش فرهنگسازی برای تقویت توان اطلاعاتی و امنیتی شهروندان محسوب می‌شود. در این بخش، تا به حال فعالیت‌های متعدد و مؤثری از سوی سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی کشورمان صورت گرفته که یکی از مراکز فرهنگی فعال در این حوزه، انجمن پیشکسوتان سپاس است که با تهیه و تولید آثار فرهنگی در زمینه زندگی و رشادت‌های شهدای اطلاعات و عملیات در دوران دفاع‌مقدس همواره پیشرو و پیشتاز بوده و هست. بخش انتشارات این انجمن در کنار تهیه و تولید کتاب‌های متعدد همسو با اهداف این انجمن و اغلب در بخش زندگینامه شهدای اطلاعات و عملیات، به تهیه و انتشار آثار ادبی، ازجمله رمان با موضوع امنیت ملی هم پرداخته که آثار منتشر‌شده در این بخش قابل توجه و تأمل است. شاخه‌ای از فعالیت‌های انتشارات انجمن پیشکسوتان سپاس به تهیه و تولید مجموعه آثار «امنیت بدون مرز» اختصاص یافته که یکی از آثار منتشره در این بخش، رمان «سیروان» نوشته محمد ستاری‌وفایی است که روایتی براساس رویدادهای واقعی و حقایق زندگی مردم کشورمان با محوریت دیار کردستان دارد. ماجراهای این رمان با حوادث اطلاعاتی و امنیتی در سال‌های اخیر پیوند خورده و خواننده را به دل حوادث پیچیده در حوزه‌های اطلاعاتی و امنیتی می‌برد. کتاب سیروان چهارمین اثر از مجموعه «امنیت بدون مرز» در انتشارات انجمن پیشکسوتان سپاس است که به موضوع رویدادهای اطلاعاتی و امنیتی در خارج مرزهای جمهوری اسلامی ایران می‌پردازد. ماجراهای این رمان درباره زندگی یک جوان ایرانی‌الاصل به‌نام «سیروان» از منطقه کردستان است که به‌عنوان کارگردان در یک شرکت سازنده فیلم‌های تبلیغاتی در کشور آلمان اقامت و فعالیت دارد. او در یک مهمانی که از طرف صاحب شرکت برگزار شده با دختر جوانی به‌نام لیلا آشنا می‌شود که اهل عمان، پایتخت اردن است و در آلمان تحصیل می‌کند و برای نوشتن تز پایان‌نامه‌اش آماده می‌شود. لیلا در رشته جامعه‌شناسی درس خوانده و موضوع تز پایان‌نامه‌اش در مورد علل به‌وجود آمدن گروه‌های معارض خشن در جوامع پیشرفته است. لیلا از سیروان می‌خواهد در تهیه فیلمی با موضوع تز پایان‌نامه‌اش با او همکاری کند اما قبل از شروع این همکاری، لیلا به قتل می‌رسد و پای سیروان به ماجرایی باز می‌شود که نقش چندانی در آن نداشته و همچنین شناختی از آن ندارد. افراد مختلفی با ظاهر عادی که قصد همکاری با او دارند وارد زندگی سیروان می‌شوند که بعدها معلوم می‌شود عناصری از سازمان‌های اطلاعاتی بیگانه هستند که قصد دارند از موقعیت این جوان ایرانی‌الاصل بی‌خبر از اهداف و پیچیدگی‌های سرویس‌های جاسوسی برای پیشبرد اهداف و نقشه‌های اطلاعاتی و عملیاتی خود بهره ببرند. آنها اغلب به سیروان پیشنهاد کاری با موقعیت‌های عالی می‌دهند که برای یک جوان همواره وسوسه‌کننده است. به این طریق، سیروان بدون اینکه از نیت و اهداف عوامل اطلاعاتی و عملیاتی بیگانه باخبر باشد به نوعی در دام آنها می‌افتد و مسیر زندگی‌اش به کل تغییر می‌کند؛ به درخواست و با هدایت سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه که ناخواسته در دام آنها افتاده به کشورها و شهرهای مختلف اعزام می‌شود و در عملیات‌های مختلف شرکت می‌کند بدون اینکه هدف شخصی او چنین کارهای پیچیده و خطرناک باشد. نویسنده کتاب سیروان، شناخت لازم از دنیای سرویس‌های اطلاعاتی و عملیاتی دارد و توانسته در این رمان پیچیدگی‌ها و اسرار کار این سرویس‌های جاسوسی را در قالب داستان برای خواننده روایت کند. محمد ستاری وفایی، متولد ۱۳۲۵ و مؤسس و نخستین فرمانده قرارگاه سازندگی است. در زمان جنگ تحمیلی با طرح و ساخت پل محرک روی رود خروشان اروند، در دفاع از کشور مشارکت کرد و بعدها هم با راه‌اندازی قرارگاه سازندگی با نام قرارگاه خاتم‌الانبیا(ص) به فعالیت‌های خود ادامه داد. او اکنون در دوران بازنشستگی به نوشتن کتاب می‌پردازد و از آثار تالیفی او می‌توان به کتاب‌های «شکاف» و «شبیخون به خفاش»، «شکار کرکس‌ها» و «داستان انقلاب» اشاره کرد. در بخشی از کتاب «سیروان» می‌خوانیم: «در ترکیه نیروی مسئول پایگاه، مکان‌های مختلفی را برای ما آماده کرده بود. فردای آن روز رابط سوریه هم رسید. رابط سوری وقتی متوجه برنامه شد از دکتر خواست اجازه دهد تا اینها را در یک حرکت به شام ببرد. دکتر وقتی نحوه انتقال را شنید ممانعتی نکرد. بردن 2 گروه به سوریه سریعا انجام شد؛ ولی بردن 2گروه به‌طور سیستماتیک به سوریه و عراق باید از طرف رابط آنها انجام می‌شد. 2روز گذشت و از رابط خبری نشد. سیف‌داد به شماره‌ای که داده بودند تلفن کرد و پس از گفتن کلمه رمز، از طرف مقابل کلمه رمز شنیده نشد؛ از این‌رو ارتباط را قطع کرد و با یک روز تأخیر به رابط هند در هندوستان تلفن کرد، او گفت: «مشکلی پیش آمده است و باید چند روزی صبر کند.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید