• چهار شنبه 26 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 7 ذی القعده 1445
  • 2024 May 15
یکشنبه 8 آبان 1401
کد مطلب : 175507
+
-

ظهور نئوفاشیسم در 100سالگی فاشیسم

جهان‌نما
ظهور نئوفاشیسم در 100سالگی فاشیسم

یک قرن از تسخیر شهر رم ایتالیا توسط سیاهپوشان فاشیست به دستور بنیتو موسولینی که به‌تازگی نخست‌وزیر شده بود می‌گذرد؛ واقعه‌ای که نه‌تنها به‌عنوان مبدا دوره‌دیکتاتوری در این کشور بلکه ظهور فاشیسم در جهان درنظر گرفته می‌شود.
هسته اولیه فاشیسم در ابتدای سال1919، 4ماه پس از آتش‌بسی که به جنگ جهانی اول خاتمه داد، شکل گرفت؛ زمانی که حدود 100نفر ازجمله ده‌ها جوان، کهنه‌سرباز، سیاستمدار کمونیست و روزنامه‌نگار در میدان سن‌سپولچروی شهر میلان گردهم آمدند تا هسته اولیه «حزب ملی فاشیست» به رهبری موسولینی را پایه‌گذاری کنند. در پایان سال1922 شمار هواداران فاشیسم به 300هزار نفر رسید اما موسولینی و جنبش او، اولین‌ها در ظهور فاشیسم نبودند. برای پیدا کردن مبدا و منشا این پدیده سیاسی باید سراغ آمریکا رفت. رابرت او پکستون، مورخ و نویسنده، معتقد است که نخستین پدیده‌ای که از نظر کارکردی می‌تواند با فاشیسم مرتبط باشد ظهور جنبش «کوکلاس کلان» در آمریکاست. به اعتقاد او، نسخه اولیه کوکلاس کلان که معتقد به برتری نژاد سفید است، پیش‌نمایشی استثنایی از نحوه عملکرد جنبش‌های فاشیستی در حد فاصل 2جنگ بزرگ در اروپا است.

اساس ایده نژاد برتر
فاشیسم از کلمه لاتین «فاشس» (Fascio) گرفته شده که به معنی تبر است. از آنجایی که تبر نزد فرمانروایان رم به‌عنوان نماد قدرت شناخته می‌شد موسولینی نام حزب خود را حزب ملی فاشیست گذاشت و تبر را به‌عنوان نماد آن انتخاب کرد. در عمل هدف جنبش سیاسی فاشیسم برقراری نظام ضد‌پارلمانی بود؛ نظامی که ایده‌های بنیادینش ناسیونالیسم افراطی و دشمنی آشکار با لیبرالیسم و کمونیسم بود.
جنبش‌های فاشیستی آمریکا و اروپا نه فقط در کارکرد که در ایدئولوژی نیز اشتراک قابل توجهی داشتند. نخستین‌بار در سال1961 بود که مدیسون گرنت، حامی اصلاح‌نژاد آمریکایی، در مقاله‌ای با عنوان «عبور از نژاد برتر» فرضیه جایگزین شدن آمریکایی‌ها با سیاهپوستان و مهاجران ازجمله یهودیان لهستانی را شدیدا محکوم کرد. گرنت البته لزوم وجود سیاهپوستان در آمریکا را رد نکرد اما اصرار داشت که آنها باید زیردست نگه داشته شوند. گرنت مدعی بود که از آنجایی که سفیدپوستان به‌لحاظ هوشی، فرهنگی و اخلاقی نسبت به تمام نژادهای دیگر برتری دارند، باید در جامعه غالب باشند. چند سال بعد جنبش «اول آمریکا» که مخالف مهاجرت بود در آمریکا پا گرفت. در سال1921 بود که موج دوم جنبش کوکلاس کلان شعار «اول آمریکا» را به‌عنوان بخشی از رویکرد رسمی خود پذیرفت و با این ادعا که مارکسیست‌های یهودی از اتحادیه‌های کارگری برای ترویج برابری نژادی استفاده می‌کنند، هدف اولش را مقابله با آنان تعریف کرد.
آدولف هیتلر در آلمان با الهام گرفتن از جنبش اول آمریکا سیاست‌های مهاجرتی را در پیش گرفت که تماما به نفع اروپایی‌های شمالی بود. هیتلر همچنین با نیم‌نگاهی به نسل‌کشی بومیان قاره آمریکا توسط مهاجران اولیه، الگوی سیاست‌های توسعه‌طلبانه خود را شکل داد.
در نظام‌های فاشیستی، شهروندی حقی است که اساسش هویت نژادی افراد است. بر همین اساس اتفاقی نیست که سیاهپوستان در جنوب آمریکا مدت‌ها پس از جنگ داخلی همچنان از رفتارهای فاشیستی رنج می‌بردند. 

قدرت‌گیری فاشیسم از مسیر پارلمان 
در آلمان فاشیست‌ها با پیروزی در انتخابات1928 وارد دولت شدند. ناز‌ی‌ها همانند سیاهپوشان موسولینی با حمله به چپ‌ها، کمونیسم و سرمایه‌داری بین‌المللی به هرج‌ومرج سیاسی دامن زده و در نهایت خود را به‌عنوان تنها نیروی ناجی که می‌توانست نظم را برقرار کند، معرفی کردند. تا پایان دهه1920، نازی‌ها موفق شدند حمایت گروه‌هایی را که اساسا خود را نازی نمی‌دانستند جلب کنند. در این زمان به‌دلیل بی‌اعتمادی‌های گسترده به احزاب و تشکیلات سیاسی سنتی، نازی‌ها به‌عنوان دومین حزب بزرگ سیاسی وارد پارلمان شده و در پی انتخابات1932 به حزب اول تبدیل شدند. محافظه‌کاران آلمانی در آن زمان گرچه نسبت به هیتلر خوشبین نبودند اما او را به چپ‌ها ترجیح می‌دادند؛ بنابراین با حمایت آنان هیتلر در سال1933 به صدراعظمی رسید. در واقع، در اغلب نظام‌های سیاسی اروپا، فاشیست‌ها در قرن بیستم از طریق انتخابات به قدرت رسیدند و در این پیروزی رد پای احزاب محافظه‌کاری دیده می‌شود که فاشیسم را به دمکراسی ترجیح دادند. رای‌دهندگان هم فقط باید متقاعد شوند که دمکراسی، دیگر منافع آنان را تامین نمی‌کند.

نئوفاشیست‌ها؛ از اروپا تا آمریکا 
فاشیسم با گذشت دهه‌ها، هنوز به حیات خود ادامه داده است. یک قرن پس از راهپیمایی حامیان سیاهپوش موسولینی به‌سوی رم، رهبران و احزابی که آشکارا از تبعیض نژادی و ناسیونالیسم افراطی حمایت می‌کنند در انتخابات‌ها پیروز می‌شوند. در برزیل ژائیر بولسونارو چهره راست افراطی، با وجود اینکه بارها از دیکتاتوری نظامی تمجید کرده، یک پای انتخابات ریاست‌جمهوری است. در آمریکا حزب جمهوریخواه با وجود حمایت تمام‌قد از دونالد ترامپ که از مروجان اصلی ایده «برتری سفیدپوستان» و شعار «اول آمریکا» است، همچنان حمایت طیف گسترده‌ای از رای‌دهندگان را دارد. از سوی دیگر، به قدرت رسیدن سیاستمدارانی چون جورجیا ملونی در ایتالیا که سال‌هاست میراث موسولینی را ترویج کرده و ازجمله در سیاست‌های مهاجرتی کاملا از او تبعیت می‌کند نمادی آشکار از ظهور مجدد فاشیسم است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :