• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
پنج شنبه 28 مهر 1401
کد مطلب : 174581
+
-

تمام آنچه هرگز به تو نگفتم

سلست ان جی

بعدها، یک روز که آمادگی دارد، پرده‌ها را کنار می‌زند، لباس‌ها را از توی کمد جمع می‌کند، کتاب‌ها را از روی زمین برمی‌دارد و بسته‌بندی می‌کند. ملافه‌ها را می‌شوید. کشوهای میز تحریر را بازمی‌کند و جیب‌های شلوار جین لیدیا را خالی می‌کند. موقع انجام این کارها فقط تکه‌هایی از زندگی دخترش را می‌یابد: سکه‌ها، کارت‌پستال‌های فرستاده نشده، یک بسته قرص نعنایی پیدا می‌کند که هنوز باز نشده و برایش سوال می‌شود که آیا چیز مهمی بوده یا برای لیدیا معنای خاصی داشته یا اینکه صرفا دورانداخته شده و غیرقابل مصرف بوده. ماریلین می‌داند که هیچ وقت جواب این سؤال را پیدا نخواهد کرد. اما حالا، به جسم خوابیده در تخت نگاه می‌کند و چشم‌هایش پر از اشک می‌شود. کافی است.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :