
روزگار نخواندن

امیر جلالالدین مظلومی
تا همین چندسال پیش در آستانه همه تعطیلات، آمار جویندگان کتاب بالا میرفت؛ آنان که اندوختهای را به کتابفروشیها میبردند تا تازههای نشر را بخرند یا کسانی که از دوست و همکار و همکلاس، تقاضای امانتدادن کتاب را داشتند تا در تعطیلات پیشرو وقتشان به هدر و حوصلهشان سر نرود.
البته که هنوز و همواره کتاب میتواند چنین اوقاتی را رقم بزند، اما انگار چندسالی است که دیگر از کتابجویی و کتابخواهی، چنان که پیش از این بود، خبری نیست. انگار جماعتی که در هر فرصتی کتاب بهدست میگرفتند و آنچه تا آن موقع خوانده بودند را دنبال میکردند، وسیله دیگری برای پرکردن وقتهای خالی یافتهاند و کاملا از جستوجوی کتاب بینیاز و فارغ شدهاند؛ وسیلهای که قطعا ربطی به فرهنگ و هنر و ادبیات ندارد و اشتغال به آن روال گذشته را برنمیتابد؛ چه در گذشته تفریحات دیگری از جنس تئاتر، سینما، موسیقی و... در ارتباط با کتاب و دارای نزدیکترین حس به مطالعه بودند. از اینرو کسی با پرداختن به آنها نهتنها از مطالعه بازنمیماند، بلکه بیشتر به این کار راغب میشد. چه بسیار کتابخوانهایی که مسیر ورودشان به جهان کتاب از کنسرت و سینما و سالنهای مطالعه میگذشت. در این میان نمایشگاهها، جشنوارهها و برنامههای متعدد فرهنگی و اجتماعی نیز بیتأثیر نبودند و با برپایی هریک از آنها میشد تأثیرشان را بر افزایش میل به مطالعه در جامعه بررسی کرد. اما بر این تفریحات نیز همان میرود که بر سر کتاب. آنها نیز خواب مخاطب و روزگار خوش رونق میبینند. اینکه چرا دیگر چنان نیست؟ و با وجود تأکید فراوان بر لزوم و فایده و تأثیر مثبت مطالعه، اوضاع کتاب چنین است؟ میتواند دلایل متعددی داشته باشد. اما حتی اگر از همین منظر یعنی قابلیت تفریحی کتاب و مطالعه هم سراغ این موضوع برویم، باید گفت چنانچه اشاره شد و با وجود اینکه کتاب از شناختهشدهترین و بهترین ابزار برای بهینهسازی اوقات است، حتی کسانی که بیکاریهای کشدار و ممتد و متعدد دارند نیز از چنین تفریحی بیبهره ماندهاند. ظاهرا تلاش چندانی هم برای تغییر و بهبود وضع نمیکنند. بههر روی، چه بسیار مناسبتهایی که فرصت تعطیلشان از دست میرود بیآنکه از لذت خواندن و دانستن سرشار شویم و چه کتابها که مراحل چاپ و نشر را میگذرانند، بیآنکه از آنها بهرهای برده باشیم.