• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
پنج شنبه 3 خرداد 1397
کد مطلب : 17455
+
-

گفت و گو با رضا فیاضی؛ بازیگر سریال خاطره‌انگیز قصه‌های تا‌به‌تا

هنوز آقای جمالی هستم...

هنوز آقای جمالی هستم...


مریم محمدی
 یک اهوازی خونگرم، مهربان و دوست داشتنی ؛ رضا فیاضی بازیگر سریال خاطره انگیز «زی زی گولو» را می‌گوییم. اغلب مردم هنوز این هنرمند را با نقش آقای جمالی می‌شناسند و صدایش می‌زنند. او چند سالی است که به جزیره کیش کوچ کرده و در آن جا برای خودش کار و کاسبی آن هم از نوع فرهنگی راه انداخته است. فیاضی اوقات فراغت خود را در کتابفروشی  خود «جزیره کتاب» سپری می‌کند. هم چنین دریکی از دانشگاه‌های کیش به علاقه‌مندان آموزش بازیگری می‌دهد. به همین بهانه با وی گفت و گویی انجام دادیم.



 سی و سه سال پیش در سریال «امیر کبیر» نقش سفیر روس را بازی کردید . تا کنون تجربه بازی در نقش سفیر کشورهای مختلف را در سریال‌های گوناگون داشته‌اید. اگر باز هم نقش سفیر را به شما پیشنهاد شود می‌پذیرید؟



جالب نیست این نقش را تکرار کنم. خودم تصمیم گرفته‌ام نقش سفیر روس را دیگر بازی نکنم(خنده). بیشتر خارجی پوش شده‌ام. نمی‌دانم در من چه دیده‌اند که این نقش‌ها را می‌دهند.



برای بازی در این نقش به چه منابعی رجوع کردید؟

بیشتربه فیلم نامه، هدایت کارگردان و تجربه‌های خودم بسنده کردم.  درباره  نقشم در سریال «امیر کبیر» که نخستین بازی‌ام درنقش سفیر روس بود خیلی تحقیق کردم. حتی مقابل سفارت روسیه می‌رفتم و با روس‌ها صحبت می‌کردم تا لهجه آن‌ها را پیدا کنم. برای رسیدن به نقش خیلی زحمت کشیدم.



تحلیل خودتان از نقش‌تان‌در سریال ایراندخت چیست؟

ژنرال پاخیتانوف می‌خواست از شرایط روس‌ها دفاع کند. او فردی در قطب مخالف ستارخان و درست در نقطه مقابل او قرار داشت.  این دو شخصیت می‌بایست در سریال با هم درگیر می‌شدند . به عنوان سفیر روس باید همپای ستارخان قوی می‌بودم تا بتوانم این نقش را بازی کنم. در این سریال بعد از سال‌ها دوباره با سعید نیک پورهمبازی شدم که برایم باعث افتخار است.



 اندازه نقش برای شما مهم است؟

اگر درباره امیر کبیر صحبت می‌کردم، خیلی حرف‌ها برای گفتن داشتم. ابتدا قرار بود نقش میرزا آقا خان را من و  نقش سفیر روس را محمد مطیع بازی کند، اما احساس کردم با این  نقشم دیده نمی‌شوم. بنابراین با محمد مطیع معامله کردم و نقش او را من بازی کردم که اتفاقا دیده شد و گرفت. برای نقش خیلی زحمت کشیدم ؛مثلا برای سفیر روس صدای جدید و تازه‌ای در آوردم. خوش رنگ بودن رل برایم ملاک است و خیلی اهمیت دارد.



آیا در این مدت نقش مورد علاقه خودتان را پیدا کرده‌اید؟

نه! هنوز از شرایطم راضی نیستم و خیلی نقش‌ها  بودند  که دوست داشتم آن‌ها را بازی کنم اما آن‌‌ها را از دست دادم . خیلی نقش‌ها هم هست که دلم می‌خواهد بازی کنم .



چه نقشی را دوست دارید بازی کنید که تا کنون به شما پیشنهاد نشده ؟

اتفاقا نقش‌هایی پیشنهاد شده که نتوانستم بازی کنم. کارهای چخوف و شخصیت‌های داستانی و نمایشی‌اش را دوست دارم و عاشق آن‌ها هستم. اکبر زنجان پور برای نمایش «باغ آلبالو» به من پیشنهاد داد که متاسفانه به دلیل کوچ به کیش نتوانستم نقش را بپذیرم.



جمله معروفی هست که می‌گوید: «ما همه بازیگریم؛ صبح‌ها که از خواب پا می‌شویم، نقاب به صورت می‌زنیم» .اساسا به جای دیگران کار کردن چقدر برای‌ شما لذت بخش است؟

وقتی هویت و شخصیتی را به نمایش می‌گذارم و حرفی را از طریق او می‌زنم و کشف و شهود می‌کنم ،خیلی برایم لذتبخش است. با این حال می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که «رضا فیاضی» دروغ گو نیست، پشت دیگری حرف نمی‌زند، نقاب به چهره نمی‌زند ؛ چون همینی که می‌بینید هستم. در زندگی شخصی خودم با چهره دیگری بازی نکردم. شرایط و موقعیت‌های حساس و ویژه‌ای داشتم که نپذیرفتم. معتقدم مبنای زندگی هر انسانی باید صداقت باشد.



 شما یکی از نویسندگان مجموعه عروسکی خاطره انگیز «هادی و هدا» هستید. به خاطر  دارید که چه زمانی این اثر را نوشتید؟

بله! به یاد دارم. من و«رضا شمس» نویسندگان این مجموعه بودیم. اصل ماجرا این بود که درگذشته کارعروسکی انجام داده بودم اما خود را در آن حد نمی‌دیدم که کارگردانی  چنین کاری را بر عهده بگیرم. بنابراین اردشیر کشاورزی را انتخاب کردم. من کارگردانی صدا و او کارگردانی عروسکی را انجام داد.



قبول دارید با وجود این که تا کنون نقش‌های مختلف را تجربه کرده اید اما مردم شما را با جمال آقاجمالی سریال «قصه‌های تابه تا» می‌شناسند؟

همین طور است. حالا هم مردم من را آقای جمالی صدا می‌زنند. داستان‌ها و خاطره‌های زیادی از آقای جمالی دارم. حتی برایم پرونده پزشکی به اسم اقای جمالی درست کردند(خنده). در درمانگاه دولتی برای معالجه دندانم مراجعه کردم و دکترنسخه‌ای نوشت تا از دندانم عکس بگیرم. نسخه را دادم تا نوبتم شود. فردی چند مرتبه صدا زد: «آقای جمالی. آقای جمالی». اول متوجه نشدم که صدایم می‌زند. فرد کنار دستی‌ام من را متوجه او کرد و بلند شدم و رفتم از دندانم عکس گرفتم(خنده).



دلیل این که سریال‌های گذشته در اذهان ماندگار شده‌اند چیست؟

درگذشته دو شبکه داشتیم که سریال‌های خوبی هم چون زی زی گولو، دنیای شیرین و نوعی دیگر را ساختند. تفکر، مدیریت و دانش پشت همه این کارها بود. با کارشناس برای تولید برنامه‌ها مشورت می‌کردند. برای نمونه خودم بخشی از فیلم نامه «دنیای شیرین» را نوشته بودم. آن زمان کار‌ها کارشناسی می‌شد و دست کاردان بود. اکنون این گونه نیست. با وجود این که طرح‌های مختلفی دارم، اما چند سالی است که کار تولیدی به عنوان کارگردان و نویسنده انجام نداده ام. حالا اگر بخواهم از صفر شروع کنم برایم دردناک است.



گلایه‌های شما، سخن خیلی از هم‌نسلان‌تان است ...

چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است! من درد‌ها و رنج‌های حسین محب اهری که در بستر بیماری به سر می‌برد دیده ام. علاقه‌مندی‌و پایبندی‌هایش به سینما و تلویزیون را دیده‌ام. هنرمند خوش قولی است و همه زندگی اش در کار خلاصه می‌شود. اکنون ساکن کیش هستم. نمی‌گویم دلم خوش است، اما در کیش کتابفروشی دارم و در کنار آن تدریس هم می‌کنم .با این حال دلم پیش کارم است؛ چون عاشق بازیگری هستم. هویتم ، هویت بازیگری  و کارگردانی است. دراین سال‌ها درکنار بازی فیلم نامه نوشتم و کارگردانی کردم . به هر حال باید تجربیاتم را به نسل جوان منتقل کنم، اما متاسفانه جوان نابلدی را می‌فرستند پروژه سنگینی را کارگردانی کند. اکنون کلی از تهیه کنندگان طلب دارم.چند سال پیش برای برنامه‌ای 6 میلیون تومان قرار داد بستم، اما تنها 3 تومن به من پرداخت کردند سریال دیگری هم کار کردم که 4 میلیون تومان از دستمزدم را پرداخت نکردند. مسائل مالی که برای ما هنرمندان به وجود آمده پایان ناپذیر است.



به دلیل همین بدقولی و بد رفتاری‌ها  بود که ساکن کیش شدید یا دلیل خاص دیگری  داشت؟

 بخشی به همین رفتار‌ها بر می‌گردد. تمام وجودم و تمام حس و حالم  بازیگری است. دلم می‌خواهد کار کنم، اما با افرادی مانند محمدرضا ورزی، مرضیه برومند و ضیاالدین دری که به آن‌ها اعتماد دارم و باورم دارند کار می‌کنم . سال‌هاست که کار نکرده ام. بعد از مدت‌ها در فیلم «نرگس مست» بازی کردم  که تکلیف اکرانش مشخص نیست. در فیلم «کار کثیف» خسرو معصومی  هم بازی کرده‌ام. خیلی‌ از مردم می‌پرسند چرا حضورم کم رنگ شده . پاسخ درستی نمی‌توانم به آن‌ها بدهم .



کلاس‌های بازیگری‌تان را کجا برگزار می‌کنید؟

 در دانشگاه صنعتی شریف کیش به علاقه‌مندان آموزش می‌دهم. در  فرهنگسرای سنایی هم تدریس کرده‌ام.



کارنامه خودتان را تا امروز چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 درحوزه فعالیت‌های هنری خیلی کارها انجام داده‌ام از کارگردانی، اجرا و دوبله  گرفته تا بازیگری، نویسندگی وفعالیت در رادیو ...فقط فیلم برداری انجام نداده ام. نمی‌خواهم بگویم که کارنامه عالی و درخشانی دارم. دلم می‌خواهد خیلی بهتر از این باشم. همیشه حسرت این را خوردم که ارنست همینگوی در سن سی سالگی رمان «پیرمرد و دریا» را نوشته یا ناصر تقوایی شاهکار «دایی‌جان ناپلئون» را خلق کرده. بزرگان بی خود بزرگ نشده اند، اما ما این قدر بزرگ نشده‌ایم که به چنین جایگاه‌هایی برسیم. تلاش خود را کرده‌ام و بضاعتم همین اندازه است. بعضی جاها اشتباه کرده‌ام و بعضی جاها هم نفهمیدم یا مغرور بودم. متولد1332 هستم و معلوم نیست چند سال دیگر زنده باشم. دلم می‌خواست کار بزرگ انجام دهم. دلم می‌خواست فیلم بسازم که با درهای بسته مواجه شدم و نتوانستم فیلم‌ام را اکران کنم.



چرا اکران نشد؟

 در دوران جوانی، زمانی که 25-24 ساله بودم اولین فیلم‌ام را ساختم. فیلم را از روی قصه‌های من و بابام ساختم که سیروس گرجستانی، رضا خندان و پسرم در آن بازی کرده بودند. قرار بود که خانم پوران درخشنده رئیس گروه کارگردانان فیلم را ببینند و مهر تایید برای اکران بزنند که به هر حال این اتفاق نیفتاد.این بود که کم‌کم بی‌انگیزه شدم و فیلم سازی را رها کردم.حدود 13 فیلم کوتاه هم ساختم.


در سریال امیرکبیر ابتدا قرار بود نقش میرزا آقا خان را من و  نقش سفیر روس را محمد مطیع بازی کند، اما احساس کردم با این  نقشم دیده نمی‌شوم. بنابراین با محمد مطیع معامله کردم و نقش او را من بازی کردم که اتفاقا دیده شد و گرفت


از صفحه اینستاگرام رضا فیاضی









 

این خبر را به اشتراک بگذارید