حوادث رسانه پایه، با نشانهگیری سازمان شناختی مخاطبان ایرانی
سپهر خلجی؛ استادیار دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه
براساس مشاهدات یک ماه گذشته، صحنه رخدادهای اخیر کشور عمیقا رسانه پایه، با محوریت روایت تصویر و براساس ضربه به ادارک عمومی جامعه ایرانی استوار شده و سازمان شناختی مخاطبان را نشانه گرفته است. در یکسوی این میدان، بمباران خبری است با پیامهای متنوع اما هدفمند بهصورت انبوه، پرتکرار و بیوقفه که بهصورت آبشاری در بستری از تضادها و نارساییهای اجتماعی به افکار عمومی پمپاژ میشود. در این شرایط افکار عمومی ضمن مواجهه با انبوهی از پیامها و تصاویر پرتکرار با زمینههای منفی و تحریککننده و هیجانآور، متناقض و جعلی-واقعی دچار گیجی و استیصال شده و مقاومت و قدرت تشخیص، بازیابی و ارزیابی درست خود را از دست میدهد. اگرچه این رخداد برخوردار از سویههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و جنسیتی است، اما با قاطعیت میتوان گفت پیشران حوادث اخیر کشور از جهت نحوه بازنمایی رویدادها، روایت تصویر، انتقال پیام، اثرگذاری بر ادراک و شکلدادن رفتار مخاطبان کاملا در چارچوب عملیات پرحجم رسانهای صورت میگیرد. دقیقا به همین دلیل، رسانه برای جبهه معارض یک شریان حیاتی برای دمیدن در آتش آشوبگری است. مواضع اخیر مسئولان آمریکایی و اروپایی کاملا گویای این واقعیت است. چند روز قبل وندی شرمن، قائممقام وزیر امورخارجه آمریکا با صراحت اعلام کرد که با شرکتهای بزرگ فناوری ایالات متحده گفتوگو کرده و از آنها خواسته از مجوز عمومی موسوم به دی2 برای ارائه خدمات و ابزارهای ارتباطی به مردم ایران استفاده کنند. رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز رسما بر تعهد ایالات متحده برای فراهم کردن ابزارهای ارتباطی با جامعه ایرانی تأکید کرد. علاوه بر آن، 20 عضو دمکرات و جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا طی نامهای از وزارت خزانهداری آمریکا خواستند که با استثنا کردن ایران از برخی تحریمها، اطمینان کسب کند که مردم ایران به فناوریهای ارتباطی مورد نیاز دسترسی دارند. علاوه بر مقامات آمریکا اظهارات این روزهای جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تأکید بر نقش ارتباطات هم قابل توجه است. وی چند روز قبل در جمع سفرای اتحادیه اروپا با تأکید بر اهمیت ارتباطات در دوران پیشرو میگوید: ارتباطات میدان جنگ ماست. ما در ارتباطات نبرد میکنیم و باید در این حوزه بجنگیم. جدا از تصرف فضا باید اذهان را هم تصرف کنیم. من میخواهم شما در جنگ روایتها بیشتر وارد شوید. این یک وظیفه ثانویه نیست. بردن جنگ فقط با اعزام تانک و موشک و نیرو نیست. نبرد بزرگ این است که چهکسی روح و ذهن مردم را تسخیر میکند؟ اما سوی دیگر این میدان، در شرایطی که سرعت انتقال پیام و سرعت تحولات با اتکا به عملیات رسانهای افزایش یافته و دشمنیهای جبهه معارض با تمرکز و اتکا به رسانه تیزتر شده با تأخیر در روایت بموقع، ناتوانی در تشخیص دقیق از نقاط قوت خود و نقاط آسیب جبهه معارض، کندی در انتقال پیام، بیتوجهی به متقاعدکنندگی پیامها، عدمآمادگی بسترهای رسانهای برای عملیات پرحجم و با برد بلند، استفاده از شیوههای رسانهای نارسا و ناکارآمد، غلبه جریان امنیتی بر تصمیمگیریهای رسانهای، هرج و مرج در موضعگیری رسانهای مسئولان و ولنگاری در موضعگیری رسانهای افراد غیرمسئول و... مواجهیم که هر روز تأخیر در اصلاح این وضعیت، مساوی با خسارت و قربانی گرفتن دشمن از افکار عمومی جامعه ایرانی است.
با آنچه امروز در آنتن رسانه رسمی بعینه قابل مشاهده است بیم آن وجود دارد که در نبرد روایت تصویر میدان را در خانه خود به دشمن واگذار کنیم. افکار عمومی جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگر تکیهگاه اعتمادآفرین و ثباتبخش رسانهای خود را از دست داده و رسانه رسمی قادر به تولید روایتهای اقناعی و برافراشتن چتر ایمنیبخش بر سر این مردم بیپناه نیست. امروز مهمترین دستورکار باید یافتن راهکارهای صیانت از افکار عمومی در این جنگ رسانهای و تبلیغاتی بیسابقه و بیمانند در دنیا باشد.
برتری نیز در این نزاع بههیچوجه از یک کنش صرفا انفعالی و پدافندی حاصل نمیشود و گریزی از ایجاد بازدارندگی با کشاندن جنگ رسانهای به خانه حریف و مقابله به مثل وجود ندارد. کاری که باید از سالها قبل آغاز میشد.