
افسانه صبحانه

محققان میگویند صبحانه، پدیدهای نسبتا جدید در تاریخ بشر است و برخلاف باورهای عمومی، نقش چندانی در زندگی انسان ندارد.
صبحانه، برای میلیاردها انسان به مفصلترین وعده غذای روزانه تبدیل شده و سبک زندگی مدرن، کار را به جایی کشانده که بسیاری، قرارهای دوستانهشان را برای صرف صبحانه میگذارند و در بسیاری از توصیههای پزشکی، ناشتایی، مهمترین وعده روز خوانده میشود.
همه اینها اما دستاوردهای بشر در تاریخ متاخر خود است چون در سالهای دور، چنین وعدهای اصلا وجود خارجی نداشته و حتی حالا، در بسیاری از فرهنگها هم چندان اهمیتی ندارد. متخصصان تغذیه و مورخان غذا میگویند که بخشی از این فضاسازی برای مهم نشان دادن صبحانه، ترفند شرکتهای تولید غذا و لبنیات است که میخواهند محصولات فراوری شده و عموما ناسالم خود را به خورد مردم بدهند.
پروفسور تیم اسپکتور، اپیدمولوژیست ژنتیک و مورخ غذا، درباره افسانههای مربوط به صحبانه به تلگراف گفته است: «خود صبحانه اختراعی نسبتا جدید است. شواهد زیادی وجود ندارد که نشان بدهد در ابتدای تاریخ، قبلیههای شکارچی- خوراکجو اصلا صبحانه میخوردهاند. در مورد تاریخ صبحانه تحقیقات کمی شده است تحقیقات جدید نشان میدهد دستاوردهای عملی درباره خوردن صبحانه، با تردیدهای زیادی مواجه شده است. صبحانه و فواید آن، برای برخی کارآمد است و برای دیگران نه.»
سازمانهای بهداشتی و سلامت ملی در کشورهای مختلف توصیه میکنند که صبحانه حتما در سبد غذایی روزانه مردم باشد اما دادههای علمی زیادی که از این پیشنهاد حمایت کنند وجود ندارند. البته این به این معنا نیست که باید از همین فردا صبحانه را قطع کنیم، اما این واقعیت به ما کمک میکند تا کمی عمیقتر به توصیههای شرکتهای تولیدکننده غذاهای فراوری شده و لبنیات درباره خوردن صبحانه فکر کنیم و منتظر پژوهشهای بعدی علمی باشیم.
یک مورد معروف، صبحانه انگلیسی است که حالا نهتنها به بخشی از فرهنگ این کشور تبدیل شده که یکی از صادرات فرهنگی این کشور به دنیاست و صبحانه انگلیسی که شامل بیکن و لوبیا و سوسیس و تخم مرغ و نظایر آن میشود، در سراسر جهان طرفدار پیدا کرده است. اما همین صبحانه هم پدیدهای مدرن است. فلیسیتی کلوک، مورخ غذا در انگلیس گفته است که مردم در این کشور تا همین قرن هفدهم اصلا چیزی به اسم صبحانه نداشتهاند که بخواهند با وسواس جزئیات آن را هم مشخص کنند. در واقع صبحانه، پدیده دوران صنعتی شدن در انگلیس است، زمانی که کارگران به سختی در طول روز کار میکردند و برای اینکه انرژی و توان کافی داشته باشند، قبل از کار یک وعده غذای مفصل میخوردند تا در واقع، به نوعی، بیشتر استثمار شوند.
در دهههای اخیر، پای شرکتهای تولیدکننده قندوشکر و غذاهای آماده و فراوری شده هم به میز غذای مردم باز شد و آنها به این تصور که صبحانه بخش مهمی از زندگی است دامن زدند. این در حالی است که در بسیاری از نقاط دنیا، بهخصوص در شرق، همچنان ایده صبحانه حالت سنتی خود را حفظ کرده است؛ در هند و ژاپن و چین و حتی بخشیهایی از شمال ایران، هیچ فرقی بین وعده صبحانه و مثلا ناهار وجود ندارد و آنها چه صبح یا چه ظهر، یک مدل غذا میخورند. در هند مخصوصا، این عادت قدیمی وجود دارد که مردم غذای شبمانده را همان اول صبح میخورند و البته حتما درباره پلو خوردن برای صبحانه در شمال کشور شنیدهاید.
محققان زیادی هستند که میگویند، توصیهها به جدی گرفتن صبحانه و پرزرق و برق کردن آن، عموما پشتوانه مالی و تجاری دارند و تحقیقات علمی جدید، بسیاری از افسانهها درباره صبحانه را رد میکنند.