بوک مارک
سفر به دور اتاقم
اگزویه دومستر
وقتی دارید کتابی میخوانید و ناگهان اندیشه دلپذیرتری به ذهنتان خطور میکند، روحتان بیدرنگ به این اندیشه تازه میچسبد و کتاب را از یاد میبرد، حال آنکه چشمانتان ناخودآگاه کلمات و سطور را دنبال میکنند. بدینترتیب، صفحه را به پایان میرسانید، بیآنکه چیزی از آن فهمیده باشید و اصلاً به یاد نمیآورید که چه میخواندید. دلیلش این است که روحتان به ملازم خود فرموده بود چیزی برایش بخواند، اما در باب این حضور غیابی که خود در پیش داشت خبری به وی نداده بود. بدینسان، «دیگری» سرگرم مطالعه چیزی بود که روح به آن گوش نمیسپرد.
در همینه زمینه :
بوک مارک
تازههای نشر