دستگیری مجرمی که 2 بار فریب خورد
همهچیز از وعده فروش وام 120میلیونی ازدواج شروع شد. وقتی مرد جوان با این وعده سرش کلاه رفت و تصمیم گرفت برای جبران خسارتش سارق اجیر کند، برای دومین بار فریب خورد و این بار سارقان اجیر شده کلاه او را برداشتند.
به گزارش همشهری، غروب یکی از روزهای تیرماه امسال، 3مرد نقابدار وارد خانهای در یکی از محلههای تهران شدند تا نقشه شومی را که در سر داشتند عملی کنند. آن روز 5نفر ازجمله مادربزرگ و 2فرزند خردسال خانواده نیز در خانه بودند و مردان نقابدار که چاقو و اسلحه در دست داشتند شروع به تهدید آنها کردند. فرزندان خردسال خانواده بهشدت ترسیده بودند و دزدان دست و پا و دهان آنها را بسته و در اتاقی زندانیشان کردند. در چنین وضعیتی، مادربزرگ از ترس دچار حمله قلبی شد و از حال رفت. با وجود این مردان ناشناس دست و پای مادربزرگ و بقیه ساکنان خانه را هم بستند و با تهدید رمز گاوصندوق را گرفتند و تمام محتویات داخل آن را که سکه و طلا بود سرقت کردند.
نقشه گروگانگیری و سرقت خشن مردان نقابدار، حدود یک ساعت طول کشید و آنها پس از سرقت گریختند. پس از فرار سارقان، پدر خانواده به سختی دست و پای خود را باز کرد و بعد از نجات همسر و فرزندانش با اورژانس تماس گرفت. مادربزرگ برای مداوا به بیمارستان انتقال یافت و بخت با او یار بود که از سکته قلبی جان سالم به در برده بود.
ردپای یک زن
با شکایت این خانواده، گروهی از مأموران اداره آگاهی تهران به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری سارقان آغاز کردند. دزدان با در اختیار داشتن کلید وارد خانه شده بودند و این نشان میداد که سرقت از سوی یک آشنا صورت گرفته است. شاکی نیز به تنها کسی که مشکوک بود زن نظافتچی بود که هفتهای 2روز برای انجام نظافت به خانه آنها میرفت. این زن دستگیر شد و در بازجوییها اسرار سرقت میلیاردی را فاش کرد. وی گفت: من سالها قبل از شوهرم جدا شدم و با فرزندم زندگی میکردم. بهخاطر تامین هزینههای زندگی و بهعنوان نظافتچی به خانه شاکی میرفتم تا اینکه یک روز از مشکلاتم گفتم و شاکی قول داد برایم وام تهیه کند. با کمک او وام گرفتم و یکی از آشنایانم به نام قاسم که دچار مشکل مالی شده بود از من خواست تا وی را به شاکی معرفی کنم تا او هم بتواند وام بگیرد. در نهایت آنها به واسطه من با یکدیگر آشنا شدند و جلال مقداری پول بهعنوان بیعانه به شاکی پرداخت کرد و قرار شد بهزودی وام 120میلیونی ازدواج بگیرد اما شاکی قاسم را سرکار گذاشت. او مرا در این ماجرا مقصر میدانست و میگفت من باعث آشنایی آنها شدهام و تهدیدم کرد که باید کلید خانه شاکی را سرقت کرده و در اختیارش قرار بدهم تا او خانهاش را خالی و خسارتش را جبران کند. اما من قبول نمیکردم. قاسم اما تهدید کرد که اگر با او همکاری نکنم به فرزندم آسیب میرساند و در این شرایط بود که برای حفظ جان فرزندم ناچار به سرقت کلید خانه شدم. وی گفت: کلید را در اختیار وی قرار دادم و دیگر به خانه صاحب کارم نرفتم و از ماجرای سرقت هم بیاطلاع هستم.
سرم را کلاه گذاشتند
با این اطلاعات، قاسم که طراح نقشه سرقت بود بازداشت شد و در بازجوییها گفت: شاکی به من وعده داده بود که وام 120میلیونی ازدواج به من میدهد اما پول و مدارکم را گرفت و سرکارم گذاشت. من هم برای انتقام به سراغ یکی از آشنایانم به نام مجید که خلافکار بود رفتم و از او خواستم تا به خانه شاکی دستبرد بزند و به اندازه 120میلیون تومان پول یا طلا سهم مرا بدهد و مابقی را خودش بردارد. مجید قبول کرد تا با کمک 3نفر از دوستان سابقه دارش به خانه شاکی دستبرد بزند و سهم مرا از سرقت بپردازد. از سوی دیگر زن نظافتچی را مجبور کردم تا کلید خانه شاکی را سرقت کند و دراختیارم قرار بدهد. او را تهدید کردم و وی از ترس وارد بازی شد. پس از گرفتن کلید، آن را تحویل مجید دادم اما بعد از آن متوجه شدم همدستانش سر او را هم کلاه گذاشتهاند و از این سرقت نه سهمی به من رسید و نه او. با اعتراف این مرد، مجید نیز دستگیر شد و در بازجوییها گفت که همدستانش به او رکب زدهاند. وی گفت: به همراه 3نفر از دوستانم راهی سرقت شدیم. من مقابل در ایستادم تا اطراف را زیرنظر بگیرم و دوستانم وارد خانه شدند. حدود یک ساعت بعد دست پر برگشتند و گفتند حدود دو میلیارد تومان طلا سرقت کردهاند. قرار شد فردای آن روز سهم مرا بپردازند اما به طرز عجیبی غیبشان زد و سهمی به من پرداخت نکردند. براساس این گزارش، هماکنون یک زن و دو مرد که متهمان این پرونده هستند بازداشت شدهاند و تحقیقات برای دستگیری 3دزد اصلی این پرونده ادامه دارد.