سید جواد رسولی _ روزنامهنگار
مایه شوشتری یکی از مایههای جادویی دستگاه همایون است. درست در میانه وقار و استحکام همایون، و گوشههای زیبا و پرطنینی (مثلا بیداد یا بیات راجع) که دارد، شوشتری مثل لهجه اندوهناکی است که ناگهان سر میرسد و همه فضای دستگاه را دربرمیگیرد. شوشتری را در گوشه و کنار بسیار شنیدهایم. یک مثال مشهور شوشتری تصنیف درخشانی است که مرحوم محمدرضا لطفی برای شهرام ناظری ساخته بود با عنوان کاروان شهید؛ تصنیفی که توصیف لحظه تشییع پیکر یک شهید و مردم سوگواری که بهدنبال آن روانند، است (میگذرد کاروان، روی گل ارغوان، قافلهسالار آن سرو شهید جوان). یک نمونه دیگر از آواز شوشتری که بهدلیل محبوبیت فیلم دلشدگان بسیار شنیده شدهاست؛ آوازی است که با صدای محمدرضا شجریان میشنویم که میخواند «پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم».
حالا بیایید به این فکر کنیم که چطور گاهی میزان اندوه انسانی آنچنان زیاد است و غم آنقدر بر سراسر تن و جان آدم چنگ انداخته است که انگار دیگر کلمات برای بیان آن کافی نیستند. گویی چیزی فراتر از زبان لازم است تا انسان بتواند اندوه خود را از درونش به بیرون و به جهان منتقل کند. هنر یک ابزار مهم آدمی برای چنین کاری است و در میان هنرها هم موسیقی به کمال قادر است آنچه ظاهرا بیانناشدنی است را به بیان درآورد. در موسیقی ایرانی نیز ما به وفور چنین ابزارهایی برای بیان روح و جان ایرانی داریم و شوشتری در دستگاه همایون ازجمله همینهاست.
اگر در فضای شوشتری قرار گرفتهاید و زیبایی این آواز ایرانی را به یاد آوردهاید، میخواهم ارجاعتان بدهم به یک اجرای غریب از مرحوم شجریان در آلبومی به نام سوگ. این آلبوم البته هیچگاه بهطور رسمی منتشر نشد اما فایل صوتی آن بهراحتی قابل دسترس است و زمان آن هم نسبتا کوتاه. در این آلبوم که مشهور است (و بهدرستی نمیدانیم چقدر واقعیت دارد) استاد شجریان آن را در سوگ استاد بنان خوانده است و محمد موسوی از برجستهترین نوازندگان نی موسیقی معاصر ایران آواز را همراهی میکند. این اثر بعد از مقدمهای که موسوی مینوازد، با آواز شوشتری و غزلی از حافظ آغاز میشود: هر آنکه جانب اهل وفا نگه دارد/ خداش در همه حال از بلا نگه دارد. و در بیت دوم نیز حافظ خطاب بهخودش یا دیگری اینگونه میگوید و شجریان نیز در درآمد شوشتری سخن او را طنین میبخشد: گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند/ نگه بدار سر رشته تا نگه دارد.
اما آنچه این آلبوم را بسیار تأثیرگذار و بهیادماندنی میکند، بخشی از اجراست که در آن (و در روی دیگر «نوار») دوبیتیهایی از باباطاهر و فائز دشتستانی خوانده میشوند. برای آنهایی که از قدیم مشتری این آلبوم اندوهناک بودند، پذیرفته شده بود که همه دوبیتیها را شجریان میخواند و اجرا در فضای باز و سر مزار بنان است.
امروز میدانیم که بخش عمدهای از دوبیتیها را استاد دادبه خوانده است و احتمال خوبی وجود دارد که این اجرا بر سر مزار فرزند ایشان است. هرچه باشد نتیجه ای است که از شوشتری آغاز شده و به دوبیتیخوانی در دشتستانی رسیده است، و در بخشهایی با هقهق و گریه خواننده همراه است، لحظهای بیمانند را در تاریخ ضبط شده موسیقی ایرانی خلق کرده است؛ لحظهای که اگر بخواهیم اندوه را مجسم کنیم یا به کسی نشان بدهیم یا میزانش را بسنجیم، میتواند معیار باشد. آلبوم سوگ که در شوشتری آغاز میشود، اوج میگیرد و با خواندن دوبیتیها در دشتستانی و بمخوانی به پایان میرسد، چیزی را به بیان میآورد که با اطمینان خوبی میتوانیم آن را اندوه بنامیم. و اندوه اغلب -مثل آواز شوشتری- درست در میانه وقار و استحکام و قدرت -مثل دستگاه همایون- ناگهان ظهور میکند و چیزی را در جهان تغییر میدهد.
دو شنبه 11 مهر 1401
کد مطلب :
172791
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/lOYM5
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved