
ایستاده تا همیشه

حامد یزدانی؛ روزنامهنگار
خاطرات حاجاحمد متوسلیان در مریوان، به تدوین و تنظیم فاطمه وفاییزاده در کتابی با عنوان«ایستاده تا همیشه» چاپ شدهاست. این کتاب 344صفحهای که توسط انتشارات مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران چاپ شده، حاصل گفتوگو با همرزمان حاجاحمد متوسلیان است و روایتی از خاطرات شفاهی 8نفر از افرادی است که احمد متوسلیان را بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱ دیدهاند. مریم کاتبی، حمید فرحزادی، مجتبی عسگری، حسن رستگارپناه، نعمتالله حکیم، محمدجواد اکبریآهنگر، ناصر شیخعباسی و سیدحسن اعتمادزاده افرادی هستند که هرکدام پس از معرفی خود، نقششان در حوادث کردستان و جبهههای غربی، خاطرات خود را با این سردار پرآوازه بازگو کردهاند. «ایستاده تا همیشه» بهدنبال ترسیم چهرهای فرشتهگونه از فرماندهای جاوید نشان نیست، بلکه تلاش دارد غبارهای روی چهره او را کنار بزند و «برادر احمد» واقعی را پیش روی مخاطب قرار دهد. زندگی احمد متوسلیان در این کتاب به روزهای حضورش در کردستان محدود میشود؛ روزهایی که غرب کشور فضای پرتنش جنگ داخلی را تجربه میکرد. در بخشی از کتاب میخوانیم: من خودم با اینکه 3بار از احمد کتک خوردم اما آدم خیلی رئوفی بود. در کار آدم خشنی بود اما در روابط عاطفی و اخلاقی اینطور نبود. هرکسی مدتی با او معاشرت میکرد، شیفتهاش میشد. تنصدایش پایین بود و آرام صحبت میکرد. عصبانیت را در چهرهاش دیده بودم اما نشنیدم که دادوبیداد کند. یاد گرفته بود آن را کنترل کند. بدنش ورزیده بود. بینیاش هم شکسته بود و کمی تودماغی صحبت میکرد. چون خودم قبلاً کشتی میگرفتم، میدانستم کسانی که دماغشان شکسته است، بوکسور هستند. تمرین ورزشی نمیکرد ولی همیشه صبحها ما را میبرد کوه. آدم عجیبوغریبی بود. نمیتوانست آرام بنشیند. دائم به فکر نقشه کشیدن و ضربهزدن به دشمن بود. اصلاً ترس در وجودش نبود. بچهها را طوری آموزش داده بود که تا آخرین فشنگ مقاومت کنند. بچهها تا پای جانشان میایستادند و میجنگیدند؛ چون زیردست حاجاحمد آموزش دیده بودند.»