• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
دو شنبه 31 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 17077
+
-

داستان احتیاط و اطمینان

یادداشت
داستان احتیاط و اطمینان


سعید مروتی/ خبرنگار
وقتی در میانه‌های دهه 70 «توفان شن» در میانه راه به دلیل هزینه سنگین تولید دچار مشکل مالی شد، شهرداری تهران از راه رسید و کنار سرمایه‌گذار اولیه (بنیاد سینمایی فارابی) قرار گرفت تا فیلم جواد شمقدری به سرانجام برسد.

مشارکت مالی در تولید توفان شن اولین سرمایه‌گذاری رسمی شهرداری در سینمای ایران بود. این همکاری در حالی اتفاق افتاد که شهرداری در اختیار کارگزاران بود و عوامل اصلی توفان شن از کارگردان و تهیه‌کننده تا سرمایه‌گذار از طیف جناح راست بودند.

در آن سال‌ها وزارت ارشاد در اختیار راست‌سنتی بود؛ جریانی که انتقادش از برخی سیاست‌های فرهنگی شهرداری وقت را با صدای بلند فریاد می‌زد. با این همه مدیریت شهرداری، توفان شن را که فیلمی درباره ماجرای طبس در سال1358 بود به عنوان پروژه‌ای ملی- انقلابی تعریف کرد و بخشی از هزینه تولیدش را عهده‌دار شد. اولین نمایش فیلم در جشنواره پانزدهم فجر نشان داد هزینه‌ای سنگین صرف فیلمی ضعیف شده است.

چند سال بعد با تاسیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری به صورت مجموعه‌ای عریض و طویل با ردیف بودجه‌ای بسیار قابل توجه، این سازمان تابعه شهرداری را به نهادی مهم تبدیل کرد. آن‌قدر مهم که سررفتن و آمدن یکی از مدیرانش، شهر شلوغ شد.

تمکین‌نکردن مدیر سابق به ترک صندلی‌اش حاشیه‌هایی را به وجود آورد که باعث شد نام سازمان فرهنگی هنری شهرداری در رسانه‌ها زیاد تکرار شود. از اواسط دهه80 با فربه‌تر‌شدن شهرداری و سازمان‌ها و نهادهای تابعه‌اش، به مرور سازمان فرهنگی هنری شهرداری هم به لحاظ کمی رشد کرد.

در مقطعی با حضور محمدمهدی عسگرپور در این سازمان، سرمایه‌گذاری در تولیدات سینمای ایران روندی جدی‌تر به خود گرفت.

در میانه‌های دهه80، سازمان، سرمایه‌گذار فیلم‌های شاخصی چون «خون‌بازی» (رخشان بنی‌اعتماد، محسن عبدالوهاب) و «میم مثل مادر» (رسول ملاقلی‌پور) شد. میم مثل مادر، ملودرام پرفروشی از کار درآمد و خون‌بازی هم فیلم اجتماعی قابل توجهی بود. در مورد علت سرمایه‌گذاری سازمان فرهنگی و شهرداری هم احتمالا باید سراغ مفهوم کلی حمایت از تولیدات فرهنگی رفت. در میم مثل مادر می‌شد صدای نفس‌های خسته شهر را در ملودرامی مربوط به مصائب دوران جنگ شنید.

در خون‌بازی هم تهران، چونان کلانشهری بی‌ترحم و به مثابه جنگل آسفالتی تصویر شده بود که جوان‌هایش در دام اعتیاد می‌افتند و در مسیر تباهی گام برمی‌دارند. در سال‌هایی که شهرداری جشنواره فیلم شهر را هم برگزار می‌کرد به‌نظر می‌رسید قرار است ورود مدیریت شهری به پروژه‌های سینمایی مرتبط با فرهنگ شهر و شهروندی هم جدی‌تر شود.

«طهران تهران» به عنوان فیلمی 3 اپیزودی از 3 نسل کارگردانان سینمای ایران قرار بود یکی از این پروژه‌ها باشد پیش‌تولید طهران تهران آن‌قدر طولانی شد که با تشدید بیماری سیف‌الله داد (که قرار بود یکی از اپیزودها را بسازد)، او از دنیا رفت و فیلم تنها با 2 اپیزودی که داریوش مهرجویی و مهدی کرم‌پور ساختند، سروسامان گرفت.

اگر در اپیزود «تهران روزهای آشنایی» مهرجویی می‌شد منطق سرمایه‌گذاری شهرداری در فیلم را درک کرد، ولی اپیزود «تهران: سیم آخر» کرم‌پور بیشتر نگاهی انتقادی به چشم می‌خورد؛ اپیزودی که قرار بود عصیان نسل جوان را در انتهای دهه80 نمایان کند.

در برایند نهایی، اپیزود مهرجویی زیادی سفارشی و اپیزود کرم‌پور بیش از حد عصبی به‌نظر می‌رسید. تهران کارگردان نسل اولی، شهری پر از مناطق دیدنی و جذاب بود و تهران کارگردان نسل جدید شهری با اتوبان‌های هولناک و خیابان‌های پرخطر که جوان‌هایش عصبی و معترض بودند. «نارنجی‌پوش» (داریوش مهرجویی) دیگر فیلمی که سازمان فرهنگی هنری سرمایه‌گذارش شد را می‌توان اثری کاملا مرتبط با شهر و شهرداری دانست.

فیلم مهرجویی فارغ از کیفیتش، یک اثر شهری بود و سرمایه‌گذاری شهرداری در آن بدیهی به‌نظر می‌رسید.

در همین سال‌ها با مشارکت سازمان فرهنگی هنری شهرداری «طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» تولید شدند؛ 2 فیلم به کارگردانی همایون اسعدیان و تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی که اولی به مراتب تاثیرگذارتر و خوش‌ساخت‌تر از فیلم دوم از کار درآمد. داستان سازمان فرهنگی هنری شهرداری و سینمای ایران، در دورانی که رسما وارد تولید می‌شد، به استثنای یکی دو مورد، داستان احتیاط در سرمایه‌گذاری و کسب اطمینان از محصول نهایی کار است.

این سیاست گرچه در وجه محافظه‌کارانه‌اش، مانع حمایت سازمان فرهنگی و هنری از بسیاری آثار ارزشمند شهری شد ولی از سوی دیگر مروری بر فیلم‌هایی که با مشارکت سازمان تولید شدند، نشانه حمایت از سینمای فرهنگی ایران است. البته که همه فیلم‌ها همانی نشدند که باید می‌شدند ولی هیچ‌کدام هم مثل توفان شن به شکل توأمان پرهزینه و کم‌ثمر از کار درنیامدند.

این خبر را به اشتراک بگذارید