سیدجواد رسولی - کارشناس رسانه
دوستی که در راه سفر به اروپا برای انجام کار و تهیه گزارش بود و قصد داشت به اسپانیا هم سفر کند از من خواست مراکز درمانی را پیدا کنم که در این کشور از حالت خصوصی به دولتی تبدیل شدهاند تا او بتواند از آنها بازدید کند. موضوع کمی برایم عجیب بود و از او خواستم بگوید چنین اطلاعی را از کجا کسب کرده است که در اسپانیا بیمارستاهایی از وضعیت خصوصی به دولتی تغییر کردهاند. گفت گزارشهایش را در رسانههای ایران خوانده است. موضوع را که پیگیری کردم دیدم در ماههای اول همهگیری کرونا که اسپانیا با بحران تخت بیمارستان و آیسییو مواجه شده و تعداد مرگومیر بسیار بالا رفته بود، دولت این کشور به دولتهای منطقهای ابلاغ کرد که میتوانند درصورت ضرورت از ظرفیت مراکز درمانیخصوصی نیز استفاده کنند. بعد از چند ماه که بحران کنترل شد، طبعا این دستور هم لغو شد چون دیگر نیازی به این ظرفیت نبود و خبر لغو آن هم در رسانههای اسپانیایی منتشر شده بود. با این حال در ایران اینجور بهنظر میآمد که این رخداد بر اساس مشی عدالتطلبانه باعث تغییری ساختاری در حوزه بهداشت و درمان اسپانیا شده است.
از این دست نمونهها بسیارند. چند وقت پیش خبری در کانالهای اطلاعرسانی و رسانهها دست بهدست شد که اسپانیا قرار است تعداد روزهای کاری هفته را به 4روز کاهش بدهد. این موضوع صرفا پیشنهاد یک گروه کارشناسی وزارت کار دولت اسپانیا بود که خیلی زود هم به فراموشی سپرده شد چون امکان چنین تغییری در فضای اداری اسپانیا هنوز فراهم نیست. با این حال بعد از گذشت چند سال هنوز خیلیها تصور میکنند اسپانیا تنها 4روز کاری در هفته دارد. چرا چنین چیزی رخ میدهد؟ این برداشتهای اشتباه که تنها به اسپانیا هم منحصر نمیشود و مشابه آن را در ترجمه خبرهای رسانههای غربی بسیار میبینیم از کجا میآیند؟ شاید یک موضوع مهم تعجیلی باشد که در انتشار این خبرها اتفاق میافتد. عجله باعث میشود جزئیات خبر از دست برود و برای انتشار آن تنها به کلیات بسنده شود و تیتری هم برای جذابیت آن بگذارند که اغلب با واقعیت ماجرا فاصله دارد. صاحبان رسانههای فارسیزبان ترجیح میدهند در لحظه واکنش بگیرند و اینکه آیا اساسا داستان نقل شده در خبر صحت دارد یا نه اهمیت چندانی ندارد. یک موضوع دیگر ندانستن پسزمینههای فرهنگی و اجتماعی جامعهای است که خبر درباره آن نقل شده است. مثلا کسی که در اسپانیا زندگی کرده باشد میداند که همان 5روزی که در هفته روز کاری است، آنقدر کارها به کندی و با مشکل انجام میشود که تصور کم کردن روزهای کاری شبیه شوخی است. موضوع مهم دیگر در رخ دادن چنین اشتباهاتی عدمپیگیری خبر است. اینکه بعد از گذشت مدتی از انتشار یک خبر، ببینیم آیا واقعا چیزی محقق شده است؟ آیا تکذیب شد یا تحلیلی درباره آن منتشر شد؟ آیا بازه زمانیای برای انجام تغییرات مهمی مثل دولتی کردن مراکز خصوصی اعلام شده بوده است؟ این عدمپیگیری و بسنده کردن به صرف نقل یک تیتر جالب، مسئله است که بهتدریج فضایی پر از اشتباه و سوءتفاهم درباره رخدادهای جامعهای دیگر در ذهن مخاطب فارسیزبان ایجاد میکند. نتیجه عملی: اگر اخبار مربوط به کشورهای دیگر را در رسانهها دنبال میکنید، از این به بعد در مورد صحت و سقم آنها احتیاط بیشتری کنید، چون اغلب آنها بسیار پرخطا هستند.
وقتی اسپانیا را با صاد مینویسند
در همینه زمینه :