بعضیها آنقدر عشق و علاقه اشان به کتاب وکتابخوانی بیحد و حصر است که حاضرند پای این عشق و علاقه اشان همه سختیها را به جان بخرند. نسرین خضری مقدم از این دست کتابخوانهای حرفهای و علاقهمندان به ترویج فرهنگ کتابخوانی است که برای تحقق اهدافش خودش را با دوچرخه و هواپیما و اتوبوس به مناطق مختلف کشور میرود تا کتابهای اهداییاش را به بچهها هدیه کند.
او یک معلم است و همیشه دوست دارد بچههای سرزمینش در هر نقطه از کشور هستند در حسرت کتاب نباشند.در گپ و گفتی صمیمی او برایمان از فعالیتهای داوطلبانهاش در حوزه ترویج کتاب میگوید.
چه شد که خانم معلم خراسانی تصمیم گرفت با رکاب زنی مروج کارهای فرهنگی شود؟
سال96 بود که دوچرخهسواری را با هدف فعالیتهای زیستمحیطی شروع کردم. در واقع دوست داشتم با پیامهایی مردم را با خطرات زیستمحیطی آشنا کنم و از آنها بخواهم بیشتر هوای زمین را داشته باشند. گرفتن مدرک مربیگری و به قولی قرص شدن دل خودم و خانواده بهانهای شد برای شروع سفرهای درون کشوری و در نخستین سفر به کویر مرکزی رفتم و بعد از آن گرگان تا اردبیل، بوشهر تا چابهار، سمنان تا شمال را رکاب زدم. سال97 که کشور با بحران آب روبهرو شد سفرهایم را با شعار «آب گنجینه امروزرؤیای فردا» انجام میدادم.
چطور دوچرخهسواری و ترویج کتابخوانی را باهم انجام دادید؟
بهمنماه سال گذشته بود که تصمیم گرفتم دورتادور جزیره قشم را با دوچرخه رکاب بزنم و در کنارش سری هم بزنم به روستاهای این منطقه و توزیع کتاب برای بچهها.
خودتان اهل کتاب و کتاب خواندن هستید؟
بله من از کودکی عاشق کتاب بودم الان هم که معلم هستم یکی از ماموریتهای اصلی که برای خودم تعریف کردم تشویق بچهها به کتابخوانی است.
چی شد که فکر ترویج کتاب در روستاهای کم برخوردار افتادید؟
با خودم فکر کردم روستاهایی که اغلب از داشتن مدرسه محروم هستند حتما بچه هایشان بهخصوص دختران آنها علاقهمند به مطالعهاند اما دسترسی به کتاب ندارند بهخاطر همین تصمیم گرفتم در سفرهای زیستمحیطی که با دوچرخه میروم کتاب هم همراه داشته باشم تا در این مناطق توزیع کنم.
ارتباط گرفتن با اهالی روستا و بچهها سخت نبود؟
در همه روستاها نه اما خوب مناطقی هم بودند که بهخاطر فرهنگ غالب خیلی مشتاق غریبهها نبودند در این روستاها سعی میکردم چند روزی اتراق کنم و از طریق فعالیتهای فرهنگی و هنری و گپ و گفت صمیمانه اعتمادشان را جلب کنم مثلا بچهها با خطاطی و خوشنویسی هایم جذب من میشدند و خانوادهها در نشستهای صمیمی و دوستانه.
همه سفرهایتان را با دوچرخه انجام میدهید؟
قطعا نه با توجه به اشتغال در حوزه دولتی مجبورم تنها از زمان تعطیلات استفاده کنم از طرف دیگر بار کتابهایی که همراه دارم زیادشده و این باعث میشودکه سفرها را با هواپیما بروم. وقتی میرسم از اهالی بومی منطقه کمک میگیرم. الان دوستان زیادی در این مناطق دارم که هم در شناسایی مناطق کم برخوردار کمک حالم شدهاند هم در توزیع کتابها. در خیلی از مناطق هم کتابخانههای کوچک و بزرگ دایر کردهایم.
از کتابخانه هایتان چه خبر؟
در خیلی از مناطقی که من میروم مردم عشایر نشین هستند بنابراین نمیشد کتابخانه ثابتی برای استفاده بچهها درست کنیم بهخاطر همین کتابخانههای پارچهای را درست کردیم این کتابخانهها چند جلدی هستند اما حسن خوبشان ماندگاری اشان برای بچههاست. ما تا به حال 12کتابخانه پارچهای و دو کتابخانه فلزی در مناطق عشایرنشین استان فارس ایجاد کردهایم.
هزینه کتابها از کجا تامین میشود؟
عمده کتابهایی که اهدا میکنم با هزینه شخصی است اما دوستان زیادی هستند که بهواسطه آشنایی و اعتمادی که دارند سالهاست نذرهای خود را به سمت نذرهای فرهنگی سوق دادهاند و از من میخواهند این هزینهها را دربخش توسعه کتابخوانی و افزایش آگاهی بچههای مناطق محروم صرف کنم. مناطقی که خیلی هایشان به اینترنت دسترسی ندارند اما بچهها بعد از اتمام کتابهای خود به بالاترین نقطه منطقه میروند تا طی تماس با من از کتابهای خوانده شدهاشان بگویند.
چی شد که تصمیم گرفتید وارد حوزه ترویج کتاب شوید؟
یکبار که درباره زندانیان فکر میکردم دیدم اوقات فراغت زیادی دارند و چه خوب است بتوانیم با کتابهای ارزنده این اوقات فراغت را پر کنیم بهخاطر همین همراه با دوستانم فراخوانی زدیم و از مردم خواستیم تا کتابهایی که استفاده ندارند را برای هدیه به زندانها بهدست ما برسانند وقتی این کتابها به زندان رسید و طی پیگیریها از علاقهمندی و استقبال زندانیها از کتاب متوجه شدیم تصمیم گرفتم در این حوزه بهصورت جدی وارد شوم.
رکاب زدن برای ترویج کتابخوانی
گپ و گفت با معلمی که برای توزیع کتاب به مناطق دوردست ایران سفر میکند
در همینه زمینه :