• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
چهار شنبه 2 شهریور 1401
کد مطلب : 169570
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/PNXqn
+
-

دنیایی از شن و مه

تقویم / زادروز
دنیایی از شن و مه

سرش را بالا می‌گرفت و مستقیم به روبه‌رو زل می‌زد؛ انگار نه انگار که نابیناست. شبیه مکبث به‌نظر می‌رسید. دست‌هایش را به عصایش تکیه می‌داد. می‌توانست همینطور ساعت‌ها زل زده به روبه‌رو، بی‌حرف و حرکت باقی بماند، اما اگر کسی از او سؤال می‌کرد یا به حرفش می‌گرفت، دیگر نمی‌شد جلوی حرف زدنش را گرفت. عاشق حرف زدن بود. می‌توانست درباره مداد دم دستش 2 ساعت تمام حرف بزند و از گنجینه عظیم کتاب‌هایی که قبل از نابینایی به 6زبان خوانده بود، قصه‌ها، شعرها و حکایات مرتبطی نقل کند. بیشتر از حرف زدن، عشق کتاب و کتاب خواندن داشت. خودش می‌گفت بیشتر از هر کسی در آمریکای جنوبی کتاب خوانده. وقتی که نابینا شد، تنها به این خاطر ازدواج کرد که همسرش برایش کتاب بخواند. بهترین کتاب‌های عمرش، «دایره‌المعارف بریتانیکا»، «هزار و یک شب» و «انجیل» ترجمه رادکلیف (اولین مترجم انجیل به لاتین) بودند. جز کتاب، عاشق نقشه جغرافیایی هم بود. از ساعت شنی، هزارتو و شکل هرم لذت می‌برد. شعر می‌گفت و دوست داشت شعر را با صدای بلند و به قول خودش «ماورایی» بخواند. می‌گفت خودش نمی‌تواند خوب خودش را دست بیندازد. حافظه‌اش فوق‌العاده بود. حاضرجواب بود و بین صنایع ادبی، از استعاره لذت می‌برد. از 9سالگی و با ترجمه نمایشنامه‌ای از اسکار وایلد فعالیت ادبی را شروع کرده بود و تا آخر عمر، از کتابخانه بیرون نیامد. چندان در زمان حال، زندگی نمی‌کرد. عاشق اسطوره‌های یونانی و ادبیات زبان انگلیسی بود. توی سخنرانی‌هایش معمولا از خیام و رباعی‌های او هم یاد می‌کرد.
«خورخه لوئیس بورخس» استاد داستان‌نویس‌های قاره جنوبی، همه اینها هست و باز هم نیست. از بورخس 58داستان کوتاه به جا مانده که برای توصیف‌شان، جز لغت «بورخسی» چیز دیگری نمی‌توان گفت.

این خبر را به اشتراک بگذارید