• چهار شنبه 19 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 8 رجب 1446
  • 2025 Jan 08
دو شنبه 31 مرداد 1401
کد مطلب : 169236
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/31BvO
+
-

خوانشی راهبردی از بیانیه گام دوم انقلاب

ایوب نیکونهاد؛ پژوهشگر

به‌نظر می‌رسد تمام تلاش محققان تاکنون عمدتا معطوف به استخراج گزاره‌های راهبردی از متن بیانیه گام دوم انقلاب بوده است و کمتر اثر در خور توجهی می‌توان یافت که نگاهی فرامتنی و آسیب‌شناسانه به بیانیه گام دوم انقلاب داشته باشد؛ از این‌رو در نوشتار پیش‌رو با خوانشی راهبردی از فرا متن بیانیه گام دوم برآمده‌ایم.
1- اولین مسئله در جهت خوانش راهبردی از فرا متن بیانیه گام دوم انقلاب، ضرورت «آسیب‌شناسی دقیق، علمی و موشکافانه از وقایع و روندهایی» است که این انقلاب در طول حیات 43سال گذشته خود طی کرده است. می‌توان برای طرح مسئله آسیب‌شناسی در ابعاد مختلف، سؤالات متعددی را مطرح کرد؛ بنابراین بدیهی‌ترین اصل برای تحقق اهداف بیانیه، آسیب‌شناسی وضع موجود برای شناخت و درک درست از شرایط کشور است و تا زمانی که نظام خبرگانی و اجرایی کشور به این درک صحیح نایل نشوند قاعدتا نمی‌توانند راهبردهای واقع‌بینانه و اصولی برای تحقق آن اهداف طراحی کنند.
2- دومین مسئله در نگاه راهبردی و فرامتنی از بیانیه گام دوم در جهت تحقق اهداف آن، «نحوه خوانش مخاطبان بیانیه از متن آن» است. اگر مخاطبان بیانیه را در 3دسته مسئولان اجرایی کشور در تمامی قوا، جامعه دانشگاهی و روشنفکران و درنهایت مخاطب اصلی بیانیه یعنی جوانان دسته‌بندی کنیم بنا بر نحوه خوانش آنها از بیانیه، راهبرد مواجهه با آن هم از منظر آنها متفاوت بوده است. خوانش نوع اول از فرامتن بیانیه گام دوم انقلاب که متأسفانه می‌توان گفت در جامعه ایرانی در مواجهه با اسناد راهبردی طی 4دهه گذشته رواج یافته و تا حدود بسیار زیادی نهادینه شده است، نگاه ظاهر‌گرایانه و به تعبیری «نمایش‌سازی‌» از متن اسناد راهبردی است؛ کمااینکه آفت اصلی اسناد پیشین راهبردی نظام همانند فرمان 8ماده‌ای حضرت امام (ره) و رهبری معظم انقلاب در برخورد با فساد اقتصادی و...، همواره برخوردهای شعاری مجریان حاکمیتی با این متون شفاف و واضح و بدون نیاز به تفسیر در رده‌ها و سطوح مختلف نظام سیاسی، اجرایی و فکری بوده است. ازجمله این نوع مواجهه‌های نمایشی برگزاری سمینارها، همایش‌های پرهزینه و بدون نتیجه، گزینشی عمل‌کردن با چنین اسناد راهبردی، بنرسازی و چاپ و نصب بنر از بریده‌های از متن آن و... بوده است. این راهبرد نمایشی مواجهه با اسناد راهبردی، همواره موجب تضییع متن فصیح اسناد راهبردی و حاکمیتی بلندمدت همانند فرمان 8 ماده‌ای امام و رهبری، وصیت‌نامه امام (ره)، سند چشم‌انداز1404 و دیگر اسناد شده است و اگر این رویکرد تغییر نکند این بیانیه که به‌منزله «نقشه راه سیاسی جمهوری اسلامی برای آینده» است در کمال تأسف باید گفت که سرنوشتی مشابه همان اسناد راهبردی پیشین را خواهد داشت.
دومین نحوه خوانش فرامتنی از بیانیه، تلاشی برای «فهم چیستی بیانیه» است. تمرکز اصلی این رویکرد و نحوه خوانش از اسناد راهبردی بر فهم نکات بیانیه، شناسایی و ترویج ایده‌های مستتر در متن آن است؛ به‌عنوان مثال تشکیل جلسات کارشناسی با حضور نخبگان علمی و اجرایی برای دستیابی به ایده‌هایی برای عینیت بخشیدن به اهداف بیانیه ضرورت علمی و عملی دارد. گرچه بهره‌گیری از این رویکرد و نحوه خوانش آن ضروری است، ولی توقف علی‌الدوام و طولانی در این مرحله نیز همانند نحوه خوانش قبلی، در نهایت به شعارزدگی خواهد انجامید. درواقع پرداختن عمیق به چیستی فهم بیانیه باید زمینه‌ساز و تسهیل‌کننده خوانش نوع سوم باشد؛ در غیر این صورت نتیجه چندان مفیدی دربر نخواهد داشت.
خوانش سوم که اصلی‌ترین و مطلوب‌ترین رویکرد در نحوه چگونگی برخورد با اسناد راهبردی همانند بیانیه گام دوم انقلاب است رویکرد و خوانشی از منظر«چگونگی و چرایی» است. ابتنای این رویکرد بر این پرسش قرار دارد که به فعلیت رساندن اهداف متعالی و گزاره‌های موجود فرامتنی در یک سند راهبردی همانند بیانیه گام دوم نیازمند به کارگرفتن چه «ابزارهایی» است. درواقع چه اقدام‌های عملی باید صورت گیرد تا متن فصیح و اهداف متعالی بیانیه مثل سایر اسناد بر زمین نماند. با بهره‌گیری از این رویکرد است که برای دستیابی به اهداف، راهبردهایی عملیاتی و سریع تدوین می‌شود و این راهبردها هم خود مشتمل بر گام‌ها و طی مراحلی چند خواهد بود.
3- سومین مسئله در خوانش فرامتنی از بیانیه گام دوم انقلاب ضرورت «بازسازی گفتمانی نهادها و ساختارهای سیاسی انقلابی» است. سرعت تغییرات و دگرگونی در تحولات اجتماعی و فرهنگی به‌علت وجود پیشران‌های تغییرسازی همانند پدیده جهانی شدن، رسانه‌های ارتباطی نوین، مدرنیزاسیون و... در سطح جهانی، در مقابل بدفهمی‌ها وکج‌سلیقگی‌ها و بالطبع منفعل شدن فرهنگی در سطح داخلی باعث شده است که نگرش‌های سیاسی و مذهبی و کنش‌های جامعه ایرانی به‌عنوان یک جامعه مسلمان دستخوش دگرگونی‌های غیرقابل کنترلی شود. بدون شک این تغییرات در محیط فرهنگی بر کنشگری‌های سیاسی- اجتماعی جامعه تأثیر‌گذار بوده است. در این راستا باید درنظر گرفت که گفتمان انقلابی‌گری در نسل جدید انقلاب نباید به تعبیرها و تفسیرهای محافظه‌کارانه از وضع موجود تقلیل پیدا کند، بلکه نسل جدید انقلاب باید در راستای مطالبه‌گری و استیفای حقوق قانونی ملت و همچنین مطالبه اجرای اصول بنیادین و بر زمین مانده انقلاب طی 4دهه گذشته تمام تلاش خود را به‌کار بگیرد.
4- چهارمین مسئله در خوانش راهبردی و فرامتنی از بیانیه گام دوم انقلاب، «تناسب در سیاستگذاری‌های کلان و همچنین شفافیت در نقش و وظایف نهادها در مسیر تمدن‌سازی‌ نوین اسلامی» به‌عنوان نقشه راه آینده گفتمانی انقلاب است. گرچه لازمه تصویرسازی برای آینده جهانی فکر کردن است، اما برای تحقق و جامه عمل پوشاندن به این تصویر لازم است در ابتدای امر در مقیاس ملی زیربناهای تمدن‌سازی‌ را فراهم کنیم. لحاظ کردن تناسب در سیاستگذاری‌ها به‌معنای لحاظ کردن ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها در کنار نگاه همزمان به موانع و بازدارنده‌های افق تمدنی است. نمی‌توان با صرف تکیه بر شعار، دستاوردی در این خصوص خلق کرد، بلکه باید نقش و وظایف همه نهادهای حاکمیتی و غیرحاکمیتی در مسیر رسیدن به این نقشه راه آینده به وضوح مشخص و تفکیک شود و طبیعتا همه اسناد پایین‌دستی هم باید با این سند راهبردی مطابقت داشته و مکمل دستیابی به آن هدف متعالی در همه دولت‌ها با وجود داشتن جهت‌گیری‌های متفاوت باشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید