• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
یکشنبه 30 مرداد 1401
کد مطلب : 169114
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/zpVly
+
-

انگلستان؛ محرک جدایی بحرین از ایران

وقتی آقای سفیر، «غائله بحرین» را ختم می‌کند!

نگاه
وقتی آقای سفیر، «غائله بحرین» را ختم می‌کند!

علی احمدی‌فراهانی _  تاریخ‌پژوه

نقش انگلستان در بستر‌سازی‌ تاریخی برای جدایی بحرین از ایران، ازجمله سرفصل‌های در خور مطالعه، در تاریخچه این رویداد است. با این همه به‌نظر می‌رسد که دنیس رایت، سفیر انگلیس در ایران در مقطع پس از 28مرداد1332 در برداشتن واپسین گام این انتزاع، نقشی بس مهم داشته است. او با متقاعد کردن شاه به این جدایی و القای «نظرسنجی» به جای «همه‌پرسی»، طریقه این خسارت تاریخی را گشود و ایران را از منطقه‌ای راهبردی محروم ساخت. محمداسماعیل شیخانی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در این‌باره می‌نویسد:«یکی از مسائل مهم دوره دوم مأموریت دنیس رایت در ایران، مسئله بحرین بود که استان چهاردهم ایران محسوب می‌شد و در مجلس شورای ملی نیز 2نماینده از این استان ایران حضور داشتند. 
در سال ۱۹۶۷، انگلستان اعلام می‌کند که قصد پایان دادن به حضور خود در خلیج‌فارس را دارد و ترجیح می‌دهد قبل از خروج، تعدادی امیرنشین ازجمله امارات و بحرین را تشکیل دهد، اقدامی که با مخالفت محمدرضا پهلوی روبه‌رو می‌شود اما دنیس رایت در اقناع شاه به انجام دادن مذاکرات در مورد بحرین، از طریق سازمان ملل نقشی اساسی ایفا می‌کند. دنیس رایت در این زمینه، حتی در سنت موریس با محمدرضا پهلوی مذاکراتی خصوصی انجام می‌دهد. بدین‌ترتیب زمانی که شاه برای اسکی به آنجا مراجعه کرده بود، رایت به مذاکره با شاه می‌پردازد و در نهایت متنی را تنظیم می‌کند که به تأیید شاه می‌رسد. همین متن را به سازمان ملل ارائه می‌کنند و در نهایت به‌گفته دنیس رایت، غائله بحرین حل می‌شود. دنیس رایت نیز مانند هر سفیر دیگری، به پایان کار خود در ایران نزدیک شد و بعد از حدود 8 سال، در سال ۱۹۷۱، یعنی 8سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از ایران خارج گردید، اما این پایان پیوند وی با ایران نبود. رایت از دو طریق همواره با ایرانیان ارتباط داشت: یکی نگارش 2 کتاب ایرانیان در میان انگلیسی‌ها و انگلیسی‌ها در میان ایرانیان و دیگری اتفاقاتی که پس از انقلاب ایران با محوریت وی رخ داد...».
همانگونه که اشارت رفت، انگلستان از طریق رایت، راه جدایی بحرین از ایران را، در برابر محمدرضا پهلوی قرار‌داد: نظرسنجی از همه ساکنان به جای همه‌پرسی از ساکنان اصلی بحرین! با فرض نخست، جدایی بحرین از ایران نزدیک می‌شد و با فرض آخر، تعلق آن به ایران. انگلیسی‌ها با پروژه نظرسنجی، سعی داشتند تا دامنه آن را به ساکنان مهاجر بحرین کشانده و با استفاده از آرای آنان -که بومی این منطقه نبودند- پرونده تعلق این منطقه به ایران را مختومه سازند. به عقیده بسا تاریخ‌پژوهان، شاه با پذیرش نظرسنجی، مرتکب خیانتی عامدانه به تمامیت ارضی ایران شد. عباس‌سلیمی‌نمین، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در این فقره معتقد است:
«پهلوی دوم و وزیر دربارش، به‌خوبی واقفند که بنا نیست به افکار عمومی رجوع شود، ضمن اینکه ایرانیان صاحب عرق ملی، از چنین بی‌توجهی به تمامیت ارضی به‌شدت ناراضی بودند. البته برای حکومتی که توسط بیگانه روی کار می‌آید، رضایت آنها مهم است. ازاین‌رو علم با اولویت، نظر آنان را به پهلوی دوم منعکس می‌سازد. همین امر برای وی کفایت می‌کند و در ادامه هرگز سخنی در مورد تأسف و تأثر ایرانیان علاقه‌مند به آب و خاکشان به میان نمی‌آورد. علم همچنین به‌صراحت در مورد فرمایشی بودن رجوع به افکار عمومی سخن می‌گوید و هیچ اعتراضی در این زمینه از جانب دربار پهلوی صورت نمی‌گیرد. این بدان معنی است که اصولا آنان، اولا برای آرای ملت ایران هیچ‌گونه ارزشی قائل نبودند، ثانیا می‌دانستند درصورت رجوع به افکار عمومی، هرگز ملت به جدایی بحرین از خاک ایران رأی نمی‌دهد و این تعلق‌خاطر، توافقات و تعهدات پشت پرده با بیگانه را برهم می‌زند. اما اینکه در قبال چنین خیانتی امتیازی دریافت شده باشد، علم می‌نویسد: «یکشنبه 1349/2/20 امشب راجع‌به بحرین با یکی از دوستان در منزل خودم صحبت می‌کردیم، باید بگویم وضع نظرخواهی در آنجا خلاف اصول بود، یعنی رفراندوم نبود، سؤال از جمعیت‌ها و باشگاه‌ها بود... حال نمی‌دانم در ازای این گذشت، ما جزایر تنب و ابوموسی را می‌گیریم...» 
هرچند پهلوی برای رأی مردم ارزشی قائل نبود؛ زیرا قدرت خود را ناشی از اراده آنان نمی‌دانست اما مسئله بحرین خدمتی بزرگ به بیگانه بود که در تاریخ ایران سابقه نداشت. به‌عبارت دیگر هرگز بدون شکست در جنگی، بخشی از خاک ایران جدا نشده بود. هرچند برای نخستین بار در دوران پهلوی اول، بخش‌هایی از خاک ایران با اراده انگلیسی‌ها به افغانستان، عراق و ترکیه بخشیده شد تا پیمانی بین این کشورها به اتفاق ایران به نفع لندن علیه اتحاد جماهیر شوروی شکل گیرد اما واگذاری بحرین به بیگانه، یعنی رهاسازی نیمی از اقتدار ایران در خلیج‌فارس، چیزی نبود که بتوان از آثار اجتماعی آن به‌سهولت گذشت. بعد از واگذاری این بخش استراتژیک قلمرو ایران، شاه و حکومتش به اندیشه فریب ملت برآمدند...».

این خبر را به اشتراک بگذارید