اعتماد به آمریکا کنیم کتکش را میخوریم
در سالهای اخیر و پس از ماجرای برجام در دولت گذشته روحیه غربستیزی و بیاعتمادی به آمریکا تقویت شده است
در تقویم ما روز 28مرداد، یادآور کودتایی آمریکایی است که البته سرآغاز جهش تحولات سیاسی و سیاستخارجی در ایران بوده است. دولتی به رهبری محمد مصدق در یک تصمیم خارجی و با همکاریهای سیا سقوط میکند که مدتها آمریکاییها آن را انکار و اسنادش را مخفی نگهمیداشتند اما بالاخره در سال۲۰۱۳ سازمان سیا با خارج کردن اسنادی از طبقهبندی محرمانه به نقش خود در کودتا اعتراف کرد. پس از آن وزارت امور خارجه آمریکا برای نخستینبار در سال۲۰۱۷ اسناد مرتبط با کودتای ۲۸مرداد را منتشر کرد که در این اسناد به وقایع سالهای ۱۳۲۹تا۱۳۳۲ شمسی پرداخته شده و حوادث پیش از کودتا، عملیات سرنگون کردن دولت مصدق و وقایع پس از آن را دربرمیگیرد. همچنین ۴۷سال پس از وقوع کودتا «مادلین آلبرایت» وزیر امورخارجه وقت آمریکا در ضمن یک سخنرانی دخالت کشورش را در کودتا بهصورت رسمی تأیید کرد و گفت: «در سال۱۹۵۳ ایالات متحده نقش برجستهای در براندازی نخستوزیر مردمی ایران برعهده داشت. دولت آیزنهاور اعتقاد داشت که این اقدام به دلایل راهبردی قابل توجیه است اما کودتا آشکارا موجب یک عقبگرد در امر توسعه سیاسی ایران شد. اکنون درک آن آسان است که چرا بسیاری از ایرانیان کماکان از این مداخله آمریکا در امور داخلیشان برآشفتهاند.» بنابراین میتوان گفت نخستین جرقههای نگاه ضدآمریکایی به همراه استکبارستیزی و نفی سلطه از بطن کودتا بیرون آمد که در فرهنگ سیاسی ایرانیان تحت عنوان تنفر و بیاعتمادی به آمریکا نقش بسته است.
درسهای 28مرداد
مصدق با حمایت قشر مذهبی جامعه به رهبری آیتالله کاشانی توانست قدرت را در دست بگیرد ولی پس از عبور از تنگناهای سیاسی به حامیانش پشت کرد، چشمانش را بر توان نیروهای داخلی بست و در نهایت دولتش با کودتای 28مرداد که به اذعان آمریکاییها توسط این کشور انجام شده بود و با جمله معروف «اینجا لندن است و اکنون ساعت دقیقا ۱۲ نیمهشب است» آغاز و اجرا شد، سرنگون شد؛ به تعبیری مصدق گرفتار خوشبینی بیش از حد به آمریکاییها شد؛ نمونههای تاریخی نشان میدهد توسل به نیروهای خارجی هیچگاه نتوانسته باعث کامیابی ملتها شود؛ رهبر انقلاب در بیاناتی فرمودهاند: «هر ملتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد و برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیسیها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسل شد؛ آمریکاییها به جای اینکه به دکتر مصدق که به آنها حُسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیسیها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸مرداد را راه انداختند. مصدق اعتماد کرد، کتکش را هم خورد؛ حتی کسانی که با آمریکا میانهشان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربهاش را خوردند.» از اینرو ماجرای 28مرداد نخستین مهره از زنجیره بیاعتمادی به آمریکا را به حرکت درآورد. هرچند در ماجراهای سیاسی بسیاری که بعد از انقلاب به وقوع پیوست عدهای یادشان رفته بود که آمریکای 28مرداد چهرهاش تغییر نکرده است. نمونه عینی آن در ماجرای برجام بود که دیدیم چطور عدهای خوشخیال در دولت گذشته با تسامح و لبخند فکر میکردند آمریکا دوست آنهاست. هرچند رهبر انقلاب بارها گوشزد کردند به آمریکا اعتماد نکنید اما توجه نکردند و باز هم عواقب آن بر همگان معلوم شد. این در حالی بود که کودتای آمریکایی 28مرداد، صادرات دیکتاتوری برای ایران بود و نه دمکراسی که برخی دنبال آن بودند! طرفداران این تفکر سیاسی بهگونهای از آمریکا و مصدق پشتیبانی میکنند که گویی کشورهای شرق آسیا با کودتا مصدق را برکنار کردهاند و دولت آمریکا کاملا در این قضیه بیتقصیر است! این تفکر سیاسی هنوز هم در کشور جولان میدهد. در ماجرای برجام در دولت گذشته دیدیم که اعتماد بیش از حد به آمریکا چه تبعاتی در برداشت که هنوز اثرات آن باقی است. مرتضی شکری، تحلیلگر مسائل سیاسی در این زمینه به همشهری میگوید: همواره رهبر معظم انقلاب بر مسئله بیاعتمادی به آمریکا تأکید کردهاند. چرا که حوادث گذشته از ابتدای انقلاب اسلامی یادآور این بیاعتمادی بوده است. در برجام نیز دیدیم که چگونه آمریکاییها زیر تعهد خود زدند و همه آنچه دولت گذشته به آن افتخار و تحت عنوان دستاورد یاد میکرد را به فراموشی سپردند. از اینرو باید از رویدادهای تاریخی درس گرفت و هیچگاه خوشبین نبود.
یک نقشه راه برای همیشه
آنچه مهم است و رهبر معظم انقلاب نیز برآن تأکید کردهاند این است که آمریکا با استقلال کشور ما مشکل دارد و از ابتدا میخواست استقلال ما را بگیرد. در واقع در کودتای 28مرداد آمریکاییها استقلال ایران را گرفتند. ایشان فرمودهاند: «... نهضت ملی که یک حکومت انقلابی نبود؛ فقط دنبال استقلال کشور از زیر یوغ انگلیسیها بود و خیال میکرد آمریکاییها کمکش میکنند...» به همین دلیل بود که آمریکاییها از 28مرداد به بعد پروژه تغییر رژیم را اعمال کردند. براساس نوشتههای اسپوتنیک، کودتای ایران نخستین تجربه موفق سیا در سرنگونی حاکمان برای واشنگتن بود و در قرن21 هم از همین شیوه برای برکناری رهبران کشورها استفاده و چنان صحنهسازی میشود که گویا مردم خشمگین در خیابانها خواهان برکناری حکومت شدهاند. این راهبرد البته که از پیروزی انقلاب تاکنون در مورد ایران لحاظ شده است. نمونه آن فتنه88 بود. در واقع میتوان گفت کودتای 28مرداد تصویر موفقیتآمیزی برای آمریکا بود که البته بارها و بارها خواسته از روی این نسخه امتحان شده مسئله تغییر رژیم را در ایران پی بگیرد.