عصرانه؛ این موجود نجاتبخش
شیدا اعتماد
در خانه را که باز میکنم، هنوز کیفم را زمین نگذاشتهام و لباس بیرون را از تنم در نیاوردهام که فرزندم میآید، سلام میکند و بلافاصله بعد از سلام، اعلام میکند که گرسنه است. در واقع از نوزادیاش که تنها منبع تغذیهاش من بودم تا امروز که نوجوانی برومند است، دیدگاهش نسبت به من هیچ فرقی نکرده است.
تابستان است. گرمازده از بیرون میرسم و تا میگوید گرسنه است اعلام میکنم که یخچال آن طرف است. البته که مثل هر روز میگوید که سر یخچال رفته و هیچچیزی نداریم.«هیچچیزی نداریم» هم از آن جملههایی است که باید رمزگشایی شود. در واقع یعنی چیزی که من فوری بتوانم بخورمش نداریم. چیزی مثل کیک، کوکوی از شب مانده یا سوسیس و کالباس.
توی یخچال البته که پنیر و تخممرغ هست که میشود با آنها عصرانهای سریع درست کرد. میوه هست که باید شسته شود که بهدلیل این مرحله خیلی دشوار، کنارگذاشته شده است. بنابراین هنوز از راه نرسیده باید فکر کنم چطور فرزندم را تا وقت شام سیر نگهدارم تا بعد برسم به اینکه «شام چی درست کنم؟»
عصرانه سریع و دمدستی برای من نان و پنیر و خیار و گوجه همراه با یک لیوان شیر یا آب پز کردن یک عدد تخممرغ و البته شستن میوه که شکر خدا تابستان بهترین فصل و وقت آن است.
یک مادر شاغل، وقتی از خوان شغل بیرونش گذشته و خوان حملونقل عمومی در شهر را هم گذرانده و از گرما تلف نشده تازه میرسد به خوان سوم که همانا تهیه عصرانه است. بعد از آن خوانهای بعدی هم در راه است و تقریبا با گذر از هر خوانی، خوان بعدی حاضر میشود و روزها به همین ترتیب ادامه پیدا میکند.
بحث شیرین عصرانه بهدلیل وقفه انداختن در حضور خوان بعدی مهم میشود. عصرانههای خانگی بهزودی برای بچهها خستهکننده میشود و آن وقت با کمی خلاقیت میشود به آنها تنوع داد. میشود تخممرغ را با کمی شیر و شکر هم زد و نان را توی آن خیساند و بعد سرخ کرد. اسم شیکش میشود «تست فرانسوی» میشود نان را با پنیر و کمی کره برشته کرد. میشود از میوههای مختلف سالاد میوه درست کرد. عصرانه یکی از عصاهای دست مادران است که بتوانند زمان بیشتری برای تهیه شام بخرند. والا زمزمه «پس شام کی آماده میشود؟» خیلی سریع تبدیل به اعتراض میشود و این چیزی است که در پایان یک روز کسی حوصلهاش را ندارد. بنابراین درود به عصرانه این موجود بیادعا که کسی حضورش را جدی نمیگیرد اما میتواند نجاتبخش باشد.