نیاز به خانهتکانی در سازمان حفاظت محیط زیست
زهرا رفیعی؛ روزنامهنگار
برومند نجفی، محیطبان کرمانشاهی در نخستین جلسه اعاده دادرسی، درست جلوی در دادگاه، توسط پدر مقتول به ضرب چندین گلوله کشته شد و قصه تلخ تقابل محیطبان و شکارچی متخلف، اینبار با بازندههای بیشتری به پیش رفت.
پرونده قصاص برومند نجفی، محیطبانی که در درگیری در منطقه حفاظتشده بیستون استان کرمانشاه، منجر به مرگ جوان 23ساله شده بود، اردیبهشت امسال بهمنظور اعمال ماده477 آیین دادرسی کیفری مورد موافقت رئیس قوه قضاییه قرار گرفت. سال گذشته حکم قصاص محیطبان کرمانشاهی در دیوانعالی کشور تأیید و ابلاغ شده بود و فقط عالیترین مقام دستگاه قضایی میتوانست درخواست اعاده دادرسی برای آن صادر کند.
از مرداد سال99 تا پیش از نخستین جلسه اعاده دادرسی، فعالان محیطزیست ازجمله بهمن ایزدی و دکتر هوشنگ ضیایی بهدنبال جلب رضایت از پدر مقتول با ریشسفیدی، بارها به دیدن این خانواده رفته بودند. بهمن ایزدی معتقد است پروندههایی از این دست را نمیتوان فقط با ابزار قانون حلوفصل کرد. قانون ابزاری خشک است و در بیشتر مواقع منجر به طولانیتر شدن پرونده میشود. قانون سیاه و سفید است و پردههای رنگ بین این دو را لحاظ نمیکند. ولی ما آدمها با درک متقابل و همدلی میتوانیم به نتیجه انسانیتر برسیم. فارغ از اینکه قانون ضعفهای خود را دارد و میتوان بهطور مفصل به آن پرداخت، بهنظر من محیطبانها بهدلیل سیاستهای مبهم سازمان حفاظت محیطزیست مورد مسامحه و ظلم قرار گرفتهاند. از یکسو به آنها میگویند باید دستورالعملهای اجرایی حفاظت را رعایت و منطقه را با چنگ و دندان حفاظت کنید و از سوی دیگر وقتی اتفاقی اینچنین، رخ میدهد پشتشان را هم از نظر قانونی و هم از نظر حقوقی خالی میکنند.
سازمان حفاظت محیطزیست با این استدلال که نمیتوان محیطبان را با دست خالی به مقابله با متخلف تا دندان مسلح فرستاد، قانونی را در مجلس دنبال کرد که براساس آن محیطبانان در درگیریها حمایت بیمهای و قضایی داشته باشند. هر چند هنوز سازمان بهدنبال رفع ابهامات این قانون است، ولی انتظار میرفت که پس از تصویب این قانون با محیطبانان در محاکم، مانند نیروهای انتظامی برخورد شود. بهمن ایزدی اساسا از مخالفان مسلحشدن محیطبانان است و میگوید: من مخالف مدیریت منطقه مبتنی بر مدیریت فیزیکی و استفاده از سلاح از سوی محیطبانان هستم. محیطبانی و حفاظت از مناطق، شغلی است که باید مبتنی بر مهرورزی، دوستی و ارتباط نزدیک و مؤثر با جوامع محلی باشد. اجرای قانون با سلاح به نتیجه نمیرسد. در ادارات کل استانها در نهایت به همین اصل اساسی در حفاظت میرسند ولی هیچ ارادهای برای لحاظکردن مردم در امر حفاظت وجود ندارد. حتی کمکهای مردمی برای مدیریت و حفاظت مشارکتی را نادیده میگیرد.
بهمن ایزدی، فعال محیطزیست معتقد است که مسئولان ما در چنین وقایعی انعطاف ندارند و نمیخواهند بپذیرند که «همهچیز در قانون خلاصه نمیشود». او میگوید: این خانواده آماده بخشش بود. پدر یوسف فقط فرزند 22سالهاش را از دست نداده بود. در این تراژدی مادر 39ساله یوسف پس از 6ماه سوگواری بر سر مزار پسرش در روز مادر جانش را از دست داد. مسئولان سازمان به جای اینکه سمت گرههای قانونی بروند، میبایست درک عمیقتری از متلاشیشدن این خانواده داشته باشند. من صحنه درگیری را بارها بررسی کردهام و میدانم محیطبان بر اثر خطای دید، به جای شلیک به لاستیک، به سرنشین تیراندازی کرده است. مسئولان محیطزیست به جای درک متقابل خانواده متوفی، راه دفاع اشتباهی را رفتند. این خانواده آماده بود که رضایت دهد ولی به جریان انداختن پرونده پس از رأی دیوانعالی باعث شد که تصور کند حقش قرار است پایمال شود، درصورتی که در بین عشایر و اقوام آنچه اختلافها را برطرف میکند، سازوکارهای ریشسفیدی و مذاکره بزرگان قوم است؛ همانطور که در پرونده 4محیطبانی که به قصاص محکوم شده بودند و با کمک بزرگان اقوام و عشایر رضایت اولیای دم گرفته شد.
او هنوز نگران ادامه داشتن و پیچیدهشدن ماجراست و میگوید: در پروندههای اینچنینی حتی اگر حکم تبرئه محیطبان را هم بگیریم موضوع «تراژدی مرگ» تمام نمیشود. سازمان حفاظت محیطزیست باید به عمق مسائل نیز بپردازد و علاوه بر وجه حقوقی، روی مسائل جامعهشناختی، روانشناختی و فرهنگی نیز کار کند.
حالا 2خانواده متلاشی شدهاند. و برومند نجفی نیز به جمع 145محیطبانی اضافه شده است که در راه حفاظت از محیطزیست به درجه رفیع شهادت نائل آمده. بهمن ایزدی که سالها برای ریشسفیدی در اختلافات اینچنینی از استان فارس راهی جایجای کشور شده است، میگوید: این همه شهید در راه محیطزیست دادهایم چون سازمان نخواسته عملکردش را ارزیابی کند و با نگاهی به پشت سر ببیند که چرا این همه ضربهپذیر شده است و آیا با این همه شهید آمار تنوع زیستی کشور بهبود داشته است؟ از 3سال پیش در پارک ملی گلستان، الگوی مدیریت مبتنی بر مشارکت مردم است. حالا علاوه بر اینکه مردم با محیطبانان همکاری میکنند، شکارچیها نیز اسلحهشان را کنار گذاشتهاند و جمعیت حیاتوحش نیز در عین حال افزایش یافته است. تا زمانی که روش مدیریت محیطزیست کشور تغییر نکند، آش و کاسه همان است که بود.
او شعاع این تراژدی را وسیعتر از آنچه دیده میشود ارزیابی میکند و میگوید: حالا خانواده محیطبان برومند نجفی، پدر یوسف که دست از جان شسته و حالا خود مرتکب قتل شده، همسر یوسف با یک فرزند یکساله به همراه اقوام هر دو خانواده و محیطبانان سراسر کشور در این ماجرا آسیب خواهند دید و فقط شکارچیان جریتر از پیش خواهند شد. سازمان محیطزیست نیاز به خانهتکانی اساسی و تغییر رویکرد حفاظت در مناطق دارد.