آیتالله محمد تقی مصباح یزدی(ره): اصل اینکه زیارت تشریع شده برای این است که ما به یک نحـوی ارتباط پیدا کنیم با آن کسی که داریم او را زیارت میکنیم. این ارتباط با او مقدمهای یا وسیلهای است برای ارتباط با خالق او که همه هستی او از خالقش است. درست است توجه ما به امام(ع) یا پیغمبر اکرم(ص) است اما هویت حقیقی اینها، هویت جسمانی آنها نیست؛ بلکه هویت روحانی و نورانی آنهاست تا برسد به آنجا که دیگر واسطهای بین آنها و خدا نیست. البته ما هرگز یک چنین لیاقتی پیدا نمیکنیم، ولی آنها یک مرتبهوجودشان که همان مرتبه نورانیت باشد، با آنجا ارتباط دائما دارد و ما هرقدر بتوانیم ارتباطمان را با آن مقام نورانیتشان یا لااقل مقام روحانیت آنها بیشتر کنیم، باعث این میشود که بر نورانیت ما افزوده شود یا به تعبیر فلسفی بر کمال وجودمان افزوده شود. ... بنابراین تأثیر زیارت و تأکیداتی که برای زیارت شده برای این است که از راههای خیلی آسان تدریجاً انسان بتواند مراتبی را طی کند که به مقامات بسیار ارزشمند و کمالات روحی بسیار عالی برسد؛ هم ثوابهای ابدی و هم آن قرب حقیقی که ما نمیدانیم چیست و با اینگونه کلمات به آن اشاره میکنیم.
بنابراین بیجهت نیست که درباره زیارت این چنین تأکید شود که بزرگانی از مراجع تقلید که کارهای مهمی مثل تدریس و تحقیق داشتند، اما باز مقید بودند زیارت عاشورا را ترک نکنند. بهخاطر اینکه هم به اخباری که در این زمینه رسیده، مطمئن بودند و هم خودشان تجربیاتی داشتند و آثاری از اینها دیده بودند و مقید شده بودند به اینکه این عبادت را ترک نکنند. نمونه آن مرحوم آقای بهجت (رضوانالله علیه) بودند که همیشه لبشان تکان میخورد، و وقتی نزدیک ایشان میشدی، میدیدی دارند زیارت عاشورا میخوانند، حتی سر درس آقای بروجردی که نشسته بودند، زیر عبا تسبیح دستشان بود و داشتند زیارت عاشورا میخواندند.
منبع: بیانات آیتالله مصباح یزدی
در جلسه دوم مجموعه - معرفت-حسینی مورخ 99/5/31
چرا زیارت عاشورا؟
در همینه زمینه :