• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
پنج شنبه 20 مرداد 1401
کد مطلب : 168161
+
-

فرزندتان را لای پر قو بزرگ نکنید

فرزندتان را لای پر قو بزرگ نکنید

نیلوفر ذوالفقاری

از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، کافی است فرزندشان لب باز کند تا هر‌چه می‌خواهد در سریع‌ترین زمان ممکن برایش فراهم شود. این کاری است که بعضی پدر و مادرها، با افتادن از آن طرف بام توجه و رسیدگی به فرزندشان انجام می‌دهند. حتما شما هم با والدینی مواجه شده‌اید که به قیمت به سختی انداختن بیش از حد خود، دنبال فراهم‌کردن بالاترین سطح رفاه برای فرزندشان هستند و گاهی در این کار افراط می‌کنند. اینکه چرا بعضی از والدین چنین رفتاری دارند، کودکان در چنین خانواده‌هایی دچار چه آسیب‌هایی می‌شوند و راهکار مواجهه با این شرایط چیست، موضوعاتی است که ویدا ساعی، روانشناس و روان‌درمانگر برایمان درباره آنها توضیح می‌دهد.

به‌دنبال جبران

البته که همه پدر و مادرها فرزندشان را دوست دارند و نسبت به تامین نیازهای او احساس مسئولیت می‌کنند  اما حتما دلیلی وجود دارد که برخی از والدین در انجام وظایف طبیعی خود، پا در زمین افراط می‌گذارند و حد نگه‌نمی‌دارند. بعضی از این دلایل به ویژگی‌های شخصیتی والدین و بعضی هم به گذشته آنها مربوط است. نسلی از والدین که در کودکی با انواع محرومیت‌ها، از کم‌توجهی عاطفی تا فشار مالی مواجه بوده‌اند، اصرار دارند یک زندگی درست برخلاف آنچه خودشان تجربه کرده‌اند برای فرزندشان بسازند. در واقع آنها تلاش می‌کنند هر آنچه را که خودشان نداشتند و بلکه بیشتر، برای فرزندشان فراهم کنند تا زندگی فرزندشان شبیه به کودکی خودشان نشود. این والدین انگار در پی برآورده‌کردن آرزوهای از دست رفته خودشان هستند. برای بعضی دیگر از والدین، توجه و ساختن رفاه افراطی، راهی برای جبران است. بعضی از والدین می‌خواهند عذاب وجدان کم توجهی به کودکشان و وقت نگذاشتن برای او را با خریدن جبران کنند، آنها بدون توجه به نیازهای واقعی کودک آنقدر برایش خرید می‌کنند که در نهایت باعث رفاه‌زدگی می‌شود. دلیل افراط گروه دیگری از والدین هم این است که توانایی رد‌کردن درخواست‌های غیرطبیعی کودکان را ندارند. آنها احساس می‌کنند اگر خواسته فرزندشان را رد کنند، او از آنها می‌رنجد. گاهی والدین به‌دلیل محبت زیاد و از سر دلسوزی باعث بی‌مسئولیت‌شدن فرزندان می‌شوند. این دسته از پدر و مادرها به‌دلیل علاقه زیاد، توجه افراط‌گونه نسبت به فرزندان نشان می‌دهند. در حقیقت این والدین تصور می‌کنند که یک پدر و مادر خوب کسی است که تمام نیازهای فرزند را برآورده کند درحالی‌که خبر ندارند یکی از بدترین آسیب‌های توجه و محبت‌های افراطی، از بین‌بردن احساس مسئولیت در فرزند است.

پیامدهای منفی یک کار مثبت

 حتما تعجب می‌کنید اگر بشنوید که پیامد رفتار مثبتی مثل توجه و حمایت، اگر درست و اصولی نباشد می‌تواند منفی شود. فراهم‌کردن رفاه بیش از حد برای فرزندان و پاسخ مثبت‌دادن به همه خواسته‌های آنها، تأثیرات منفی تربیتی و خانوادگی به‌دنبال خواهد داشت. ترس‌های والدین برای اینکه حتما رفاه کامل بسازند، گاهی باعث می‌شود فرزندشان اهمال‌کار رشد کند، آن وقت است که سرزنش‌هایی از طرف والدین صورت می‌گیرد و در ادامه خشم و بی‌کفایتی را در فرزندان پرورش می‌دهد. از طرفی اطمینان به سرویس‌دهی به فرزند، او را از انجام تلاش منجر به شکوفایی بازمی‌دارد. در واقع نوعی تضاد در فرزند رخ می‌دهد که خشم شدید و عشق و وابستگی شدید نسبت به والدین را تجربه می‌کنند. این مسئله نه‌تنها منجر به شکل‌گیری شخصیت بیمارگونه  بلکه منجر به شکل‌گیری روابط عاطفی، عشق‌های بیمارگونه و شخصیت ناپایدار در فرزندان می‌شود که منجر به ناپایداری نظام خانواده در نسل فعلی می‌شود. افراط در تربیت فرزندان بیشتر در خانواده‌های مرفه اتفاق می‌افتد تا خانواده‌هایی که از اوضاع مالی خوبی برخوردار نیستند. فرزندانی که در تربیت آنها زیاده‌روی شده دچار کمبود اعتماد به نفس می‌شوند، از خود تصویر بزرگی ندارند و هنگام مواجهه با موقعیت‌های جدید و خطرات، احساس ترس و وحشت می‌کنند. بچه‌هایی که از پذیرفتن مسئولیت فرار می‌کنند، ترسو و خجالتی هستند یا مغرور و پرحرف و اغلب در گروه سنی خودشان از نظر احساسی نابالغ‌اند. والدین کودکان نازپروده معمولا تمام تلاش خود را می‌کنند تا تمام خواسته‌ها و نیازهای فرزندشان را برآورده کنند. بنابراین کودک با این طرز فکر بزرگ می‌شود که همه افراد باید مثل پدر و مادرش با او رفتار کنند. این موضوع می‌تواند در ارتباطات او با اطرافیان در آینده تأثیر منفی بگذارد و الگوهای ارتباطی او را خراب کند.

راهکار چیست

مطالعه، مطالعه و مطالعه. بسیاری از پدر و مادرها حتی خودشان هم خبر ندارند که در تربیت فرزند، از یک الگوی نادرست پیروی می‌کنند و تا زمانی که برای فرزندپروری دنبال مطالعه و یاد گرفتن نباشند، در همان مسیر اشتباه ادامه خواهند داد. به‌عنوان والدی که نسبت به نیازهای فرزندش احساس مسئولیت دارد، اگر دیدید فرزندتان از شما انتظار دارد برایش هر کاری را بدون چون و چرا انجام دهید، ازجمله آنکه به جای او برنامه‌ریزی، فکر و احساس کنید، زنگ هشدار برای شما به صدا درآمده و تردیدی نیست که باید الگوی رفتاری خود را تغییر دهید. منظور این نیست که کودک را در شرایط محرومیت و سختی قرار دهید، اما کودکان باید با رنج‌ها و مشکلات طبیعی زندگی آشنا شوند تا افرادی شکننده، رفاه‌زده و پر‌توقع بار نیایند. لازم نیست همه خواسته‌های کودک برآورده شود. در این مورد منطقی عمل کنید و بلافاصله بعد از اینکه فرزندتان چیزی از شما خواست، آن را برایش تهیه نکنید. عمل‌کردن به همه خواسته‌های فرزندتان باعث می‌شود کنترل او در آینده از دست شما خارج شود. مواظب باشید کودک خود را به‌علت رفتار مثبت که انجام داده تشویق و به‌علت رفتار منفی تنبیه کنید نه اینکه ملاک تشویق یا تنبیه شما حالات خلقی شما باشد. برای اینکه فرزندتان یاد بگیرد خودش در پی رفع نیازهایش باشد، متناسب سنش به او کار و مسئولیت محول کنید. لازم نیست همه کارهای فرزندتان را شما انجام دهید و او در منزل فقط مصرف‌کننده باشد. با فرزندتان بدون افسوس‌خوردن و احساس تأسف، درباره سختی‌هایی که احتمالا خودتان در کودکی تجربه کرده‌اید صحبت کنید تا با انواع دیگری از زندگی هم آشنا شود. به او بیاموزید که به‌دست‌آوردن هر خواسته‌ای، نیاز به تلاش فردی هم دارد، در غیر این صورت کاملا متکی به دیگران تربیت می‌شود. برخورد والدین در مقابل فرزندان، وقتی نمی‌خواهند خواسته آنها را برآورده کنند، باید همراه با اعتماد و صمیمیت باشد و در عین حال باید این ارتباط علائمی از جدی‌بودن و گفت‌وگو‌های دوطرفه داشته باشد.





 

این خبر را به اشتراک بگذارید