گفتوگو با «بهروز غریبپور» نویسنده و کارگردان اپرای عروسکی «عاشورا»
راه اجرای اپرای ملی از تعزیه میگذرد
احمدرضا حجارزاده - روزنامهنگار
بهروز غریبپور از سرشناسترین هنرمندان عرصه تئاتر با آثاری که شهره عام و خاص است، تا امروز بیش از 50 نمایش و اپرای عروسکی را روی صحنه برده. آثارش همیشه با استقبال گسترده مخاطبان روبهرو شده. پس از وقفه چندسالهای که بین اجرای اپراهای عروسکی این کارگردان پیش آمده بود، غریبپور دوباره عزمش را جزم کرده تا به مناسبت فرارسیدن محرم، اپرای عروسکی «عاشورا» را روی صحنه بیاورد، البته نه مثل همیشه در تالار فردوسی که محلی مختص به اجرای اپرای عروسکی بود، بلکه اینبار در تالار وحدت و با رویکردی کاملا متفاوت. اپرای عروسکی «عاشورا» از چهارشنبه 19مردادماه تا جمعه 21مردادماه در تالار وحدت به اجرا درمیآید. موسیقی این نمایش عروسکی توسط بهزاد عبدی ساخته شده و محمد معتمدی، مصطفی محمودی، بهار موحد، مهدی جاور و علی خدایی از آواگران این اجرا هستند. علی پاکدست، غزل اسکندرنژاد، مرضیه سرمشقی، مهرنوش صادقیان و مرجان احمدی تعدادی از هنرمندانی هستند که بهعنوان بازیدهندگان در این اجرا حضور دارند. به بهانه اجرای دوباره اپرای عروسکی، گپوگفتی با بهروز غریبپور داشتهایم.
آقای غریبپور، پس از چند سال توقف در اجرای اپراهای عروسکی گروه تئاتر «آران»، با اپرای عروسکی «عاشورا» از تالار فردوسی به تالار وحدت کوچ کردید. دلیل این اتفاق چه بود و چرا مثل سابق به تالار فردوسی که محل مناسبی برای اجرای اپرای عروسکی است، نرفتید؟
طبیعی است که اجراهای گروه ما به 2دلیل عمده تعطیل شده بود. یک دلیل شیوع کرونا و تعطیلات مربوط به آن بود و چون نوع اجرای ما بهگونهای است که بازیدهندهها در فضایی بسته کنار یکدیگر هستند، این مسئله رعایت احتیاط را بالاتر میبرد. با اینکه خیلی از سالنها شروع به اجرای تئاتر کردهاند، ما دغدغه داشتیم که در شرایط بهتری کار بکنیم. نکته بعدی تعمیراتی بود که در سالن فردوسی انجام میشد تا از این فرصت به دستآمده ناخواسته، ما بهترین استفاده را بکنیم. بعد با انتصاب آقای مجید زینالعابدین (مدیرعامل جدید بنیاد رودکی)، طی ملاقاتی که داشتیم، ایشان پیشنهاد کردند ما اپرای عاشورا را اجرا بکنیم اما در سالنی دیگر. به ایشان گفتم ما تجربهای در تالار وحدت داریم و سالیان پیش «رستم و سهراب» را اجرا کردهایم و تنها سالن مناسب، تالار وحدت است. ایشان هم مساعدت کردند برای اجرا.
در اجرای فعلی تالار وحدت، چه تغییراتی در شکل اجرا داشتید؟
من به چند دلیل این اتفاق را تبدیل کردم به یک نوع اجرای متفاوت. ما قبلا وقتی «رستم و سهراب» را در تالار وحدت اجرا کردیم، با همان قاببندی مرسوم در تالار فردوسی، کار را روی صحنه بردیم و طبیعی است که فقط جای ما تغییر کرده بود. حتی اجراهای اروپایی و آسیایی هم که رفتیم، همین اتفاق افتاد، یعنی همان قاببندی صحنهای را رعایت کردیم. منتها اینجا من سعی کردم یک حرکت کاملا نو انجام بدهم. بنابراین قاببندی تالار فردوسی اصلا در اینجا مراعات نمیشود و نوعی زیباییشناسی متفاوت درنظر گرفتم که به ماهیت تعزیه خیلی نزدیکتر است. بازیدهندگان پنهان نیستند و انگار در یک مراسم آیینی و قدسی شرکت کردهاند و عروسکها ابزاری هستند برای بیان یک واقعه تاریخی پرعاطفه و مؤثر. به همین دلیل نوعی طراحی صحنه، نورپردازی، عناصر و ابزاری که بسیار مدرن هستند بهکار گرفته شدند و ما انشاءالله از 19مردادماه با یک رویکرد جدید اپرای عاشورا را روی صحنه میبریم. البته متن و موسیقی هیچ تغییری نداشتهاند و فقط شیوه اجرا تغییر کرده است.
با توجه به تغییر محل اجرا، آیا دکورهای ماکت و مینیمالی که در تالار فردوسی داشتید، اینجا هم استفاده میشوند؟
خیر. اینجا از عناصر دیگری استفاده کردهایم. در کل نوع اجرا با اجرای تالار فردوسی متفاوت است.
چرا در این رویکرد تازه و شروع دوباره، اجرای اپرای عاشورا را فقط برای 3شب درنظر گرفتهاید؟
خب این یک تصمیم غیربرنامهریزیشده بود و خود تالار وحدت برنامههایی داشت. حتی بهخاطر این اجرا مجبور شدند سالن را 3تا5 شب در اختیار این برنامه بگذارند. اگر بتوانیم در 3شب آغازین با ظرفیت پُر اجرا برویم، 2شب دیگر هم اجرا خواهیم کرد و چه بسا بهدلیل استقبال تماشاگران بتوانیم اجرا را تمدید بکنیم.
اپرای عروسکی عاشورا جزو یکی از اپراهای موفق و پرمخاطب گروه شماست اما این اپرا به مناسبت دهه محرم شکل گرفت. با وجود گذشت سالها از تولید و اجرای این اثر، بهنظرتان هنوز حرف تازهای برای مخاطبش دارد و تأثیرگذار است؟
بله. ببینید، اکنون 14سال از عمر تولید این اثر میگذرد و طی این سالها، ما همیشه در ایام محرم و صفر، اپرای عاشورا را اجرا کردهایم. بنابراین مثل همه آثار دیگر ما در رپرتوآر گروه، عاشورا جایگاه و مناسبتی دارد. مناسبت اجراهای دیگرمان ممکن است مثلا تولد مولوی باشد یا تولد حافظ و خیام و عطار، ولی اینجا در ماه محرم و بهدلیل باورهای اعتقادی مردم طبیعی است که ماه مناسبی را برای این اجرا درنظر گرفتیم. از نظر متن، طی سالیانی که من از سال1349 روی نسخ تعزیه کار کردم تا به امروز و تا هنگام تولید عاشورا، تمام کوششم آن بود که این نمایش سنتی ارزشمند ما احیا بشود. اهل تئاتر وقتی به تعزیه ارجاع داده میشدند، بیشتر به این دلیل بود که بگویند مثل فاصلهگذاری در تعزیه یا بر فرض وقتی میخواهند بدون دکور یا بهکارگیری حداقل وسایل نمایشی را اجرا بکنند، متوجه شدم هیچکس به موسیقی، متن و شیوه اجرا فکر نکرده که عاشورا دقیقا مختصات اپرا را دارد. زمانی که مکبث را روی صحنه بردم، در بروشور مکبث توضیح مفصلی دادم که راه اجرای اپرای ملی از تعزیه میگذرد. بنابراین اثر سوم گروه «آران»، اپرای عاشورا شد؛ اپرایی که دارای تمام ویژگیهای اپراست اما از بطن سوگواریها، مراسم و مناسک ایرانی درآمده و قرابتش با اپرای غربی در وجوه مشترکشان است.
این وجوه مشترک چیست؟!
وجوه مشترک ایناست که متن باید منظوم باشد، آواگران یا خوانندهبازیگران باید نقشها را ایفا بکنند و موسیقی (چه موسیقی آوازی، چه موسیقی اجرایی) در سراسر کار وجود داشته باشد، همانطور که در یک اثر تعزیه وجود دارد. با بسط و گسترش اینها میشود اپرای ملی را بهوجود آورد. این نکتهای است که متأسفانه نه آهنگسازان و نه نمایشنامهنویسان ما قبلا به آن توجه نکرده بودند. حتی متأسفانه اتفاقهایی افتاده بود که میخواستند تعزیه را به زبان نثر روی صحنه بیاورند و این به نوعی کشتنِ مضامین، احساسات و عواطف موجود در اشعار و متن تعزیه است. به هر حال با توجه به این شایستگیها، من به جای اینکه اپرای ملی را از مأخذ غربی بگیرم و از آن شیوهها تقلید بکنم، از مأخذ تاریخی و کاملا ممزوج با ادبیات و فرهنگ خودمان گرفتم که منجر شد به شکلگیری اپرای مولوی، حافظ، سعدی، شیخ صنعان و دختر ترسای یا اپرای عشق و... حتی برای اینکه به مخاطبان هم بگویم که باید به این اپرا، علمی نگاه کرد، نه تقلید کامل اپرای غربی، «لیلی و مجنون» را به زبان آذری روی صحنه بردم که همه بدانند اپرای ملی ما میتواند به زبان فارسی باشد، مبتنی بر دستگاههای موسیقی ایرانی باشد، یا مبتنی بر 5دستگاه آوازی ایرانی باشد. خوشبختانه این موضوع جا افتاده و از سال82 تا امروز، ما هم بر مخاطبان اپرای ملی اضافه کردهایم و هم اپرای ملی را در جهان معرفی کردهایم. یک نکته را هم ضروری است که بگویم؛ آنهایی که برابر جریان غرب خودباختهاند، موقعی که من عنوان «اُپرا» را برای تولید این آثار استفاده میکردم، میگفتند «اینها اپرا نیست».
میگفتم چرا؟ میگفتند «اپرا باید به شیوه ایتالیایی و «بلکانتو» باشد». توضیح من به چنین ادعایی ایناست که اگر آنها و غربیها این شیوه از اجرا را اپرا نمیدانستند، پس چرا زمانی که ما اجرا میکردیم، روی پوسترهایمان نوشته میشد «اُپرا» و کسی معترض نمیشد؟! به هرحال اپرای ما به رسمیت شناخته شده و اگر میراث فرهنگی ما تلاش بکند اپرای عروسکی ملی ما را به ثبت برساند، گام بزرگی خواهد بود در ثبت اثری که کاملا ایرانی است.