یکی از مهمترین فعالیتهای امویان در حوزه اندیشه و اعتقادات، ترویج اندیشه جبرگرایی بود. جبرگرایی درواقع میتوانست سدی محکم در برابر مردمی باشد که به دلایل مختلف نسبت به حکومت امویان اعتراض و شکایت داشتند. اما حاکمان اموی با پوشاندن لباس اعتقاد به تن اندیشه جبرگرایی که با غایات سیاسی همراه بود، سعی در کاهش اعتراضات مردمی داشته و البته به روند استضعاف مردم کمک میکردند. در همین راستا مرجع عالیقدر آیتالله العظمی مکارم شیرازی در پاسخ به سؤال «چیستی هدف معاویه از ترویج عقیده جبر در جامعه» میفرماید: معاویه برای پیشبرد اهداف خویش عقیده جبر را میان مسلمانان ترویج میکرد. نقل شده است که معاویه میگفت: «عمل و کوشش هیچ نفعی ندارد، چون همه کارها بهدست خداوند است.» این سخن معاویه نه از روی اعتقاد، بلکه برای تحمیل خلافت خود بر مردم بود. چنان که از او نقل شده است که میگفت: «هذِهِ الْخِلافَه أَمْرٌ مِنَالله وَ قَضاءٌ مِنْ قَضاءِالله» خلافت من یکی از فرمانهای خداست و از قضا و قدر پروردگار است. در واقع ترویج این عقیده برای جلوگیری از اعتراض و قیام مردم بود. بدین معنا که آنچه امروز اتّفاق میافتد، خواست خداست و مقاومت در برابر قضا و قَدَر الهی بیفایده است. [یعنی نهتنها مقاومت در برابر خواست خداوند اشتباه است بلکه فایدهای هم ندارد.] معاویه با این ترفند، بذر سستی و بیاثر بودن تلاشهای معترضانه را در جامعه منتشر میساخت و آنها را وادار به پذیرش کارهای خلاف خویش میکرد. معاویه همچنین در برابر مخالفت عایشه با زمامداری یزید در سال 56هجری در مدینه، به وی گفت: «إِنَّ أَمْرَ یزِیدَ قَضاءٌ مِنَ الْقَضاءِ، وَ لَیسَ لِلْعِبادِ الْخِیرَه مِنْ أَمْرِهِمْ» ماجرای زمامداری یزید قضای حتمی است که بندگان در این ارتباط از خود اختیاری (در مخالفت) ندارند.
منابع: حیاه الصحابه، ج 3، ص 529(به نقل از تاریخ سیاسی اسلام، ج 2، ص 410)؛ مختصر تاریخ دمشق، ج 9، ص 89؛ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 60؛ عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها، زیرنظر آیتالله مکارم شیرازی، ص178.
اهداف سیاسی از طرح اندیشه جبرگرایی
در همینه زمینه :