مسعود کیمیایی
رستم: این یارو وضع درستی نداره. یهدونه زد تو سر زندگیم، یهدونه زدم تو سرش. برو تا خونش پاتو نگرفته.
اسی: (با صدای بلند که زن رستم بشنود) پس با اجازهات من اینو میبرم یه دو، سه روزی پیشم هست، برمیگردونم.
رستم: ببین. به این ماشینم دل نبند. یه روزی میشه عینهو اینا.(اشاره به ماشینهای اسقاطی) اصلا به چیزی که دل نداره دل نبند. میشه جسد.
پنج شنبه 6 مرداد 1401
کد مطلب :
167238
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/5yqwB
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved