چرا باید اطلاعات حقوقی داشته باشیم و از کجا به دستشان بیاوریم
وکیل درونت رو بیدار کن
علی محسنی ماکلوانی؛ وکیل پایه یک دادگستری
امروزه سطح ارتباطات و مراودات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... مردم خیلیخیلی بیشتر از هر دورهای شده است. طبیعی است که اشکالات زیادی هم پیش میآید. پس بهترین و عاقلانهترین راه پیشگیری از بروز اختلافات و منازعات احتمالی، ضرورت داشتن اطلاعات حقوقی حتی در سطح اندک و ابتدایی آن است؛ تا وقتی کار به اختلافنظر و اختلاف رأی رسید، با خیال راحت و خیلی متمدنانه بتوانیم مشکلات را رفع کنیم. حال سؤالی که در ذهن مطرح میشود این است که یک، اینکه واقعا چه نیازی به این اطلاعات داریم و دو اینکه، چگونه و از چه طریقی میتوان به اطلاعات حداقلی حقوقی موردنیاز برای زندگی اجتماعیمان دست پیدا کنیم؟ در این راهنما شاید جوابهای خوبی پیدا کنید.
حقتان ضایع نشود
01 غالبا عموم افراد، زمانی نیاز مراجعه به وکلای دادگستری، کارشناس یا مشاور حقوقی را حس میکنند که بهاصطلاح کار از کار گذشته یا اینکه امکان رسیدن به نتیجه مطلوب بسیار سخت و دشوار شده باشد. مسائل حقوقی ریزهکاریها و زمانبندیهایی دارند که درصورت عدمرعایت هرکدام ممکن است شخص از رسیدن به مقصود خویش و اثبات حقانیت خود بازماند یا کسی که در واقع در مسئلهای بهروشنی حقی دارد بهدلیل رعایت نکردن برخی از مقررات به حق خود نرسد و برعکس کسی که باید برای دیگری کاری انجام بدهد و یا نسبت به فردی دینی بر گردن یا ذمه خویش دارد بتواند از زیر بار مسئولیتی که بر عهده او است بگریزد؛ بهطور مثال چنانچه فردی در پروندهای تقاضای کارشناسی کرده و پس از تاریخ ابلاغ، متقاضی میباید ظرف مدت 7روز نسبت به پرداخت هزینه کارشناسی اقدام کند لیکن درصورت عدمپرداخت هزینه کارشناسی در مهلت ذکر شده و نیز بیتوجهی به حساسیت این موضوع و یا نداشتن اطلاع از مقرره مزبور، موجب میشود که شخص، از رسیدن به حق مسلم خویش بازمانده یا باعث اتلاف وقت و تحمیل هزینهای اضافه برای وی شود. حال چه بهتر است از همان ابتدای طرح شکایت از مشاوره وکلای دادگستری و کارشناسان حقوقی بهرهبرده و از بروز مشکلات و تحمیل هزینههای احتمالی پیشگیری شود.
فرایند دادرسیتان طولانی نشود
02در بسیاری از موارد عدماشراف و اطلاع از موضوعات حقوقی و بهره نبردن از نظرات وکلای دادگستری و کارشناسان امر باعث میشود که فرد برای رسیدن به حقوق حقه خویش مسیر طولانیتری را طی کرده و بابت احقاق حق و رسیدن به نتیجه مطلوب پروسه زمانبری را تجربه کند؛ بهطور مثال فرض کنید فردی به قصد اجاره آپارتمان مسکونی خود، قرارداد اجارهای را با شخص مستأجر تنظیم و منعقد میکند با این اوصاف که امضاکنندگان ذیل قرارداد اجاره، صرفا شخص موجر و مستأجر هستند. حال موعد اتمام و انقضای قرارداد اجاره فرارسیده و با وصف تذکر موجر، مستأجر از تخلیه ملک خودداری میکند. با این اوصاف موجر قصد مراجعه به شورای حل اختلاف برای تخلیه ملک استیجاری خویش را دارد، لذا بر فرض رعایت شرایطی که در قانون برای عقد اجاره منظور شده است چنانچه قرارداد اجاره به امضای 2شاهد نرسیده باشد برای موجر امکان اخذ دستور تخلیه نخواهد بود و به همین دلیل موجر مجبور است به جای تقاضای صدور دستور تخلیه، درخواست صدور حکم تخلیه را کند. شاید پرسیده شود که تفاوت دستور تخلیه با حکم تخلیه چیست؟ در پاسخ به این سؤال میتوان گفت که دستور تخلیه صرفا یک دستور بوده و بدون صدور اجراییه، با رعایت تشریفات آن از طریق دادورز اجرای احکام، در زمانی کمتر از یکماه نسبت به تخلیه ملک اقدام میشود، درحالیکه حکم تخلیه چنین نیست و تخلیه ملک، منوط بر قطعیت حکم و اجرای آن مستلزم گذشت زمان زیادی خواهد بود.
متوجه جادوی کلمات حقوقی در ارتباطات خود بشوید
03 شکی نیست که علت عدماهتمام اکثریت مردم به انجام مطالعات حقوقی یا عدمرجوع به کارشناسان حقوقی یا وکلای دادگستری در زمان تنظیم قراردادها، سادهانگاشتن انعقاد قرارداد یا ایجاد روابط حقوقی مابین خودشان است؛ چرا که بهطور معمول طرفین قرارداد در هنگام تنظیم و درج شرایط آن با یکدیگر اختلافی نداشته و نسبت به موارد توافق شده بدون لحاظ شروط لازم، ضمانت اجراها و تضامین، مبادرت به تنظیم قرارداد و امضای آن میکنند که در نهایت گاهاً بهعلت عدمانجام تعهدات از جانب هر دوطرف یا یکی از طرفین قرارداد و بروز اختلافات ناگزیر اقدام به طرح دعوی و شکایت کرده و متحمل صرف وقت و هزینه هنگفتی میشوند. لذا این معجزه الفاظ و کلمات بایسته و شایسته حقوقی است که بعد از تنظیم هر قرارداد یا ایجاد رابطه حقوقی، آثار بالفعل خودش را نشان داده و با لحاظ کردن آن در قرارداد، از بروز مشکلات عدیدهای که بسیاری از افراد دست به گریبان آن هستند جلوگیری میکند که اگر اینگونه بود دادگاههای ما تا این حد، محل رفتوآمد ارباب رجوع نبود و رسیدگی به پروندهها تا این اندازه به طول نمیانجامید. با ذکر این مثال قضیه روشن و ملموستر خواهد شد. فرض کنید فردی آپارتمان شخصی خود را در ازای مبلغی به فروش میرساند و بخشی از ثمن معامله در ابتدا به وی پرداخت شده و بخش عمده دیگر در قالب چند فقره چک تحویل وی میشود. حال اگر خریدار وجه چکها را در سررسید پرداخت نکند و ضمانت اجرا یا شرایطی برای آن در قرارداد ذکر نشده باشد، این فروشنده است که متضرر شده و محکوم به ادامه قرارداد و تحمل تبعات و عوارض آن است اما اگر چنانچه در قرارداد بهطور مثال ذکر شده باشد «درصورت عدموصول وجه چکها در سررسید و برگشت آن، اختیار فسخ قرارداد برای فروشنده ایجاد میشود»، لذا این فروشنده است که میتواند با اختیار حاصله تأیید فسخ قرارداد را از دادگاه تقاضا کرده و موجب انحلال آن شده و از آثار و تبعات زیانبار آن رهایی یابد.
اطلاعات حقوقی را از کجا بهدست بیاوریم
اینترنت
این روزها چه چیزی بهتر از اینترنت؟ کلی سایت و صفحه مجازی هست که میتوانید از آنها استفاده کنید. حتی میتوانید سؤالهای خودتان را بفرستید و جوابهایش را هم بگیرید؛ با یک جستوجوی ساده میتوانید به همه اینها دسترسی داشته باشید.
کتابها
اولین راه برای کسب اطلاعات، مطالعه کتابهای ساده حقوقی است. کتابهای مختلفی وجود دارند که این اطلاعات را به زبان ساده و حتی گرافیکی مطرح کردهاند. حتی قوهقضاییه جزوهها و کتابها و پیدیافهایی را به این منظور غالبا تولید میکنند که میتواند محل مراجعه شما باشد. مطالعه گاه به گاه خود کتابهای قوانین هم میتواند راهگشا باشد.
مشاوره با کارکشتهها
یکی از راهها میتواند گرفتن مشاوره از وکلای تأیید شده و کارشناسان حقوقی باشد. حالا یا میتوانید بهطور مستقیم با آنها مشورت کنید یا بهصورت مشاورههای تلفنی از اطلاعاتشان استفاده کنید و یا حتی در قالب سؤال و جوابهای اینترنتی اتفاق بیفتد و یا حتی گوش کردن یک پادکست یا کلیپ حقوقی و شبیه آن.