• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
پنج شنبه 16 تیر 1401
کد مطلب : 165558
+
-

فرار از اتاق تاریک اخوان لومیر!

فرار از اتاق تاریک اخوان لومیر!

پیمان شوقی - منتقد سینما

اوایل امسال بحث داغی درمیان اهالی سینما و بعدتر در رسانه‌های سینمایی مطرح شد که دلالت بر وجود بحرانی بزرگ در اقتصاد سینمای کشور داشت. نه سینمادارها و نه صاحبان فیلم‌ها از فروش 2 اکران طلایی همیشگی سینمای ایران یعنی اکران نوروز و اکران عیدفطر راضی نبودند. این نارضایتی‌ها که اخیراً به زبان آمار هم منتشر شدند از این است که در 100 روز اول امسال در تمام ایران فقط 4.1میلیون بلیت سینما فروخته شده یا به‌عبارت دیگر از هر صدنفر ایرانی تنها5 نفر به سینما رفته‌اند! می‌گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست. متأسفانه این روزها هم که اول تابستان است و در همه جای دنیا رکوردهای فروش سینما دارند جابه‌جا می‌شوند، سینماها و پردیس‌های سینمایی تهران به‌جز عصرهای آخرهفته معمولاً خلوت و سوت وکورند.
برای یافتن دلیل البته می‌شود مثل همیشه از گرانی‌ها گفت. ازجمله گرانی بلیت سینما و گرانی رسانه‌های تبلیغی (تلویزیون و بیلبورد). یا به اشتیاق مردم به سفرهای کشوری بعد از 2سال خانه‌نشینی اشاره‌کرد و غیره. ولی از این حرف‌های تکراری که بگذریم به این مسئله می‌رسیم که همیشه بخش مهمی از مخاطبان سینماها کسانی هستند که بدون تصمیم قبلی از آنجا رد می‌شوند و باید جاذبه‌ای باشدتا آنها را به توقف و رفتن مقابل گیشه بلیت‌فروشی تشویق کند. ببینیم فیلم‌های ایرانی برای جذب این مخاطبان چه ابزاری دارند: پوسترها و آفیش‌های سردر سینما از قدیم مهم‌ترین ابزار تبلیغی این صنعت بوده‌اند. حتی زمانی دیوار شهرها با پوسترهای فیلم‌ها تزئین می‌شدند و رنگین کمانی از جذبه را مقابل چشم رهگذران می‌گذاشتند. الان سال‌هاست که این سنت فراموش شده و جز در داخل سینماها اثری از پوسترها نیست. در واقع کارکرد ماهوی پوستر فراموش شده و فقط به‌عنوان یک نماد هویتی از آن بهره می‌برند. بگذریم که همین نماد هویتی هم تبدیل شده به کولاژی از کله‌های تعدادی بازیگر که تازه آن هم در شرایط امروز با ده‌ها فیلم اکران نشده سال‌های کرونا که به‌تدریج درکنار آثار جدید اکران می‌شوند، تعداد چهره‌های تکراری در میان‌شان بسیار است و مخاطبان در لابلای اسم‌ها و ژست‌های مکرر بازیگران و کارگردان/بازیگران روی این پوسترها گیج می‌شوند. امیدواریم دور نباشد روزی که ببینیم در طراحی پوسترهای سینمایی از کلیشه‌های رایج پرهیز می‌شود و طراحان با شگردهای گرافیکی، بیننده را به حال و هوای فیلم‌ها نزدیک می‌کنند تا مثلاً تفاوت بین حال‌وهوای مطلقا متفاوت2 فیلمی که مصطفی زمانی این روزها همزمان در اکران دارد معلوم باشد. همچنین در زمان‌های دور همین پوستر به شکل تراکت‌هایی در محله‌ها و در اماکن پررفت‌وآمد توزیع می‌شدند که ضمن خبررسانی از فیلم و اطلاعات اکران، معمولاً به‌عنوان یادگاری به خانه‌ها می‌رفتند و کارکرد تبلیغی‌شان به دیدوبازدیدهای خانوادگی هم امتداد می‌یافت. علت فراموشی این شیوه‌های تبلیغی جای درنگ دارد.
شاید کسانی بگویند امروزه پخش‌کنندگان تمام انرژی خود را برای تبلیغ در فضای مجازی صرف می‌کنند. گرچه گیشه ضعیف فیلم‌ها عملاً ثابت می‌کند که این راهکار چندان موفق نبوده، ولی مطمئناً به‌دلیل ارزانی آن – که در برابر هزینه سرسام‌آور تبلیغات محیطی و تلویزیونی اصلاً رایگان محسوب می‌شود!- به این آسانی رهایش نمی‌کنند. اینجا هم در کنار انبوه عکس‌ها و معرفی‌ها و خبرسازی‌ها، یک کاستی بزرگ به چشم می‌خورد که اسمش را می‌شود گذاشت: «مشخص نبودن ژانرفیلم‌ها». عمده بار این خطا به دوش مشاوران رسانه‌ای فیلم‌هاست که عملاً وظیفه مدیریت تبلیغات را به دوش می‌کشند ولی ظاهراً کارشان منحصر است به انتشاراخبار تولید فیلم و تدارک چند عکس دسته جمعی از عوامل در فرش قرمزها و ترتیب دادن اکران‌های مردمی. بدون‌شک انواع فیلم‌ها علاقه‌مندان خاص خود را دارند که مثلاً مشتاق دیدن فیلم پلیسی یا عاشقانه یا دینی یا اکشن یا ملودرام یا سیاسی و... هستند و پررنگ کردن « ژانر» و «زیرژانر» فیلم‌ها نقش مهمی در جذب این علاقه‌مندان دارد. این شاید از مهم‌ترین وظایف مشاوران رسانه‌ای باشد، زیرا در سینمای ایران هر فیلمی منسوب به سینمای کودک، کمدی، جنگی – و یا اخیراً ترسناک- نباشد مهر «اجتماعی» به پیشانی‌اش می‌خورد که از دید تماشاگر عام تلویحاً به‌معنای تلخ و بی‌سرانجام است و دیدنش حال کسی را خوب نمی‌کند! فلذا کسی هم برایش بلیت نمی‌خرد.
اینها فقط چند نمونه دم دست از کم‌کاری بخش «مارکتینگ» سینمای ایران بود که می‌شود به تعدادشان هم افزود. باید بپذیریم که با حذف تدریجی عامل جذابیت از فیلم ایرانی، راه دشواری در پیش است تا آب رفته به جوی برگردد و اعتماد نسل‌های جدید مخاطب ایرانی به سینمای کشور جلب شود. بنابراین بهتر است سینماگران ما درکنار گله همیشگی از مشکلات بیرونی، گاهی خودشان را هم ارزیابی کنند و ببینند اصلاح کجای مسیر به‌دست خودشان است. 

این خبر را به اشتراک بگذارید