روزهای مادرانه یک هنرمند
زهرا سادات شفیعی، مادر 5فرزند و هنرمند نقاش از دغدغههای مادریاش میگوید
الهام مصدقیراد-روزنامهنگار
زهرا شفیعی 37ساله و مادر 5فرزند است. در 16سالگی ازدواج کرده و همزمان با تحصیلات دانشگاهی خودش و همسرش صاحب فرزند شده است. او فوقلیسانس دارد و همسرش حسین ریاضی دکتری. فرزند ارشدش، محمد علی در آستانه 15سالگی است. ریحانه 8سال دارد. حانیه و حنانه دوقلوهای همسان 6سالهاند و محمدحسن هم 4ماهونیم دارد.
هنر، مسیر دست یافتن به آرامش و خلوت مادر 5فرزند است. زهرا شفیعی بعد از به دنیا آمدن دوقلوها و برای رفع خستگی و مشغلههای روزانه، شبها وقتی همه میخوابیدند سراغ بوم و آبرنگ و قلموهایش میرفت. هدف اولیه نقاشیها فقط آرامش و کسب لذت درونی بود اما بعدها با شرکت در مسابقات داخلی و خارجی شکل جدیتری بهخودش گرفت. شفیعی از یکی،دوسال قبل تصمیم به اجرای پروژه پرتره 40شهید گرفت تا هنرش را به هدف مشخص و ارزشمندی گره بزند؛ شهیدانی که زندگینامهشان را مطالعه و سپس چهرهشان را نقاشی میکرد.
هرچند این پروژه فعلا بهدلیل مشغله او در بزرگ کردن فرزند 4ماههاش متوقف مانده اما او امیدوار است دوباره بهزودی سراغ رنگ و قلموهایش رفته و پروژه شهدا را تکمیل کند. شفیعی از چند سال قبل و در راستای فعالیتهای جهادی، مرکز خیریه و نیکوکاری با هدف کمک به زنان سرپرست خانوار را نیز راهاندازی کرد. او تمام این فعالیتها را با داشتن 5فرزندش انجام میدهد؛ فرزندانی که آمدن هر کدامشان مایه خانهنشینی و خط کشیدن دور فعالیتهای اجتماعی و رشدش نشده، بلکه با لطف خدا و حمایتهای خانواده به تعادلی درست میان نقش مادری و همسری و نقشهای اجتماعیاش منجر شده و آرامش روزهای پرمشغلهاش را نه در سکون که در حرکت و پویایی دوباره جستوجو کردهاست.
بچهها را توانمند کنیم نه تأمین
دغدغههای اقتصادی یکی از جدیترین مسائل در فرزندآوری است. حتی خانوادههایی که از شرایط نسبتا مطلوب مالی بهرهمند هستند این نگرانی را داشته و تمایلی به فرزند جدید ندارند. شفیعی اما معتقد است برخی خانوادهها نگاه آرمانگرایی به تامین نیازها و ساختن آینده بچههایشان دارند؛ «معتقدم ما نباید آینده بچهها را تأمین کنیم، بلکه باید آنها را توانمند بار بیاوریم تا خودشان آیندهشان را تامین کنند. شاید به همین دلیل توانمندیهای بچهها در خانوادههای چندفرزندی بالاست.» او به تجربه زندگی خودش اشاره کرده و میافزاید: «ما اهل تجمل نیستیم و راحت میگیریم. به بچهها هم آموزش دادهایم پول تو جیبیشان را برای نیازها و تفریحاتشان درست مدیریت کنند. همه اینها کمک میکند با وجود همین شرایط اقتصادی، مدیریت اقتصادی را نیز یاد بگیرند که برای آیندهشان هم مفید است. این مهارتها در خانوادههای چندفرزندی که محدودیت منابع وجود دارد، زیاد است. اگر فرزند من مهارت اقتصادی نداند، در آینده منابع و سرمایهای را که برایشان گذاشتهایم دچار چالش کرده و از زندگی هم رضایت نخواهد داشت.»
زمانی برای خودم
زنان خانهدار و مادرهای پرمشغله معمولا در گیرودار انبوه مسئولیتها، خود را فراموش کرده و وقتی برای خودشان نمیگذارند؛ وقت کوتاهی برای کتاب خواندن یا فرصت اندکی برای پرداختن به هنرهای مورد علاقه اما برخی از همین مادرها تلاش میکنند از کوچکترین زمان موجود هم برای علاقهمندیهایشان استفاده کنند. بهگفته شفیعی، پیشنیاز این وقت گذاشتن، شناخت روحیات و علاقهمندیهاست که البته باید متناسب با شرایط خانواده باشد. او که در لابهلای وقتهای خالی میان روز یا حین انجام کارهای روزانه گاهی موسیقی موردعلاقهاش را میشنود یا گاهی در کارگاه و کلاسهای مجازی شرکت میکند معتقد است وقت گذاشتن مادر برای خودش، به همراهی کردن اعضای خانواده هم بستگی دارد. «بچهها باید بدانند مادر هم باید زمانی را بهخودش و علایقش اختصاص دهد. اگر بچهها را از همان ابتدا به درک نیازهای مادر عادت دهیم وقتی بزرگتر شوند کمک بسیار خوبی بوده و مادر را در علاقهمندیهایش بیشتر همراهی میکنند.» این، از کارکردهای مهم برنامهریزی روزانه هم محسوب میشود. برنامهریزی برای خانوادهای 7نفره با فرزندان کوچک، یک رکن است. تنوع خواستهها و نیازهای بچهها، فعالیتهایشان، رسیدگی به امور آموزشی و تفریحی، برنامهریزی اقتصادی، رسیدگی به امور خانه و مشغلههای بیرون از خانه پدر و مادر، بدون برنامهریزی درست و استفاده بهینه از زمان، زندگی را با چالش جدی و بههمریختگی و عدمآرامش مواجه میکند.
خانه، اولویت اول من است
شفیعی فعالیت خیریه و علاقهمندیهای هنری و نقاشیاش را فعلا کمرنگ کرده است. او حتی معتقد است علاقهمندیهای شخصیاش هم در مرحله دوم قرار دارند و آنچه برایش از همهچیز مهمتراست مسئولیتهای خانه و مادری است.
رسیدگی به درس دوقلوهایی که تازه وارد مدرسه شدهاند، دوران بارداری، مشغله زیاد همسر و... از جمله مواردی است که در انجام فعالیتهای بیرون از خانه شفیعی فاصله میگذارد؛ فاصلهای که بهگفته خودش فرصتی برای رسیدگی به بچهها و ایجاد شرایط آرام در خانه ایجاد میکند. او میگوید: «مشغله همسر من زیاد است، اگر قرار باشد من هم دغدغه بسیاری در بیرون از خانه داشته باشم آرامش بچهها به هم میخورد و در درازمدت نتیجه عکس خواهد داشت. مادری که بیرون از منزل فعالیت میکند تا بتواند فرزندش را در کلاسهای مختلف ثبتنام کند یا مادر شاغلی که فرزندش ساعتها در خانه تنهاست، هیچکدام تعادل را رعایت نکردهاند و آن تنها ماندنها و عدمحضور مادر، در نهایت به نفع فرزند نیست. باید همه شرایط را سنجید و انتخابی انجام داد که ضمن برقراری تعادل در حضور و عدمحضور در خانه، هم روحیه مادر و بچهها بهتر باشد و هم آنکه به نفع آرامش فرزند تمام شود. من قبل از به دنیا آمدن فرزند آخرم تدریس نقاشی داشتم و بچهها به سنی رسیده بودند که در خانه و در کنارهم چند ساعتی را بهراحتی میگذراندند.»
شفیعی با کمرنگ شدن فعالیتهای بیرون از خانه چندان مشکلی ندارد و به قول خودش آرامشاش به هم نمیریزد؛ «از ابتدا اینگونه تصمیم گرفتم که فعالیت بیرون از منزل اولویت دوم من باشد. این مهم است که شما چه هدفی دارید و چرا فعالیت بیرون از خانه برای خودتان تعریف میکنید. وقتی زندگی داخلی دچار عدمآرامش شود، تعادل به هم خورده و رشد هم محقق نمیشود.» او البته بر این موضوع هم تأکید میکند که نمیتوان برای همه زندگیها نسخهای یکسان پیچید و باید در موقعیتهای مختلف نسبت به ضرورت و اولویت تصمیمگیری کرد.
مهارتآموزی در دل تقسیم کار
حجم کارهای خانه در یک خانواده 7نفره با 5فرزند، بسیار زیاد است اما تقریبا تمام آنها که در این شرایط بهسرمیبرند از یک راهحل اصلی بهرهمند میشوند و آن سپردن مسئولیت به تمامی بچهها و کمک خواستن از بزرگترها در انجام امور فرزندان کوچکتر است. در خانواده ریاضی هم همین قانون در جریان است. بچهها از ابتدا بر حسب سن و تواناییشان هر کدام مسئول انجام کاری هستند؛ کارهایی که گاهی اوقات فهرست آنها را مادر بر در یخچال میزند تا بچهها وظایفشان را بدانند. «همیشه چشمان ناظری در خانه هست که عملکرد بچهها را بررسی کند، این موضوع نقش مهمی در انجام کارها دارد.» شفیعی البته تأکید میکند که در تابستان و تعطیلات عید، نقش بچهها در انجام امور خانه بسیارپررنگتر میشود. بچهها در کنار مادر، آشپزی را هم تجربه میکنند، از کارهای ساده تا پیچیده. حالا محمدعلی، فرزند بزرگ خانه برخی وعدهها و زمانی که مشغله مادر زیاد است آشپزی میکند. مادرش میگوید: «محمدعلی دستپخت خوبی دارد و خدا رو شکر بچهها هم غذاهایش را دوست دارند.» هدف از شرکت دادن بچهها در امور خانه فقط کم کردن کار مادر نیست، گاهی اوقات حتی کمک آنها میتواند کار و مسئولیت مادر را بیشتر کند، هدف اصلی چیز دیگری است؛« ارزش تقسیم کار، مهارتی است که بچهها کسب میکنند. بعضی وقتها سبزی میخرم و با بچهها آن راپاک میکنیم یا با هم به پاک کردن نخود فرنگی مشغول میشویم. همین فرایند، مهارتهایی را به بچهها میآموزد که مهم و ارزشمند است. از طرفی آنچه را که میتوانیم خودمان تولید میکنیم مانند شیرینی، مربا، انواع غذاها و...، حتی شاید با صرف هزینه و وقت بیشتر، اما با این کار بچهها یاد میگیرند علایقشان را خودشان تهیه و تولید کنند که این ارزشمند و نوعی مقابله با مصرفگرایی است.»
درک مادر، بزرگترین حمایت است
همه مادرانی که صاحب فرزند کوچک هستند نیازمند حمایتهای جدی اطرافیانشان هستند، مخصوصا مادرانی که چند فرزند کوچک دارند بدون همراهی و حمایت اطرافیان، روزهای سختی برایشان رقم خواهد خورد و آرامش خودشان و سپس خانواده ازبین خواهد رفت. شفیعی حمایتهای اطرافیان را بر 2نوع تقسیم میکند؛ یکی حمایتهای عاطفی و دیگری حمایتهای عملی. او میافزاید: «یکی از مهمترین نکات در حمایتهای عاطفی این است که اطرافیان و نزدیکان به تصمیم خانواده برای ورود فرزند جدید احترام گذاشته و ابراز خرسندی کنند و درون خانواده نیز با شرایط مادر باردار یا دارای نوزاد، حالات روحی او و خستگیها و نیازهایش همدلی و همراهی داشته باشند.» وقتی همدلی از جانب اطرافیان و نزدیکان رخ دهد، بهدنبال آن همکاری و حمایتهای عملی هم نمودار خواهد شد؛ حمایتهای عملی که نیازش برای مادران دارای فرزند کوچک و خردسال بیشتر حس میشود؛ «اگر فاصله سنی فرزندان زیاد باشد، نیاز به حمایت عملی هم کمتر میشود. فرزندان بزرگتر میتوانند حامیان خوبی باشند همچنین مادران چند فرزندی نیز تجربه و توان مدیریتیشان هم بالاتر رفته و راحتتر از عهده کارها برمیآیند.» هرچند شفیعی هم مانند دیگر مادران از حمایتهای اطرافیان استقبال کرده و آن را امکانی برای وقت گذاشتن برای خودش میداند؛ «قدردان حمایتهای خانواده، مادر و همسرم هستم که همیشه در کنارم بوده و هستند. همسرم با وجود مشغلههایشان، حضور مفیدی در تعامل با بچهها دارند و ساعتهای حضورشان در منزل، کمک بزرگی به من است.»
مکث
دغدغههای خانوادههای چندفرزندی
یکی از مسائلی که معمولا چندفرزندیها با آن مواجهند، نگاهها و سؤالات دیگران است. بهگفته شفیعی نخستین پرسش بعد از نگاههای پر از سؤال این است که آیا همگی فرزندان خودتان هستند ؟ بعد از آن بسیاری از افراد از مسائل اقتصادی چندفرزندی میپرسند و بسیاری دیگر هم برایشان جالب است اما گاهی اوقات بچهها از جانب دیگران زیر ذرهبین قرار میگیرند که برایشان اذیتکننده است. این تصمیم ما و سبک زندگی ماست و بچهها نیز بسیار خرسندند. امیدوارم جامعه هم کمکم به این پذیرش و آگاهی رسیده و عادیتر برخورد کند.» بعد از این، خودرو از چالشهای جدی خانوادههای چندفرزندی است که در ترددهای درونشهری و مسافرتها چالش ایجاد میکند. ماشین بزرگ و سهردیفه بسیار گران است و نوع داخلی هم ندارد. موضوع دیگر، خانههایی است که صاحبان آنها تمایل ندارند آن را به چندفرزندیها اجاره بدهند؛ «صاحبخانهها میتوانند توافق کنند که مبلغی را بهعنوان تعمیر خانه دریافت کنند.» شفیعی تأکید میکند: «امیدوارم مسئولین به این موضوع فکر کنند. اگر جامعه را به سمت چندفرزندی سوق میدهند باید شرایط آن را هم فراهم کنند.»