
تقویم / سالمرگ/ترور عشقی

«خواب دیدم 3نفر با یک تپانچه به من چند گلوله شلیک کردند و بعد پلیس مرا به جرم شلیک آن گلولهها حبس کرد. هر چه من قسم میخوردم که به خداوندی خدا من شلیک نکردم، آنها باور نمیکردند تا اینکه مرا به یک اتاق بردند که حس کردم این قبر من است.» میرزاده عشقی 3روز قبل از مرگش این خواب را برای دوستش تعریف کرده بود. سیدمحمدرضا کردستانی با تخلص میرزاده عشقی، هم شاعر دوران مشروطیت بود، هم روزنامهنگار و نویسنده. سال1272 در همدان به دنیا آمد. 15سال بیشتر نداشت که برای احمدشاه تازه به سلطنترسیده، نامه منظومی نوشت و از او خواست که به اصلاح اوضاع کشور بپردازد و مثل شاهان قبلی نباشد. درسش که تمام شد، شروع کرد به سفرکردن. همه شهرهای ایران و کشورهای نزدیک را گشت؛ از اصفهان به تبریز تا تهران و همدان. در یکی از سفرهایش از بغداد به استانبول بود که ویرانههای مدائن را دید و یکی از بهترین آثارش، یعنی منظومه فارسی «اپرای رستاخیز شهریاران ایران» را نوشت. این نخستین اپرای ایرانی بود. ئدر 27سالگی روزنامه «قرن بیستم» را به راه انداخت؛ نشریهای که در آخر باعث قتل او شد. قرن بیستم مدام توقیف میشد و تا آخر هم بیشتر از 17شماره منتشر نشد. او در روزنامهاش رضاخان را حمال دزدها -یعنی انگلیسیها- معرفی کرده بود و چند روزی هم بازداشت شد. بعد از آزادی بود که شبها راحت نمیخوابید. یک روز خدمتکارش برای خرید بیرون رفت و در را باز گذاشت. 3نفر وارد حیاط شدند، عشقی به حیاط آمد و غافلگیر شد، یکی از آن 3نفر شلیک کرد و هر 3 با هم فرار کردند. عشقی از پشت تیر خورده بود. خودش را رساند به کوچه. همسایهها دورش جمع شدند، بعضیها هم دویدند و قاتل را گرفتند. میرزاده را رساندند بیمارستان اما دیگر دیر شده بود. 12تیرماه1303 بود. میرزاده عشقی تازه 31سالش شده بود.