
مجری برنامههای آشپزی از یک آشپزی لذتبخش در ماه مبارک میگوید
همه چیز با زولبیا شروع شد

معصومه مهدیانی آژانس عکس همشهری / سعید زارعیان
نام و چهره اش برای بسیاری از علاقهمندان به آشپزی آشناست. مجری و کارشناس برنامههای «سیمای خانواده»، «خانه مهر» و «به خانه بر میگردیم» که بسیاری او را با غذاهای رنگارنگ و خوشمزه اش در مجله خانواده سبز به خاطر دارند. «مریم بخشی» متولد 1358 در شهر تبریز است که آشپزی را از 9 سالگی در کنار مادرش آغاز کرده است. با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان سراغ این مجری سرشناس رفتیم تا اولین سفره افطاری را به همراه او در آموزشگاه شیرینی پزی ریحانه برپا کنیم و گپ و گفتی خودمانی درباره لذت آشپزی با او داشته باشیم.
اولین غذایی را که پختید یادتان میآید؟
شاید جالب باشد که بدانید برای اولین بار در 9 سالگی زولبیا پختم. یک روز به ماه رمضان مانده بود که همسایه مان به خانه ما آمد تا نحوه پخت زولبیای خانگی را به مادرم آموزش دهد. علاقه ام به آشپزی باعث شد تا در کنار آنها بمانم و با دقت به حرفهایشان گوش بدهم. فردای همان روز وقتی مادرم برای خرید از خانه خارج شد، دست به کار شدم و زولبیا پختم. وقتی مادرم به خانه آمد از دیدن زولبیاها بسیار تعجب کرد. سر سفره افطار مادرم زولبیاها را با افتخار آورد و گفت که من آنها را پخته ام. پدرم بسیار خوشحال شد و من را تشویق کرد. تشویقهای پدرم باعث شد تا برای ادامه کار مشتاق شوم. یادم میآید تا یک هفته هر شب زولبیا میپختم و در سفره افطار مقابل پدرم میگذاشتم. در نهایت صدای پدرم بلند شد و گفت: «خیلی خوب است که زولبیا را به این خوبی و خوشمزگی میپزی اما بهتر است که به غیر از زولبیا شیرینیهای دیگری نیز یاد بگیری تا ما مجبور نشویم هر روز زولبیا بخوریم.» بعد از آن تشویق شدم تا پای برنامههای تلویزیونی بنشینم و غذاهای جدید یاد بگیرم.
یعنی آشپزی را پای برنامههای تلویزیونی یاد گرفتید؟
نه! آن زمان بزرگترین لذتم دیدن برنامههای خانم ساناز مینایی در تلویزیون بود. وقتی او آشپزی میکرد در رویای آموزش آشپزی غرق میشدم و خودم را جای او تصور میکردم. یادم میآید بعد از اتمام برنامه کاسههای رنگی را از کمد برمی داشتم و روی میز آشپزخانه میگذاشتم. سپس با سرکردن مقنعه مدرسه، شروع به آموزش آشپزی به مخاطبان خیالی ام میکردم. آن روزها مدرس آشپزی شدن و یاد دادن آشپزی در تلویزیون بزرگترین آرزویم بود. همیشه در مسیر رفتن به مدرسه یکی از مغازهها را به عنوان آموزشگاه آشپزی ام تصور میکردم و خودم را پشت شیشه میدیدم که مشغول آموزش به بانوان دیگر هستم. (بعدها همان مغازه تبدیل به اولین آموزشگاه آشپزی خانم بخشی در خیابان تهرانسر شد)
از چند سالگی به طور جدی به آشپزی پرداختید؟
به اصرار پدرم در رشته کامپیوتر تحصیل کردم اما در 19 سالگی بعد از ازدواجم و حمایتهای همسرم بود که به دنبال تحقق آرزوهایم و یادگیری آشپزی رفتم. 6 سال دورههای مختلف آشپزی را شامل شیرینی پزی، میوه آرایی، حکاکی روی میوه، شناخت قهوهها و نوشیدنیها، آشنایی با غذاهای ملل و ... طی کردم و در نهایت کارم را در همان مجموعه با آموزش شیرینی پزی شروع کردم.
بعد چگونه وارد برنامههای تلویزیونی شدید؟
وقتی کارم را در آموزشگاه شروع کردم به صورت اتفاقی با بخش آشپزی مجله خانواده سبز آشنا شدم و به عنوان کارشناس با آنها همکاری کردم. هرمز شجاعی مهر، مدیر مسئول این مجله بود و از من دعوت کرد تا به شبکه یک سیما بروم و کارشناس آموزش شیرینی برنامه «سیمای خانواده» شوم که خود ایشان مجری آن برنامه بود. به مدت یک سال در این برنامه (شیرینکده)، 2 روز در هفته آموزش کیک وشیرینی داشتم. بعد به برنامه «خانه مهر» که از شبکه جامجم پخش میشد دعوت شدم. یک سال هم آنجا بودم که این بار از برنامه «به خانه برمیگردیم» دعوت به همکاری شدم. با توجه به اینکه حجم کاریام بالا است زمان حضورم در برنامههای تلویزیونی را کم کردهام و هر 2 یا 3 هفته یکبار برنامه دارم.
از تجربیات آشپزی خودتان برای ما بگویید. پیش آمده که غذایتان خراب شود؟
بله! پیش آمده که غذایم خراب شود و حتی بسوزد. یادم میآید تعدادی از بستگان همسرم خانه ما دعوت بودند. شام را آماده کردم و منتظر مهمانان بودم. در این فاصله مطلع شدم که همسایه دیوار به دیوارمان از حج برگشته . زیر غذا را کم کردم و با اعتماد به پسرم که در خانه بود سری به خانه همسایهمان زدم. اما وقتی به خانه برگشتم بوی سوختگی شدید همه فضای خانه را پر کرده بود. غذای شام کاملا سوخته بود و من نیز فرصتی برای تهیه غذای جدید نداشتم. آن شب مجبور شدیم از بیرون غذا بخریم که این اتفاق از چشم فامیلهای همسرم پنهان نماند. شاید یکی از مشکلات و یا دغدغههای آشپزهایی همانند من این است که اطرافیان از ما انتظار پخت غذاهای خاص و بسیار لذیذی دارند که گاهی این انتظارها بسیار آزاردهنده است.
آشپزی کردن برای شما چه معنایی دارد؟
آشپزی یعنی لذت، زندگی، خلاقیت. برای من آشپزی راهی برای شادتر شدن است. به ویژه وقتی قرار است غذای جدیدی را بپزم بیش تر از سایر روزها انرژی دارم و خوشحال هستم. این بسیار مهم است که همیشه با حال خوبِ خوب آشپزی کنید؛ زیرا وقتی با آرامش، حوصله و انگیزه آشپزی میکنید، نتیجه کار، غذایی لذیذ میشود. طبق تحقیقاتی که انجام شده اغلب بانوانی که با استرس، عصبانیت و انرژی منفی آشپزی میکنند همیشه غذاهای بی کیفیتی میپزند. همیشه یادمان باشد غذاهایی که با عشق و انرژی مثبت در آشپزخانه تهیه میکنیم، سر سفره کسانی قرار میگیرد که عزیزترینهای زندگی ما هستند. برای همین برای پختن غذا وقت بگذاریم و از انجام این کار لذت ببریم تا احساس درونی مان را با غذا به عزیزانمان منتقل کنیم.
بارها گفتهاید که کیکهای اسفنجی همسرتان بهتر از کیکهای شماست. این درست است؟
بله! درست است. با اینکه شغل همسرم صنعتی است، اما آشپزی را خیلی دوست دارد. باید اعتراف کنم کیکهای اسفنجی که همسرم میپزد از کیکهای من بهتر میشود. نمی دانم دلیل این خوشمزه شدن کیکهایش چیست اما باید قبول کنم که کار او در کیک اسفنجی همیشه بهتر از من بوده است. شاید جالب باشد که بدانید من هر وقت حوصلهام سر میرود، کیک درست میکنم. وقتی کیک را داخلفر میگذارم بهترین تفریحم این است که روی یک صندلی جلویفر بنشینم، چراغفر را روشن کرده و با لذت پف کردن کیک را تماشا کنم. این یعنی لذت آشپزی.
یکی از دغدغههای شما نهادینه کردن فرهنگ تغذیه سالم در بین خانوادههاست. راجع به این موضوع برایمان توضیح دهید.
همواره تلاش کردهام تا فرهنگ تغذیه سالم را بین خانوادهها جا بیندازم. مهمترین دغدغهام غفلت خانوادههای ایرانی از غذاهای سالم و روی آوردن به غذاهای مضر فستفودی است. در تمام برنامهها سعی کردهام تا مادران جوان را از خطری که با خوردن این غذاهای مضر خود و کودکانمان را تهدید میکند، آگاه کنم. ما تا کنون هیچ گاه برای خوردن فست فود به رستوران نرفته ایم. همیشه انواع سوسیس و کالباس سالم و ارگانیک را در خانه تهیه کرده ام. طرز تهیه سوسیس خانگی اصلا سخت نیست و بانوان میتوانند به راحتی ضمن استفاده از این گونه غذاها مراقب سلامت فرزندانشان نیز باشند. علاوه بر این یکی دیگر از دغدغههایم بزرگ نمایی بدغذایی برخی از کودکان توسط والدین است. بسیاری از مادران وقتی میبینند فرزندانشان غذا و یا میوه ای را نمی خورند بی تفاوت میشوند و دیگر آن ماده غذایی را برای کودک آماده نمی کنند. در صورتی که این کار اشتباه است.
راهکار شما برای این مشکل چیست؟
وقتی برای اولین بار دخترم گفت که گوشت کوبیده آبگوشت را نمی خورد من به جای اینکه غذا را از مقابل او بردارم به دنبال راه دیگری گشتم. برای همین سریع قسمتی از گوشت کوبیده شده را روی قاشق به شکل بستنی درآوردم و به او گفتم این غذا بستنی است. او خیلی راحت قبول کرد و غذا را خورد. اکنون بعد از گذشت 8-9 سال هنوز نیز گاهی میگوید میشود برایم غذا بستنی درست کنید. میخواهم بگویم که مادرها میتوانند با کمی خلاقیت و ابتکار فرزندانشان را راضی به خوردن غذاهای مختلف کنند.
برگردیم به ماه رمضان و سفره افطاری. درست است که هنوز به سنتهای قدیمی پایبند هستید و تلاش میکنید تا نان گرم خانگی سر سفره افطار بگذارید؟
در گذشته نان در سفره ایرانیها قداست زیادی داشت. مادربزرگهای ما نسل در نسل نانهای تازه میپختند و سر سفره میگذاشتند. از زمانی که خاطرم است در ماههای رمضان سعی کردم تا نان گرم و تازه را در خانه بپزم و نان خانگی در سفره افطار بگذارم. این بسیار خوب است که با امکاناتی که این روزها در هر آشپزخانه ای یافت میشود، برخی از سنتهای قدیمی را به جا بیاوریم. به نظر من خوشبوترین عطری که میتواند از آشپزخانه به مشام اهالی خانه برسد بوی نان تازه است برای همین توصیه میکنم که یک بار هم که شده پخت نان در خانه را امتحان کنید.
پس تمام وسایل سفره افطار را خودتان در خانه آماده میکنید؟
بله همه غذاها و شیرینیها از زولبیا و بامیه گرفته تا نان و نان خرماها را خودم تهیه میکنم. شاید برخی از بانوان بگویند که این کار زمان و حوصله زیادی میخواهد اما این گونه نیست. بسیاری از شیرینیها و غذاهای خانگی را میتوان در مدت زمان کوتاه آماده کرد به شرطی که بانوان انگیزه و اشتیاق لازم
را داشته باشند.
و در آخر چند سوال کوتاه. محبوب ترین غذا؟
فسنجان.
غذایی که دوست ندارید؟
آبگوشت (البته چند سالی است که دیگر این غذا را نیز میخورم).
الگوی آشپزی؟
ساناز مینایی، مدرس بینالمللی آشپزی.
بزرگترین آرزو؟
افتتاح شعب مختلف آموزشگاه آشپزی.