گفتوگو با بیژن صمدی، از رزمندگان و فعالان حوزه ترویج فرهنگ ایثار
نگذاریم چراغی که شهدا روشن کردهاند خاموش شود
برای اجرای کارهای فرهنگی و آگاهکردن نسل جوان و نوجوان با فرهنگ ایثار و مقاومت نیاز به اجرای برنامههای کلان نیست. هر کس به فراخور امکاناتی که در محدوده زندگی خود یا محل کار دارد، میتواند نمایندهای برای معرفی و زنده نگهداشتن یاد شهدا و ایثارگران باشد. بیژن صمدی که خود از رزمندگان و بسیجیان فعال است، معتقد است چراغی که شهدا روشن کردهاند نباید خاموش شود. او که سالها در کسوت معلم در مدارس و دانشگاه تدریس میکند و از فعالان بسیج پایگاه شهید چمران ناحیه ابوذر است، درباره اهمیت تنوع برنامههای فرهنگی با رویکرد ایثار و مقاومت گفتوگو کردهایم.
39سالی میشود که در کنار کار آموزش در مدارس، فعالیت خود را معطوف به اجرای برنامههای فرهنگی در مساجد و پایگاههای بسیج کرده است. بیژن صمدی 18ساله بود که به جبهه اعزام شد. خودش میگوید: «برادرم در جبهه بود به همین دلیل وقتی من موضوع رفتن به جبهه را با خانوادهام مطرح کردم، آنها رضایت نداند و گفتند یا شما یا برادرت! قرار گذاشتیم بهصورت نوبتی به جبهه برویم تا بتوانیم رضایت پدر و مادرمان را جلب کنیم. برادرم که از منطقه برمیگشت، نوبت رفتن من بود». رفتن به جبهه و حضور شبانهروزی در میان آتش خمپاره و توپ دشمن چیزی نبود که فقط به واسطه شور جوانی در سر او و همنسلان بیژن صمدی افتاده باشد. صمدی در توضیح کسانی که معتقدند شور جوانی، عامل اصلی به جبهه رفتن و شهادت بوده، میگوید: «مگر میشود بهدلیل شور جوانی خودمان را اسیر سختی در بیابانها کنیم؟ بحثهای تعهدی و اعتقادی میان همنسلان من زیاد بود. متأسفانه اکنون برخی ناجوانمردانه تاریخ جنگ تحمیلی را تحریف میکنند و میگویند شوری بود و عدهای به جبهه رفتند! درحالیکه اصلا اینگونه نبود. عمده جوانان راهشان را انتخابکرده بودند و با آگاهی به جبهه میرفتند. میدانستند که در میدان جنگ، خبری از آسایش و امکانات رفاهی نیست. از پدر و مادر و همسر و فرزند دور میشوند و در دل جنگ، تیر و ترکش، سرما و گرمای بیابان باید شب و روزشان را سپری کنند. با این فکر که ممکن است زخمی، شهید یا اسیر دشمن شوند، به جبهه میرفتند. شاید در این میان چند نفری هم بدون آگاهی راهی جبهه میشدند اما بهطور حتم دوام نمیآوردند و مدت حضورشان کوتاه بود».
مدارس؛ بهترین بستر برای اجرای برنامههای فرهنگی
صمدی که تجربه سالها حضور در مدارس و ارتباط مستقیم با دانشآموزان و جوانان را دارد، مدارس را بهترین بستر برای اجرای برنامههای فرهنگی میداند و به خاطراتش از دوران جوانی و همزمانی با مبارزات انقلاب اسلامی گریزی میزند؛ «13ساله بودم که در جریان مبارزات انقلابی قرار گرفتم. منزل ما پشت پادگان قلعهمرغی بود و من هم در همان سن هر کاری از دستم برمیآمد انجام میدادم؛ از جمع کردن شیشههای خالی برای تهیه کوکتل مولوتوف گرفته تا رساندن لباس به سربازانی که از پادگان فرار میکردند. وقتی انقلاب پیروز شد مسجد محله پایگاهی شد برای حضور بیشتر ما و فعالیتهای فرهنگی و آموزشی. 17ساله بودم که بهعنوان فرمانده پایگاه محل انتخاب شدم. در واقع دوران بلوغ و جوانی خود را در مسجد و بسیج سپری کردم. جنگ هم که شروع شد من و سایر جوانان با آگاهی و شعور، رفتن به جبهه را انتخاب کردیم. معتقدم مدارس، بهترین ظرفیت برای معرفی الگوهای مناسب به نوجوانان و جوانان را دارند. خیلی از نوجوانان با وقایع دوران جنگ بیگانه هستند. کار فرهنگی با نصب بیلبورد و برگزاری چند کلاس و... به ثمر نمیرسد. یکی از راهکارهای مهم برای معرفی و شناساندن فرهنگ ایثار و مقاومت، ساخت فیلم، اجرای تئاتر، معرفی کتاب، دعوت از رزمندگان و خاطرهگویی در مدارس است. چند فیلم مانند «موقعیت مهدی» ساخته شده است؟ من که خودم رزمنده بودم، تماشای این فیلم مرا به آن روزها برد. متأسفانه در برخی فیلمهای ساختهشده واقعیتها گفته نمیشود. فیلمهایی مانند موقعیت مهدی باید برای نسل نوجوان و جوان ساخته و نمایش داده شود.»
رزمندگان پای کار بیایند
او به سهم خود برای دعوت از رزمندگان و خاطرهگویی تلاش میکند و میگوید: «متأسفانه گاهی فکر میکنم فضای جامعه در حال دورشدن از یاد شهدا و ایثارگران است. برخی دانشجوها از ما میپرسند این همه به جبهه رفتید و شهید دادید. چه شد؟! به آنها میگویم بیایید برایتان بگویم که اگر نمیرفتیم چه میشد؟ برای آنها از بلاهایی میگویم که بر سر هموطنان ما در سالهای جنگ افتاد». برخی ممکن است به دلایل مختلف نسبت به اجرا و حضور در برنامههای فرهنگی بیتفاوت شده باشند اما صمدی میگوید تنوع در برنامهها و پای کارآمدن رزمندگان دفاعمقدس بسیار حائز اهمیت است؛ «معتقدم کار فرهنگی با سخنرانیهای تکراری به هدف نمیرسد. به جای دعوت از سخنران و برنامههای تکراری، بهتر است خانوادههای شهدا، ایثارگران و رزمندگان را به مراسم دعوت کنیم تا خاطرات خود را روایت کنند. حتی خاطرات طنزی که از جبهه دارند را برای جوانان بگویند. سبک زندگی آنها را روایت کنند. این خاطرات کجا باید گفته شود؟ »