یادی از شیرین روحانیراد؛ شهید مدافع سلامت
پزشک خیری که کرونا داغش را بر دلها نشاند
شهید شیرین روحانیراد، نخستین شهید مدافع سلامت شهر پاکدشت است؛ کسی که در روزهای سخت شیوع کرونا واژه معرفت و انساندوستی را زیبا معنا کرد. از هر کس دربارهاش بپرسی تنها جملهای که میگوید؛ «همان پزشکی که با داشتن سرم در دست مشغول رسیدگی به بیماران بود؟» او یک ماه، شبانهروز در بیمارستان شهر پاکدشت به مداوای بیماران پرداخت بیآن که یک ساعت هم شده برای استراحت و تجدید قوا به خانه بیاید. سرانجام بعد از تلاش بیوقفه برای درمان بیماران، خود مبتلا به ویروس کرونا شد و در روزهای پایانی سال 1398به شهادت رسید.
انگار همین دیروز بود که شیرین ساک لباسش را بست و به مادرش گفت: «ممکن است چند روز نتوانم به خانه بیایم. بیماری کووید - ۱۹ شیوع پیدا کرده و نیروی جانشین نداریم. نیاز هست که در بیمارستان بمانم.» بعد هم در جواب مادر که پرسید: «این طوری از پا درمیایی. نمیشود چند ساعتی برای استراحت بیایی؟» لبخندی زد و به او اطمینان خاطر داد که خطری تهدیدش نمیکند. او همینطور که کفشهایش را میپوشید، نگاه پرمهرش را به چشمهای نگران مادر دوخت و گفت:«در عوض هنگام تحویل سال خانه هستم.» این حرف اگر چه بارقه امیدی در دل مادر انداخت اما نتوانست از آشوبی که به جانش چنبره زده بود کم کند. مادر از احساس مسئولیت شیرین میگوید: «او دختر سرسختی بود. انگار هیچچیز و هیچکس نمیتوانست مانع رسیدن به هدفهایش شود. بیشتر از اینکه به فکر خودش باشد به رفاه دیگران توجه داشت. »
معلمی که دکتر شد
شیرین بعد از اخذ دیپلم حرفه معلمی را انتخاب کرد و همراه با خواهر کوچکترش هما کار تدریس را شروع کردند. اما بعد از مدتی شیرین گفت که دوست دارد رشته پزشکی بخواند چرا که این احساس را داشت با پوشیدن رخت طبابت بیشتر میتواند به مردم کمک کند. باقی ماجرا را از زبان مادر میشنویم؛«دخترم به قشر معلم و سرباز اهمیت زیادی میداد. میگفت سربازها باید جسم و جانشان سلامت باشد تا بتوانند به خوبی از وطن دفاع کنند. در مورد دانشآموزان هم همینطور بود. هرماه به یکی از اقواممان که معلم بود وجهی را میداد و میگفت برای دانشآموزان بیبضاعت خوراکی تهیه کن مبادا گرسنه بمانند. اگر گرسنه باشند درس را خوب متوجه نمیشوند.» او هر سال یکیدو هفته مانده به سال جدید مقدار زیادی کفش و لباس تهیه میکرد و بهدست متولیان بهزیستی پاکدشت میرساند تا به بچهها بدهند.
مداوای رایگان بیماران نیازمند
خوبیهای شهید روحانیراد تمامی ندارد. بیان آنها وقت زیادی میطلبد. آدمهای زیادی هستند که او را میشناسند و از خیررسانیاش خبر دارند. هر کدامشان اگر لب به سخن بازکنند، ساعتها حرف برای گفتن دارند. خواهرش هما آنچه شنیده بازگو میکند: «برای شیرین فرق نمیکرد بیمار آشناست یا غریبه. هر کس را که فکر میکرد توان مالی برای درمان ندارد خودش هزینه مداوای او را پرداخت میکرد. به متصدی حسابداری بیمارستان و آزمایشگاه هم سپرده بود اگر کسی نداشت وجه درمان را خودش تقبل میکند. همسایهها چه دارا و چه ندار را رایگان ویزیت میکرد.» خیررسانی خانم دکتر فقط به هزینه بیمارستان و ویزیت بسنده نمیشود. کافی بود متوجه شود کسی نیاز مالی دارد بیهیچ مضایقهای برای رفع مشکلش اقدام میکرد. هما خاطرهای به نقل از مادرش را تعریف میکند: «یک بار شیرین تلویزیونی خریده و به خانه میآورد. مادرم میگوید که خودمان تلویزیون داریم. این برای چی است؟ او هم میگوید خانمی را میشناسم همسرش فوت کرده و سرپرست خانوار است. وقتی سرکار میرود فرزندانش در خانه تنها هستند. این تلویزیون باعث میشود بچهها سرگرم شده و کمتر بهانه مادر را بگیرند.» این بانوی مهربان و انساندوست با همه سرسختی و مقاومتی که در وجودش نهادینه بود، سرانجام در 28اسفندماه سال 98جان خود فدا و مقام شهادت را از آن خود کرد.