• یکشنبه 22 تیر 1404
  • الأحَد 17 محرم 1447
  • 2025 Jul 13
چهار شنبه 18 خرداد 1401
کد مطلب : 162648
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/mZAR9
+
-

قیام لله، نه حزب خمینی

خط امام
قیام لله، نه حزب خمینی

سیدمیثم میرتاج‌الدینی

امام خمینی(ره) کار خودش در مبارزه با رژیم سلطنتی پهلوی را با یک روش ساده آغاز کرد: «نه شرقی، نه غربی». همین روش ساده، ارتباطی عمیق و وثیق با ارتکاز مردم برقرار ساخت و اوضاع سیاسی ایران را برای حاکمان وقت پیچیده کرد. چرا که به تعبیر فوکو «این قانون تاریخ است: هرچه خواست ملتی ساده‌تر باشد، کار سیاستمداران دشوارتر می‌شود.»
 همین سادگی نیز تصویری متناقض‌نما را از پیشوایی امام و مبارزات مردم به جهان مخابره می‌کرد. آنجا که در بحبوحه کشتارهای شاه، درست در همان روزهایی که برخی از مبارزان به تأسی از جریان‌های چپ جهانی به سمت تشکیل سازمان‌هایی برای مقابله مسلحانه با رژیم حرکت می‌کردند، برخلاف همه تئوری‌های قدرت و همه نظریه‌های سیاسی که فاز تسلیحاتی را عنصری مهم در سقوط یک حکومت قلمداد می‌کردند، امام خمینی(ره) مبارزه مسلحانه را از دستور کار انقلابی‌ها خارج کرد. این تدبیر امام در اتخاذ روش غیرمسلحانه بسیاری را به این نتیجه رساند که حتما امام‌خمینی(ره) راهکارهای سیاسی را برای حل مسئله ایران مدنظر دارد. لذا در روزهای واپسین که رژیم پهلوی به حالت احتضار درآمده بود، راهکارهای سازشکارانه متعددی به ملت ایران پیشنهاد می‌شد تا با حفظ سلطنت، دولتی مبتنی بر یک قانون اساسی جدید آغاز به‌کار نماید. این افراد در سودای یک ائتلاف سیاسی بزرگ با محوریت برگزاری انتخابات بودند و هرگز طرح نفی مطلق سلطنت را دنبال نمی‌کردند. اما امام خمینی(ره) از نوفل‌لوشاتو صراحتا با هرگونه پیشنهاد سازشکارانه مخالفت کرد و خواستار نفی مطلق سلطنت شد.
 این آغاز یک سیاست ضد‌سیاسی بود. امام هم به روش‌های شرقی در مبارزه مسلحانه و هم به روش‌های غربی در سازشکاری سیاسی به‌منظور گرفتن امتیاز بیشتر «نه» گفت و قصد داشت با اتکا به نیروی مردم و خارج از چارچوب احزاب سیاسی به‌کار سلطنت پایان دهد. اما چه تئوری و اندیشه‌ای امام را در عین عدم‌تبعیت از ابزارهای مبارزاتی جهان و عدم‌به کارگیری شیوه‌های دستیابی به قدرت، به این رویارویی بزرگ وامی‌داشت؟ مأخذ چنین تصمیم‌های مهم چه بود؟
در پاسخ به این سؤال و فهم هرچه بهتر اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، رهبرمعظم انقلاب می‌فرمایند: «زیربنای مکتب امام چه در دوران مبارزه و چه در دوران انقلاب «قیام لله» بود و این زیربنا مبنای قرآنی داشت.» در واقع اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) به‌گونه‌ای بود که در زمینه نفی سیاست حاکم و نظم مستقر، خود را مستغنی از شرق و غرب می‌دانست و با یک جهان معنایی از قرآن شیوه‌های مبارزاتی را کشف و تعیین می‌کرد. از این‌رو نمی‌توان امام خمینی(ره) را صرفا یک سیاستمدار مبارزی دانست که به حسب اقتضائات، دیندار هم بوده است. بلکه درباره امام خمینی(ره) باید گفت اصل مبارزه و شیوه مبارزه و هدف مبارزه و نوع سیاست‌ورزی امام به‌طور تام برگرفته از متن دین و قرآن است. وگرنه پیشنهادهایی که برای نوع مبارزه در دو شکل «مسلحانه» و «ائتلاف سیاسی» به‌منظور امتیازخواهی بیشتر مطرح می‌شد، از سمت سیاستمدارانی بود که از قضا دیندار هم بودند. تفاوت اندیشه سیاسی امام با سایرین در همین مسئله نهفته است که امام خمینی(ره) موضوع انقلاب را قیام لله تلقی می‌کرد و این اقتباس قرآنی هم در حد یک شعار توخالی باقی نماند. بلکه از این مفهوم عظیم قرآنی یک ایده هدایتگر مرکزی ساخته و پرداخته شد که به تمامی کنش‌های سیاسی مبارزان پیرو خط امام جهت‌دهی می‌کرد.
درنتیجه به‌رغم نبود یک حزب سیاسی به نام حزب خمینی، شاهد آمدن دین به میدان سیاست در کلان‌ترین سطح خود هستیم. شاید اگر امام خمینی(ره) در راستای ورود دین به دنیای سیاست، به تلاش‌های سیاسی و ایجاد حزب روی می‌آورد، نهایت این تلاش‌ها به ورود دینداران به سیاست منجر می‌شد نه ورود دین به دنیای مردم. اما با حرکت امام که می‌توان آن را با کلیدواژه «قیام لله» از سایر تحرکات مبارزاتی در اقصی نقاط عالم متمایز کرد، به وضوح می‌بینیم مردم به تبعیت از امام خمینی(ره)، دین را به دنیایی‌ترین عرصه زندگی خویش وارد ساختند تا جایی که برخی اندیشمندان سیاسی با مشاهده وضعیت مردم در روزهای پایانی رژیم سلطنت پهلوی صراحتا اعتراف می‌کنند: درنظر ایرانیان هیچ حرفی خنده‌آورتر، ابلهانه‌تر، خشک‌تر، غربی‌تر از این نیست: «دین تریاک توده‌هاست».
می‌شود این موضوع را ادامه داد و گفت قیام لله حتی فراتر از مفهومی مذهبی، معنایی فطری است. چرا که مطابق برخی گزارش‌های تاریخی بعضی از کارگران اعتصاب‌کننده گفته بودند: «ما مذهبی نیستیم» و در پاسخ به این سؤال مصاحبه‌کننده که «پس به چه‌کسی اعتماد دارید؟ به کدامیک از احزاب سیاسی معتقدید؟» گفته بودند «به هیچ‌کس و به هیچ حزبی جز خمینی. فقط به او اعتماد داریم». (ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند؟ ص58) رمز و راز این همراهی حداکثری را باید در همین «قیام لله» جست‌وجو کرد. مردم دریافته بودند که پای یک زدوبند سیاسی برای امتیازخواهی یا حتی یک ائتلاف بزرگ به‌منظور اصلاحات روبنایی در میان نیست. آنها می‌دانستند نتیجه این خون‌دل خوردن و از جان گذشتن، به قدرت رسیدن چهار نفر دیندار در ذیل سلطنت و حکومت موجود نیست. بلکه پای موضوعی اعتقادی در میان است که در عمیق‌ترین لایه‌های درونی آنها نهادینه شده. از این‌رو شهید صدر در تحلیل همین وضعیت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گفته بود: اکنون رؤیای تمام انبیای الهی تعبیر شد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید