• دو شنبه 31 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 12 ذی القعده 1445
  • 2024 May 20
دو شنبه 16 خرداد 1401
کد مطلب : 162430
+
-

گفتاری از دکتر مهدی گلشنی در باب علم دینی در جهان اسلام

علم دینی را باید در سطح کلان طرح کرد، نه در سطوح علمی محدود

علم دینی
علم دینی را باید در سطح کلان طرح کرد، نه در سطوح علمی محدود

سیدمیثم میرتاج‌الدینی

آنچه در ادامه می‌خوانید بخش‌هایی از مصاحبه دکتر مهدی گلشنی در روزنامه قدس مورخ 8دی‌ماه 1387است که به مسئله علم در جهان اسلام و علم دینی پرداخته‌اند. دکتر گلشنی در این مصاحبه، تاریخچه ورود علم به ایران را بررسی کرده و راه‌های تولید علم دینی را به بحث می‌گذارند. در ادامه بخش‌هایی از این مصاحبه بازخوانی شده است.

تئوری «همه‌‌چیز» شکست خورده است
انیشتین در جایی گفته بود اگر دوباره به دنیا می‌آمدم، علم فیزیک را انتخاب نمی‌کردم چون به ضرر بشریت است. عده‌ای از بزرگان علمی، دغدغه‌ این را داشته‌اند که جهت‌گیری علم دچار نوسان‌هایی است که به صلاح و خیر بشریت نیست. در مورد محدودیت علم، ابعاد مختلفی مطرح شده است. همواره قضایایی وجود دارد که راجع به صدق و کذب آن نمی‌توانید بر مبنای اصول علم تصمیم‌گیری کنید. فیزیک‌دانان مدت‌ها به‌دنبال تئوری «همه‌‌چیز» می‌گشتند اما محدودیت‌های علم این تئوری را با شکست روبه‌رو کرد.

ورود علم جدید به ایران
علم جدید در زمان قاجاریه وارد ایران شد. این ورود در فضایی بود که پیشرفت‌های غرب مردم ما را مبهوت خود کرده بود و این امر را مرهون علم می‌دانستند. در این میان، سخنان سیدجمال‌الدین اسد‌آبادی زیباست که می‌گفت، علم جدید دنباله علم ماست. در آن دوران از باب ضرورت، دانشجو به فرنگ اعزام شد و علم جدید به مرز ایران ورود پیدا کرد. این بود که استادان غربی، دانشگاه‌های ما را تسخیر کردند. در آن دوران، پوزیتویسم بر فضای دانشگاهی حاکم بود و بحث‌های فلسفی و دینی را اصلا مطرح نمی‌کردند. اگر کسی نام خدا را در مسائل علمی می‌آورد، با او مخالفت می‌کردند. استادان ما در غرب تربیت دانشگاهی شده و اگر هم متدین بودند، نیمه دینی ذهن آنان، کاملا از نیمه علمی مجزا بود، به‌طوری که تفکر غالب بر نظریه‌های علوم تفکری، فارغ از دین و خدا بود.

طرح نظریه علم دینی در جهان اسلام
حدود 3-2 دهه قبل نظریه علم دینی در جهان اسلام، شبیه دغدغه‌ای بزرگ مطرح شد که در جهان غرب نیز مسئله علم مسیحی و علم خدا باور، مورد بحث قرار گرفت. در این میان، از سوی برخی‌ها خصومتی دیده می‌شود که می‌گویند مگر علم، دینی و غیردینی دارد. آنها فقط در علوم انسانی تخفیفی داده و به این تفکیک قائل‌اند، ولی در علوم تجربی نه. آنها معتقدند علم فیزیک یا هندسه در همه دنیا یکی است. جالب اینکه «ابو الاعلی مودودی» یکی از متفکران معروف حنفی که در علم بیشتر بعد فلسفی دارد تا تجربی، نخستین بار مسئله مورد تأملی را مطرح کرد که تفکیک علم دینی و غیردینی بود. این امر که علم تجربی در همه جای دنیا یک نتیجه دارد، از چند بعد قابل بررسی است. گاهی آزمایش با جمع‌آوری اطلاعات و داده‌ها انجام می‌شود و فرقی نمی‌کند که در آمریکا انجام شود یا روسیه. در اینجا داده‌های تجربی می‌تواند یکی باشد اما زمانی که این امر به مقام تعبیر و جمع‌بندی می‌رسد، مهم است که پشتوانه علمی، تفکر الهی باشد یا الحادی.

تفکیک بین علم‌دینی و غیردینی
چند مرحله در علم وجود دارد. نخستین گام، رفتن به‌سوی مسئله است پس از آن انجام آزمایش، رسیدن به تئوری و سپس داوری بین تئوری‌ها برای یافتن نظریه‌ای واحد. باید میان علم نظری و علم عملی تقسیم‌بندی صورت گیرد. می‌توان علم نظری را در جهت تخریب و یا منافع بشری به‌کار برد. برای مثال، از انرژی هسته‌ای، هم می‌توان بمب اتمی ساخت و هم نیروگاه برق. این همان جهت‌گیری علم است. برخی معتقدند علم فارغ از ارزش‌هاست، درصورتی که این علم می‌تواند آثار تخریبی و یا سازنده داشته باشد. اینجا مقام «علم دینی» مفهوم پیدا می‌کند. در بسیاری از ادیان، انجام فساد روی زمین به‌صورت عام را نفی می‌کنند. علم دینی در مقام کاربرد از این جهت معنا می‌یابد. در مقام مفروضات نیز در دو سطح می‌توان اهمیت و نقش علم دینی را تشریح کرد؛ زمانی که مفروضات بنیادی علم مطرح می‌شود. برای مثال در مورد پیدایش انسان و خلقت جهان، این تفکیک کاملا نمایان می‌شود. برخی از مفروضات قابلیت آزمایش و تجربه را دارند، اما برخی دیگر اصلا تجربی نیستند. بخش دیگری از مفروضات، از خارج به علم وارد می‌شوند. برای مثال، از نظر فلسفی اثبات وجود ماده آسان نیست و نظریه وجود ماده از مفروضات است.

علم به‌شدت متغیر است
اگر قرار باشد علوم امروز را براساس آیات قرآنی و روایات اثبات کنیم، بیراهه رفتن است زیرا علم به‌شدت متغیر است. برای مثال، عبدالرزاق نوفلی براساس آیه قرآن «ذره مثقال» را به الکترون نسبت داده، اما هنوز مشخص نیست ذره‌ای کوچک‌تر از الکترون وجود نداشته باشد. به اعتقاد من، درست نیست با تطبیق برخی از موارد متغیر علمی با آیات قرآنی، ‌شأن این کتاب الهی را پایین بیاوریم، زیرا هنوز بسیاری از مسائل روشن نشده است. باید مراتب را حفظ کرد. من برای تألیف کتاب «آیا علم می‌تواند دین را نادیده بگیرد؟» سؤالاتی را به عالمان دینی ادیان مختلف تقدیم کردم. یکی از سؤالاتی که مطرح کرده بودم، این بود: آیا علم دینی معنا دارد که استدلال‌های مختلفی از آن به‌دست آمد. تعریفی که بیش از همه طرفدار داشت، این بود که علم دینی بر متافیزیک دینی (جهان‌بینی دینی) مبتنی است زیرا ارزش‌ها و اخلاق در آن معنا و مفهوم دارد. علت مطرح‌شدن علم دینی هم از آن جهت ضرورت دارد که علم دارای محدودیت‌هایی است و پیش‌فرض‌های آن هم متغیر خواهد بود... اگر قرار باشد همه دستاوردهای علمی به روایات و آیات قرآنی نسبت داده شود، همانگونه که اشاره کردم، کار درستی نیست. ما الگوهایی را داریم برای مثال خواجه نصیر، فعالیت‌های ریاضی فوق‌العاده‌ای دارد و فیلسوف بی‌نظیری نیز هست، اما او همیشه مقام‌ها را حفظ می‌کرده، فلسفه را وارد معادلات ریاضی نمی‌کرد. موضوع علم دینی را باید در سطح کلان مطرح کرد، نه در سطوح علمی محدود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید