عرفان نظرآهاری
خدا مشتی خاک را برگرفت. میخواست لیلی را بسازد، از خود در او دمید. و لیلی پیش از اینکه با خبر شود، عاشق شد. سالیانی است که لیلی عشق میورزد. لیلی باید عاشق باشد. زیرا خدا در او دمیده است و هر که خدا در او بدمد عاشق میشود. لیلی نام تمام دختران زمین است. نام دیگر انسان. خدا گفت: به دنیایتان میآورم تا عاشق شوید. آزمونتان تنها همین است، عشق! و هر که عاشقتر آمد، نزدیکتر است. پس نزدیکتر آیید، نزدیکتر. عشق کمند من است. کمندی که شما را پیش من میآورد. کمندم را بگیرید. و لیلی کمند خدا را گرفت. خدا گفت: عشق فرصت گفتوگو است، گفتوگو با من! با من گفتوگو کنید. و لیلی تمام کلمههایش را به خدا داد. لیلی هم صحبت خدا شد. خدا گفت عشق همان نام من است که مشتی خاک را بدل به نور میکند و لیلی مشتی نور شد در دستان خداوند.
زنان پیشرو/الهام نظری/ گلچهره سهراب
فهیمه از بچگی عاشق پروازکردن بود. تابستانها با خواهر و برادرهایش، با چسب سریش و کاغذ بادبادک میساخت و از پشتبام پروازش میداد. دبیرستانش که تمام شد، کنکور داد، دوست داشت مهندسی پزشکی بخواند اما نشد. بعد متوجه شد که مرکز آموزشِ فنون خدمات هوایی تهران، امتحان ورودی گذاشته و دانشجو میگیرد. چون دوست داشت درس بخواند، امتحان داد و با نمرههای خوبی قبول شد و در دورههای خلبانی شرکت کرد. استادانش به او گفتند اگر بخواهد همین روند را ادامه بدهد و پرواز کند، زمانِ زیادی میبرد تا خلبان شود و بهتر است به سراغ رشتههای دیگر برود. او پذیرفت و تصمیم گرفت مهندسی پرواز بخواند. مهندس پرواز باید حواسش به سیستمهای هواپیما، بخشِ سوخت، برق و مسیریابی باشد که اگر مشکلی پیش آمد، حل کند. همه از این انتخاب او تعجب کرده بودند، چون پیش از او هیچ زنِ ایرانی، مهندس پرواز نبود. این برخوردها به جای اینکه جلوی او را بگیرد، بیشتر به او انگیزه داد که رویایش را جدیتر دنبال کند. چند سال بعد فهیمه نخستین زن مهندس پرواز در ایران شد.
بوک مارک/ لیلی نام تمام دختران زمین است
در همینه زمینه :