آرش نهاوندی-مترجم
اگرچه تاکنون منتقدان، نظرات متفاوتی از فیلم «برادران لیلا »، جدیدترین ساخته سعید روستایی ارائه دادهاند، اما پیتر برادشاو، منتقد شناخته شده گاردین به این فیلم از 5ستاره 4ستاره داده و درباره آن نوشته است: سعید روستایی فیلمساز ایرانی به تازگی یک فیلم بزرگ، مهم و جذابی که موضوع آن برگرفته از داستانی با محوریت شخصیتهای خانودگی است، ساخته. او این فیلم را با اقتباس از فیلمهای جنایی - خانوادگی ایتالیایی آمریکایی ساخته است. صحنه بزرگ عروسی را میتوان صحنه اوج فیلم «برادران لیلا» دانست. در فیلم «برادران لیلا» رگههایی از فیلم «روکو و برادرانش» ساخته لوچیانو ویسکونتی و «پدرخوانده» به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا به چشم میخورد. با توجه به اتهامات متقابل خصمانهای که شخصیتهای فیلم به هم میزنند و وضعیت دردناکی که شخصیتها در فیلم «برادران لیلا» آن را تجربه میکنند، میتوان رگههایی از مضمون نمایشنامههای آرتور میلر را نیز در آن دید. ترانه علیدوستی که بهدلیل بازیهایش در فیلمهای اصغر فرهادی بازیگری شناخته شده است، در این فیلم نیز بازی گیرایی از خود ارائه داده؛ او در فیلم «برادران لیلا» در نقش زنی بازی میکند که بهدلیل سستی و بیکفایتی پدر خود به مرز جنون کشیده شده است. لیلا با والدین پیرش زندگی میکند و از دردی که به دلیل استرس و کار زیاد به وی عارض شده، رنج میبرد. او تنها کسی است که دارای یک درآمد مستمر در خانواده است و تقریبا به تنهایی بار مالی 4 برادر بزرگسالش را نیز به دوش میکشد. پرویز با شکمی برآمده (با بازی فرهاد اصلانی) یکی از این برادران است که بهعنوان نظافتچی دستشویی در یک مال کار میکند، اما درآمدش کفاف خرج خانواده را نمیدهد. فرهاد (با بازی محمدعلی محمدی) دیگر برادر لیلاست که بدنی ورزیده دارد و صرفا علاقه دارد اوقات خود را با دیدن مسابقات کشتی کچ پر کند. منوچهر (با بازی پیمان معادی) دیگر فرزند تنپرور و تنبل خانواده است که بهدنبال طرحهایی برای سریع پولدارشدن است و علاقهای به انجام کار برای کسب درآمد ندارد.
علیرضا (با بازی نوید محمدزاده) دیگر برادر لیلاست که به تازگی از کار در یک کارخانه بهدلیل اینکه روسای کارخانه نمیتوانستند دستمزد کارگران را پرداخت کنند، تعدیل شده. در رأس این خانواده متشکل از برادرانی که بهطور انگلوار به درآمد تنها خواهرشان وابستهاند، اسماعیل، پدر پیرشان است با بازی سعید پورصمیمی که مدام با نق و ناله از وضعیت خود شکایت داشته و به تریاک معتاد است و علاقه زیادی دارد که تبدیل به رئیس طایفه بزرگ خود شود که البته این سمت پس از مرگ پسرعمویش خالی مانده است. بایرام (با بازی مهدی حسینینیا) پسر پسرعموی اسماعیل، اعطای سمت ریاست طایفه را به وی مشروط به این میکند که وی 40سکه طلا بهعنوان هدیه عروسی به پسر بایرام که ازدواجش نزدیک است، تقدیم کند. اسماعیل طماع سادهدل نیز با این شرط موافقت میکند چرا که او این تعداد سکه مورد نیاز برای بهدست آوردن مقام ریاست طایفه را دارد و میداند که در مقام تشریفاتی و غیررسمی، رئیس طایفه در آینده سهمی از هدایای هر عروسی بهطور پنهانی نصیبش خواهد شد. در همین حال لیلا توانسته طرح جدیدی را برای کسب درآمدی آبرومندانه برای خانواده در ذهن خود ترسیم کند. آنها میتوانند یکی از مغازههای در حال ساخت واقع در پاساژی را که پرویز در آن کار میکند، پیشخرید کنند، او به بانک میرود و متوجه میشود که تنها میتواند با داشتن سپرده، وامی از بانک بگیرد و زمانی که متوجه میشود که ذخیره طلاهای پدرش قرار است در راه چه کار احمقانه و نادرستی بر باد رود، خشم تمام وجودش را فرا میگیرد، اما آیا میتوان پدر را از این اقدام بازداشت؟...
خشم ترانه علیدوستی از کوتهفکری پدر و برادرانش و تلاش خستگیناپذیر او برای نجات آنها از افکار و اهداف ناپسند و محقرانهشان، انرژی احساسی و عاطفی مورد نیاز برای پیشبرد داستان فیلم را تامین و مسیر روایت را برای رسیدن به صحنه اوج فیلم که همان صحنه عروسی است، هموار میکند.
گاردیناز پدرخوانده ایرانی میگوید
در همینه زمینه :