سکانسهای ماندگار
ستارهای متولد میشود
همهچیز درباره ایو؛ جوزف ال منکیه ویچ 1950
سعید مروتی|خبرنگار:
ایو هرینگتن (آن باکستر) بهعنوان هوادار و شیفته مارگو چانینگ (بت دیویس) سر از پشتصحنه تئاتر در میآورد و با تعریف کردن داستانی پراحساس، توجه همه را به خود جلب میکند. مارگو از سر دلسوزی او را بهعنوان دستیار خود برمیگزیند ولی در ادامه ایو نشان میدهد که آن زن ساده و مهربانی که تظاهر میکند نیست. در سلسلهای پیچیده و حساب شده ایو موفق میشود مارگو را کنار بزند.
ایو هم توجه بیل سیمپسون (گری مریل) کارگردان را جلب میکند و هم با ادیسون دیویت (جورج سندرز) منتقد و روزنامهنگار کنار میآید تا با نفوذش در مطبوعات، او را معروف کند. همزمان با افول مارگو، این ایو است که در برادوی به ستارهای موفق تبدیل میشود. فیلم همه چیز درباره ایو با مجموعهای از بازیهای فوقالعاده همه بازیگرانش و فیلمنامه و دیالوگهای جذاب و پرنکته، تماشاگر را درگیر دنیای بیرحم نمایش میکند. جایی که در پشت صحنهاش آدمها از دریدن یکدیگر هم ابایی ندارند و برای رسیدن به شهرت و موفقیت هر کاری میتواند مجاز باشد. در جهانی که منکیهویچ آفریده هدف وسیله را توجیه میکند. بت دیویس و آن باکستر ستارههای اصلی فیلم هستند و مریلین مونرو در نقشی کوتاه برای اولین بار مجالی برای درخشش مییابد. جملهای که ساندرز منتقد به مونروی تازهکار میگوید به خاطر لحن پیشگویانه غریبش در یادها ماند و بارها به آن ارجاع شد: «ستاره شانس تو خیلی زود طلوع خواهد کرد.»
سکانس برگزیده: در انتخاب هر فصلی از همه چیز درباره ایو دیالوگهای هوشمندانه نقش محوری ایفا میکند. در به یادماندنیترین سکانسها، بهترین و حساب شدهترین دیالوگها را میشنویم ولی معمولا کارگردان در نمایش کنشها و واکنشهای کاراکترهایش ظرافتهایی تصویری را نیز لحاظ میکند. در فصل مهمانی که مارگو متوجه رفتار مزورانه ایو میشود شاهد گفتوگوهایی فوقالعاده هستیم. حاضرجوابی کارآکترها را هم میتوانیم به حساب این بگذاریم که آنها از دنیای نمایش میآیند. در سکانس مهمانی مارگو دائم حواسش به آبنباتهای داخل ظرف است که حتما همیشه پر باشد. اتفاقی که اهمیتش را در انتهای این سکانس میفهمیم. وقتی مارگو نمیتواند بیل را قانع کند که ایو در حال زیر و رو کشیدن است یکی از آبنباتها را به دهان میگذارد و مشغول جویدنش میشود. جوری که انگار دارد خرخره ایو را میجود. کنشی تصویری که نشان میدهد منکیهویچ کارگردان به اندازه منکیهویچ فیلمنامهنویس کارش را جدی گرفته است.