افسانه هوشمندسازی گرنفل
حامد فوقانی
دقیقا یکماه دیگر سالگرد حادثه آتشسوزی برج گرنفل لندن فرامیرسد. حالا خیلی از بازماندگان و خانوادههایی که نزدیکانشان را از دست دادهاند، آرزو میکنند که ای کاش تجهیزات ایمنی هوشمند در گرنفل وجود داشت؛ چنان که استیون کیپ ـ استاد دانشگاه ویکتوریا و متخصص تجهیزات ایمنی ـ میگوید: «ما در بررسی دقیق آتشسوزی برج گرنفل، به یک نکته مهم رسیدیم: نمای ساختمان، دردسر اصلی را درست کرد. نوع جنس و پوشش نما، به گسترش حریق دامن زده بود؛ در صورتی که اگر مدیریت ساختمان آگاهی کافی داشت، آنقدر هزینه نمیکرد که سرانجام، زیبایی ساختمان، آنگونه دامن همه را بگیرد».
بهنظر کیپ، مدیریت گرنفل باید هزینه تعویض نما را صرف هوشمندسازی ساختمان ـ بهویژه در امور ایمنی ـ میکرد؛ آن هم درحالیکه هوشمندسازی شاید یکپنجم هزینه میلیاردی نما، خرج روی دستشان میگذاشت. اشاره او، به تعویض نمای قدیمی گرنفل با آلومینیومی کامپوزیتیاست که مدیران برج با گرفتن سهم از ساکنان، چندی پیش انجام داده بودند. اما به هرحال اتفاقی که نباید میافتاد، افتاد و بیش از 70نفر جان خودشان را در آتشسوزی 24خرداد سال گذشته از دست دادند.
حالا مادر یکی از کسانی که سال پیش جان خودش را در حادثه گرنفل از دست داد، مصصم شده است تا با فرهنگسازی بتواند خیلیها را نسبت به ایمنی و هوشمندسازی ساختمانها آگاه کند. مادر مارکو با تصویرسازی و خلق داستانهای کوتاه سعی میکند نسل نوی جامعه را به اهمیت چنین امری آگاه سازد.
او میخواهد در کتابها و طرحهای خلاقانه افسانهای، به نوجوانان و جوانان بگوید که چقدر میتوان با راهکارهای ساده، به مقابله با حوادث ناگوار رفت. دانیلا بریگوتو میگوید: «هیچکس نمیتواند درد ازدستدادن فرزند را بازگو کند. پسرم رفت و برای اینکه بتوانم دردم را تسکین دهم، این داستان افسانهای را نوشتم؛ چراکه یکی از علایق پسرم، داستانهای افسانهای بود.
در این داستان مارکو با همسرش به برجی در شهری دوردست میروند، در آنجا گرفتار اژدهایی بدطینت میشوند و البته در پایانی خوش، او بر اژدها چیره میشود و همراه همسرش فرار میکند. در این راه روبرتا ـ دوست کودکی مارکو ـ برای تصویرسازی به من کمک کرده است. همه تلاش ما این بوده که بگوییم مادرها چطور میتوانند کمک کنند که برجها و ساختمانها امنتر شوند».
گفتنی است که مارکو و همسرش گلوریا ـ زوج ایتالیایی ـ چند ماه پس از ورود به لندن، در گرنفل ساکن شده بودند. مارکو که دانشجویی نخبه بهحساب میآمد و گلوریا، هر دو در آتشسوزی سال گذشته گرفتار شدند و در دم جان باختند.