پای صحبتهای «کلر ژوبرت»، نویسنده تازه مسلمان فرانسوی به بهانه چاپ کتاب «پس مرتضی کو؟»
قهرمانهای تاریخ معاصر را به کودکان معرفیکنیم
شهره کیانوشراد- روزنامهنگار
کتاب «پس مرتضی کو؟» به قلم و تصویرگری کلر ژوبرت، نخستین جلد از مجموعه کتابهای «ستاره دنبالهدار» است که با هدف معرفی شخصیتهای مهم و اثرگذار انقلاب اسلامی چاپ شده است. کلر ژوبرت، متولد فرانسه است که پس از مسلمان شدن و ازدواج ساکن ایران شد. او حدود 25سال است که برای کودکان داستان مینویسد و تصویرگری میکند. به بهانه چاپ کتاب پس مرتضی کو؟ با این نویسنده گفتوگو کردهایم.
پس مرتضی کو؟ نخستین کتاب از سری کتابهای ستارههای دنبالهدار است که به معرفی شخصیتهای تاریخی میپردازد. استاد مطهری بهواسطه حضور در دانشگاه و حوزه، شخصیتی شناخته شده است. چگونه به شخصیت کودکی استاد پرداختید؟
تنها چند خاطره خیلی مختصر از کودکی ایشان ثبت شده و گزینههای اندکی داشتم. برای نوشتن داستان، خاطرهای مربوط به اشتیاق شدید استاد به آموختن دانش از همان ایام کودکی را انتخاب کردم که هم یکی از مشخصات بارز ایشان بود، هم بیشتر از خاطرات دیگر قابلیت داستانپردازی داشت. خدا را شکر میکنم که توفیق پیدا کردم در مورد این استاد بزرگوار برای کودکان داستان بنویسم. وقتی سالها پیش به ایران آمدم، یکی از انگیزههایم برای یادگیری هر چه زودتر زبان فارسی مطالعه کتابهای شهید مطهری بود.
کتابهای تاریخی برای کودکان بهویژه درباره شخصیتهای تاریخی چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
3ویژگی به گمانم خیلی مهماند. اول اینکه باید از میان اطلاعات تدوین شده، جنبههایی را انتخاب کنیم که مناسب مخاطب کودک باشد و ارتباطی دور یا نزدیک با زندگی و دغدغههای او داشته باشد. دوم اینکه در قالب جذابی با زبان کودکانه بیان شوند و سوم اینکه امانتداری رعایت شود و در اصل اتفاقات روایت شده تغییر معناداری صورت نگیرد. یعنی بُعد مستند و بُعد تخیلی متن قابل تفکیک باشند.
نویسنده حوزه کودک چه نکاتی را باید برای نوشتن کتاب برای این گروه سنی درنظر بگیرد؟
ادبیات کودک مخاطبمحور است؛ یعنی هنگام نوشتن، نویسنده باید قابلیتها، علایق و نیازهای مخاطبش را مدنظر داشته باشد تا بتواند اثر مناسبی را ارائه بدهد. پس حتما باید شناخت کافی از روانشناسی و مراحل رشد کودک داشته باشد و همچنین از خصوصیات کودکان امروز. نویسنده کتاب کودک، برای کسب و به روز کردن این شناخت، هم باید با کودکان، والدین و مربیان در ارتباط باشد، هم مطالعات متنوع و مستمر در این زمینه داشته باشد.
اهمیت نوشتن کتابهایی با موضوع پرداختن و معرفی شخصیتهای علمی، تاریخی و بومی به زبان کودکان را برایمان توضیح دهید.
شناختن این شخصیتها قسمتی از میراث فرهنگی، دینی، ملی یا جهانی کودک را تشکیل میدهد و برای همین خیلی مهم است که به درستی انتخاب و معرفی شوند، چه در قالب داستان، چه بهصورت ناداستان با روایتی روان و تصاویر جذاب. نیازی هم نیست که به تمام ابعاد شخصیتی یا مراحل زندگی این بزرگان پرداخته شود، بلکه باید نکاتی را انتخاب کنیم که متناسب با نیازهای کودک باشند.
آیا هدف از معرفی شخصیتهای علمی و تاریخی، الگوسازی برای کودکان است؟
الزاما چنین نیست اما یکی از اهداف اصلی این کار همان ارائه الگوی مناسب و سازنده است. اگر هدف صرفا معرفی یک شخصیت باشد، میتوان به کل زندگی او بهصورت خلاصه و ساده شده پرداخت تا نمایی کلی به کودک ارائه شود. اما اگر ارائه الگوی ملموس مدنظر باشد، میبایست به یکی از خصوصیات اخلاقی یا رفتاری آن بزرگوار بپردازیم و در قالب یک داستان نیمهتخیلی (یعنی تلفیقی حساب شده از واقعیت و خیال) برای کودک قابل لمس کنیم.
شهدای دفاعمقدس مانند شهیدان همت، بابایی، صیاد شیرازی، سردار قاسم سلیمانی و... از چهرههای نام آشنا حتی برای کودکان هستند؛ درباره اهمیت معرفی این چهرههای تأثیرگذار و از تجربهخودتان از نوشتن در این زمینه برایمانبگویید.
اهمیت این کار را کاملا تأیید میکنم، اما تا به حال برای پرداختن به چنین موضوعاتی برنامهریزی نکردهام. چند داستانی را هم که در مورد شخصیتهای انقلابی نوشتهام، مانند «لبخند ادواردو» در مورد شهید ادواردو انیلی یا داستانی که دارم تلاش میکنم برای مرکز اسناد راجعبه خانم مرضیه دباغ بنویسم، براساس درخواست یک ناشر یا مؤسسه بوده است. برای شهدای دفاعمقدس هنوز توفیق نوشتن هیچ داستانی را نداشتهام. اما در مورد شهید سلیمانی داستانی را بهتازگی نوشتم و تصویرگری کردم که قرار است بهزودی چاپ شود به امید خدا.
مکث
کوتاه از کتاب «پس مرتضی کو؟»
کتاب پس مرتضی کو؟ داستانی آمیخته با تخیل دارد و با محوریت عشق شهید مطهری به دانستن و علمآموختن و براساس خاطرهای از کودکی شهید بزرگوار مرتضی مطهری نوشته شده است. خاطره مربوط به زمانی است که پسربچه حدود 7سالهای بوده و به مکتبخانه میرفته است. او به حدی به درسخواندن علاقهمند بود که یک شب مهتابی، به تصور اینکه روز شده، به طرف مکتبخانه راه افتاده بود...