• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
یکشنبه 18 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 159905
+
-

روایتی از سردار مرتضی قربانی

حماسه فتح خرمشهر به روایت فرماندهان

عملیات بیت‌المقدس در روز دهم اردیبهشت‌ماه در غرب رودخانه کارون و خرمشهر و با رمز عملیات «یا علی بن ابی‌طالب» با هدف آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه و جاده اهواز - خرمشهر، خارج کردن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد و نیز جاده اهواز ـ آبادان از برد توپخانه دشمن و همچنین تأمین مرز بین‌المللی به‌صورت مشترک توسط نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران شروع شد. طی این عملیات ۵۰۳۸ کیلومتر از اراضی اشغالی ازجمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز خرمشهر آزاد شدند. بهره‌گیری از انگیزه‌های ریشه‌دار دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامه‌ریزی ‌شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقه‌ای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیت‌المقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران ۸ سال جنگ تحمیلی متمایز می‌کنند. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع‌مقدس، با تکیه‌بر آثار و اسناد موجود در این مرکز، همزمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوه‌های شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان حاضر در عملیات منتشر  کرد: سردار مرتضی قربانی از فرماندهان دوران دفاع‌مقدس در کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «در مسیر پیروزی» درباره عملیات بیت‌المقدس می‌گوید: «در آستانه عملیات، کار مهم باز کردن خط‌ها و سیم‌خاردارها و میادین مین با سپاه بود؛ یعنی در شب عملیات، نیروهای شناسایی باید منطقه عملیاتی و میدان‌های مین را شناسایی می‌کردند و در کنارشان تیم‌های تخریب هم معابر را باز می‌کردند. وقتی نیروهایمان از شناسایی برگشتند، برآورد ما این بود که عراقی‌ها در خط حد ما به‌صورت پاسگاهی، در فاصله 300تا 400متری کنار آب‌گرفتگی سنگر دارند. نیروها را براساس طرح مانور عملیات تقسیم کردیم. در همان شب اول، ما 4گردان از سپاه وارد عمل کردیم. ابتدا از پلی که روی کارون برای نیروهای خودمان احداث کرده بودیم، عبور کردیم و بعد به‌سرعت روی جاده اهواز- خرمشهر رفتیم. البته این 4گردان ما با 2گردان از ارتش ادغام شده بودند. به‌هرحال در شب اول، نیروها تا کنار جاده آسفالت اهواز- خرمشهر رفتند. شهدا و زخمی‌ها را هم تخلیه کردیم. نیروهایمان ساعت سه‌و‌نیم‌(شب) به جاده رسیدند و نماز نافله و نماز شکر را روی جاده اهواز- خرمشهر خواندند. به فرمانده آن گردان گفتم: «شما روی جاده هستید؟» گفت: «بله». اما فرمانده قرارگاه و خود من هنوز اطمینان نداشتیم و به این خبر شک داشتیم. به او می‌گفتم: «روی جاده نیستی!» او گفت: «به خدا قسم روی جاده‌ایم». من هم گازش را گرفتم و رفتم تا به جاده رسیدم. به جاده اهواز- خرمشهر که رسیدیم، حدود ۱۰۰ نفر اسیر در حول‌وحوش جاده گرفتیم. راننده‌های عراقی با خیال راحت داشتند می‌رفتند. عراقی‌ها یک تانکر آب بزرگ هم به یک جیپ بسته بودند. آنها خیلی عادی از ماشین‌هایشان پیاده می‌شدند و سوت می‌زدند و آواز عربی می‌خواندند و راه می‌رفتند. اصلاً فکرش را هم نمی‌کردند که نیروهای ما به جاده رسیده باشند. تا روشنایی هوا جناح چپ و راست خودمان را تأمین کردیم. ساعت ۷صبح هم با نیروهای تیپ۱۴ امام حسین(ع) و ۸ نجف الحاق کردیم. بااینکه توپخانه عراقی‌ها پشت جاده آسفالت بود و از پشت سرمان هم تیر می‌آمد، از روی جاده آسفالت رفتیم و راه نیروهایی که توی قرارگاه دشمن مانده بودند و مقاومت می‌کردند، بستیم. ما دشمن را کاملاً محاصره کردیم و تا ساعت ۳بعدازظهر با نیروهای عراقی در محاصره می‌جنگیدیم. توپخانه دشمن که پشت جاده اصلی بود، نیروهایش یا فرار کردند، یا اسیر و تسلیم شدند. این نخستین گردان توپخانه‌ای بود که تیپ کربلا آن را با تمام امکانات و مهمات غنیمت گرفت».

این خبر را به اشتراک بگذارید