شهردار، سیاست و ارتباطات
عباس عبدی، روزنامهنگار:
از هنگامی که استعفای آقای نجفی قطعی شد تا دیروز اظهارنظری درباره انتخاب شهردار تهران نکردم. فرض اولیه این است که اعضای شورای شهر، فارغ از دخالتهای بیرونی و از طریق یک گفتوگوی سازنده و منصفانه در این مورد به جمعبندی برسند. هرکس که از درون یک فرایند توافق شده شهردار شود، مورد احترام و تأیید است. مستقل از آنکه نگاه فردی ما به او موافق یا مخالف باشد. دیروز هم که در نقد احتمال رأی سفید دادن نوشتم به این دلیل بود که فرایند مورد توافق را نباید دچار اختلال کرد و آن را در میانه راه کنار گذاشت. برخیها معتقد بودند که تمرکز و تأکید بر روش، لزوماً اقدام درستی نیست، اگر نتیجه آن مطلوب نباشد.
فارغ از اینکه آیا نتیجه مذکور و انتخاب شهردار جدید مطلوب هست یا خیر، باید گفت اگر اعتبار روش را به نتیجه آن ربط دهیم، همین وضعی میشود که در کشور با آن مواجهیم. بهنظر بنده مشکل اصلی ما این است که نسبت به روشهای رسیدن به نتیجه یا روش حلاختلاف التزام و پایبندی کافی را نداریم. درهرحال آقای افشانی بهعنوان شهردار انتخاب شده است و این انتخاب قاطع با 19رأی بود که نمادی از تفاهم و توان بالای اعضای شورای شهر در رسیدن به یک توافق است. و این نکته بسیار مهمی است و گامی مثبت در جهت ارتقای جایگاه شورای شهر تلقی میشود. اکنون که این توافق صورت گرفته است بد نیست به چند نکته مهم اشاره شود.
1- آقای افشانی اگرچه معاون وزیر کشور و پیش از آن استاندار فارس و نیز از اعضای بالای حزب اعتماد ملی بودهاند ولی به لحاظ عرف سیاسی، فرد مشهوری نیست.
2- شاید به این علت که شخصا هم علاقهای به حضور در فضای رسانهای نداشتهاند و بخشی از نقدهایی هم که به ایشان میشد شاید به همین دلیل بود. شهره نبودن آقای افشانی در عرصه عمومی میتواند نقطه قوت وی باشد. همین که چهره متفاوتی از افراد شناخته شده وارد سطح اول شهرداری میشود مثبت است. ولی این امر میتواند به نقطه ضعف هم تبدیل شود. به این معنا که با نخستین اظهارات و رفتارهایی که به هر دلیلی مورد پسند عدهای نیست! ریزش اعتبار آغاز شود. بنابراین معتقدم که شهردار جدید میتواند و باید این ویژگی را به نقطه قوت و نه ضعف خود تبدیل کند. بهویژه آنکه جامعه به اندازهای که مترصد مچگیری است، شاید بیش از آن منتظر برجسته کردن نقاط قوت است.
برخلاف کسانی که معتقدند شهردار نباید سیاسی باشد، بهنظر بنده شهرداری تهران و حتی شهرهای کوچک نیز مسئولیتی سیاسی است. ولی منظور از سیاسی بودن، رفتارهای جناحی و باندبازی نیست. همین که شهردار باید با اعضای شورای شهر تعامل، با مقامات دولتی و حکومتی تفاهم و از همه مهمتر با مردم و دهها و صدها نهاد غیردولتی مراوده داشته باشد، یعنی باید سیاستمدار باشد. شهرداری منحصر به ساختن کالبد شهری مثل مترو، پل، ساختمان و پارک نیست. زیست شهری در درجه اول متأثر از چگونگی ارتباط و رضایت خاطر شهروندان است. اگر شهردار نتواند میان این مجموعههای گوناگون و متضاد، موازنه برقرار کند و در نهایت مخالفت با مدیریت شهری را کاهش و حمایت از آن را افزایش دهد، بهطور قطع شکست خواهد خورد. شهرداری ساختاری شبیه کل دولت دارد. باید ارقام زیادی را بهعنوان درآمد تأمین و به خزانه شهرداری بریزد و به همان اندازه نیز هزینه کند. این کار در یک کارخانه مفهومی اقتصادی و مدیریتی ولی در کشور و شهرداری مفهومی سیاسی دارد هر چند باید مبتنی بر آموزههای اقتصادی تأمین و هزینه شود. اگر کسی سیاستمدارانه عمل نکند موفق نخواهد شد. سیاست فن اداره شهر است و این چیزی فراتر از ساخت خیابان و ساختمان است. البته آقای افشانی عضو یک حزب بودهاند و از این نظر طبعا باید سیاستمدار باشند، ولی حضور در این سطح از سیاست تجربه نوینی است که باید با درایت و مشورتپذیری بالا از آن سربلند بیرون آمد.
3- مرتبط با دو موضوع فوق بهنظرم مهمترین وظیفه شهردار تهران ایجاد ارتباط سالم، سازنده و شفاف با مردم به نهادهای مدنی غیردولتی، با دولت و نهادهای حاکمیتی، با مجلس و با شورای شهر و نیز با کارکنان داخل شهرداری است. اگر این ارتباط دچار اختلال شود، هیچ گام مثبتی برداشته نخواهد شد. ممکن است کسانی با حمایتهای ویژه مدتی را در صندلی شهرداری جا خوش کنند، ولی خوشبختانه آقای افشانی فاقد چنین حمایتهایی است و باید بر داشتهها و تواناییهای شخصی خود تکیه کند. از اینرو و بهنظرم داشتن روابط کارآمد و مقتدر ضروری است.