آفرود یعنی بیراهه
مهدیا گلمحمدی - روزنامهنگار
یکی از معانی بیراهه یا بیراههنورد در ادبیات کهن و عرفان ایرانزمین به معنی مسیری بود که رهرو (سالک) را از مسیر درست منحرف میکرد. در ادبیات امروز اما بیراههنوردی برگردان فارسی رشته ورزشی جذاب آفرود است. تا جایی که این روزها تورهای بیراههنوردی هم در سطح کشور برگزار میشود و بسیاری البته در این مسیر بیراهه میروند. این معانی کهن و امروزی را که کناری بگذاریم آفرود یعنی شمشیر دو لبهای که فرصت و تهدید را توامان در خود جای داده است. فرصتهایش را هر کسی که عاشق قربیلک فرمان و طبیعت و تسلط بر جاده باشد میداند بنابراین اشارهای کنیم به تهدیدهایش. از منظر ترافیک شهری چنانچه راننده این وسیله سترگ علاقهای به رانندگی در مسیرهای سخت و کوهستانی مناسب این خودروی 2دیفرانسیل نداشته باشد (که بیتعارف معمولا ندارند) هیچ دلیل محکمهپسندی به جز تعبیر کوچهبازاری «دوست دارم» برای خرید و راندن آن در ترافیک کلانشهرها وجود ندارد. در کشورهای پیشرفته رانندهای سمت این خودروها میرود که از ویژگیهای آن استفاده واقعی کند.
بیراهه رفتنهای رانندههای خودروهای آفرود به کلانشهرها محدود نمیشود. آنهایی هم که علاقه به بیراهه دارند مسیرهایی را برای راندن انتخاب میکنند که صدای فعالان و کارشناسان محیطزیست را در میآورند. در مذمت رفتار برخی آفرودبازها همین بس که تردد بیرویه و بیضابطه آنها باعث شد «ایلراههای» استان مازندران در بسیاری نقاط تخریب شود. پس از آن مدیر اداره امور عشایری مازندران با هماهنگی باقی ارگانهای مرتبط مانع حضور بیراههنوردها به این مناطق شدند. بیراههنوردها کویر خور و بیابانک را هم تخریب کردند و حالا از فعالان حفاظت از محیطزیست میشنویم و میخوانیم که آفرود پوشش گیاهی و زیستگاه آبزیان بستر رودخانهها را هم تهدید میکند. افزون بر این هنگامی که میشنویم آفرود در تولید آلودگی صوتی در طبیعت هم ید طولانی دارد و موجب کوچ اجباری حیوانات و حشرات میشود از خود میپرسیم چرا تا به حال برای آنها مسیرهای مجاز و غیرمجازی تعریف نشده است تا راه از بیراهه متمایز شود.