• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
پنج شنبه 8 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 159478
+
-

عصر تازه مبارزه با صهیونیست‌ها

گفت‌وگو با مسعود اسداللهی در باره تحولات تازه در مبارزه با رژیم صهیونیستی

گفت‌و‌گو
عصر تازه مبارزه با صهیونیست‌ها

روز جهانی قدس به‌عنوان یادگار ارزشمند بنیانگذار جمهوری‌اسلامی ایران، امام‌خمینی‌(ره)، روز خروش ظلم‌ستیزان علیه غده بدخیم صهیونیستی است که حدود 7دهه از شکل‌گیری آن در قلب سرزمین‌های اسلامی می‌گذرد و فلسطین سال‌هاست که آرمان مشترک تمام آزادگان عالم شده ‌است؛ فارغ از دین و مذهب و ملیت.
در یوم‌الله روز قدس ملت‌های اسلامی در کنار قدس شریف و مردم مظلوم فلسطین حضور دارند و اجازه نمی‌دهند مشعل مقاومت و شعله‌های خروشان آتش قهر امت اسلامی علیه صهیونیست‌های جنایتکار با تزویر استکبار و خیانت مزدوران منطقه‌ای خاموش شود؛ رویکردی که مسعود اسداللهی، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه، معتقد است در سال‌های اخیر رنگ‌وبوی تازه‌ای به‌خود گرفته است. او اعتقاد دارد تحولات بی‌سابقه‌ای که در سراسر سرزمین‌های اشغالی درحال وقوع است، نوید‌دهنده عصر تازه‌ای از مبارزه علیه صهیونیست‌های جنایتکار به‌حساب می‌آید. گفت‌وگوی همشهری با مسعود اسداللهی را در ادامه می‌خوانید.

تحولات اخیر در سرزمین‌های اشغالی از چه جنبه‌ای دارای اهمیت است؟
معتقدم تحولات اخیر در سراسر سرزمین‌های اشغالی که شاهد آن بوده‌ایم، چه در مناطق اشغالی1948 و چه در مناطق اشغال شده در سال 1967، زمینه‌ساز شکل‌گیری یک وضعیت بی‌سابقه‌ علیه رژیم صهیونیستی شده‌است که تبعات سنگینی را برای این رژیم به‌همراه می‌آورد. این تحولات زمانی مهم‌تر جلوه می‌کند که بدانیم جوانان فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی سال1948 که براساس روندهای ظالمانه بین‌المللی «اسرائیل» خوانده می‌شود، علیه صهیونیست‌ها به خروش آمده‌اند. تا پیش از این معمولا در این مناطق شاهد حرکت‌های مقاومتی نبوده‌ایم؛ چراکه سیطره امنیتی رژیم صهیونیستی در این مناطق به‌صورت گسترده‌ای برقرار بوده و امکان هرگونه تحرک را از فلسطینی‌ها سلب کرده ‌است. تا پیش‌از تحولات اخیر، ما بیشتر در مناطقی مانند نوار غزه یا کرانه باختری شاهد قیام‌های مردمی بر علیه صهیونیست‌ها بوده‌ایم، اما اکنون می‌توان گفت تقریبا برای نخستین‌بار است که جوانان فلسطینی در مناطق اشغالی1948 دست به اعتراض‌های گسترده علیه رژیم صهیونیستی می‌زنند؛ جوانانی که تحت سیطره صهیونیست‌ها بزرگ شده‌اند.

حضور جوانان مناطق اشغالی1948 در اعتراض‌های ضدصهیونیستی چه پیامی برای این رژیم دارد؟
تا پیش‌از این صهیونیست‌ها ادعا می‌کردند نسل جدیدی که دراین مناطق رشد کرده‌است، اعتقادی به مقاومت و آزادی قدس شریف ندارد و ترجیح می‌دهد در دولت اسرائیلی زندگی کند، اما تحولات اخیر و گسترش اعتراض‌ها به این مناطق ثابت کرد که ادعای صهیونیست‌ها نه‌تنها کذب محض است، بلکه جوانانی که تحت حاکمیت صهیونیست‌ها بزرگ شده‌اند، به‌شدت خواهان مبارزه و آزاد کردن سرزمین‌های اشغال شده فلسطین هستند. این موضوع شوک بزرگی به صهیونیست‌ها وارد کرد؛ چراکه آنها اصلا آمادگی مقابله با چنین موجی را نداشتند و دچار نوعی سردرگمی شدند. نکته جالب اینجاست که اهالی این مناطق غالبا از نظر قوانین، شهروند اسرائیل به‌حساب می‌آیند و این موضوع، مواجهه صهیونیست‌ها را با مشکلات عدیده‌ای همراه کرده ‌است.

با توجه به شرایط موجود، می‌توان گفت انتفاضه جدیدی در سرزمین‌های اشغالی در راه است؟
برای اینکه تحولات اخیر در سرزمین‌های اشغالی را «انتفاضه جدید» نام نهاد، باید قدری تأمل کرد. بررسی رویدادهای به‌وقوع پیوسته در روزهای اخیر در این مناطق، به‌ویژه در مناطق اشغالی1948 نشان می‌دهد در شرایط کنونی تحرکات، بیشتر جنبه انفرادی دارد و بسیاری از جوانان به‌صورت شخصی و با هر اسلحه‌ای که در دسترس دارند، وارد مبارزه شده‌اند و برای اینکه این تحرکات سازمان‌یافته‌تر پیگیری شود، به زمان بیشتری نیاز است. جوانانی که در روزهای اخیر در سرزمین‌های اشغالی دست به اقدامی زده‌اند، وابستگی گروهی نداشته‌اند؛ این موضوع نشان می‌دهد تحرکات فعلا در حد عملیات انفرادی است. این موضوع صهیونیست‌ها را با دردسرهای بسیاری مواجه کرده‌است؛ چراکه آنها گروه‌های مقاومت و اعضای آن را به‌شدت زیرنظر دارند، اما جوانان مبارز فلسطینی به‌صورت مستقل عملیات می‌کنند و با توجه به اینکه اکثرا هیچ نوع سابقه‌ای در دستگاه‌های امنیتی رژیم صهیونیستی ندارند، دستگاه‌های امنیتی این رژیم را با سردرگمی و مشکلات قابل‌توجهی در کنترل این تحولات مواجه کرده‌است. با توجه به این موضوع معتقدم تحولات اخیر با نظر به گستردگی در سراسر سرزمین‌های اشغالی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و امنیت را از صهیونیست‌ها سلب کرده و هزینه‌های امنیتی آنان را افزایش داده‌است؛ روندی که درصورت استمرار و همه‌گیر شدن می‌تواند تبدیل به انتفاضه جدیدی شود.

گرامیداشت روز جهانی قدس چه تأثیری بر تحولات سرزمین‌های اشغالی داشته‌است؟
اگر روند تحولات را در سرزمین‌های اشغالی، از همان ابتدای اشغال، یعنی سال1948 تاکنون مورد بررسی قرار دهیم، به این نتیجه می‌رسیم با توجه به اینکه دولت‌های عربی منطقه همواره خود را در قامت متولی بحث آزادی فلسطین مطرح می‌کردند، نامگذاری روزجهانی قدس، به‌عنوان یادگار امام‌خمینی(ره)، خیانت‌های سران عربی را آشکار کرد. تحولات روی داده در این حوزه ثابت می‌کند که سران برخی کشورهای عربی جز خیانت، کاری برای فلسطینی‌ها انجام ندادند و همواره در مسیری گام برداشتند که آرمان‌های قدس‌شریف و رهایی فلسطین از چنگال صهیونیست‌ها به فراموشی سپرده شود، اما نامگذاری روزجهانی قدس، اقدام ارزشمندی بود که سبب شد بحث آزادی قدس‌شریف و به‌طورکلی، آرمان آزادی فلسطین ابعاد مردمی به‌خود بگیرد و قشرهای مختلف مردم در سرزمین‌های اسلامی و حتی غیراسلامی، دلبسته این آرمان بلند و آزادی‌خواهانه شوند. علاوه‌بر این، نامگذاری این روز سبب شد بحث قدس‌شریف فراتر از دولت‌ها و در میان ملت‌ها مطرح و از طریق برگزاری تظاهرات، تجمع، مبارزه و تحرکات ضدصهیونیستی همچنان زنده نگه داشته شود؛ موضوعی که مورد دلخواه برخی سران عربی نبود.

این روند اکنون دچار چه تغییراتی شده‌است؟
در دهه‌های نخست پس‌ از اشغال فلسطین، تلاش می‌شد آرمان‌های قدس شریف در جهان اسلام مطرح نشود و سانسور شدید خبری در این زمینه اعمال می‌شد، اما در دهه‌های اخیر، به‌ویژه با توسعه شبکه‌های اجتماعی، این ترفندها تاحدود زیادی بی‌اثر شده‌ و تحرکات ضدصهیونیستی بیشتر، متنوع‌تر و گسترده‌تر شده‌است. اگرچه همه‌گیری ویروس کرونا در 2سال‌اخیر این تحرکات را تاحدودی تحت‌تأثیر قرار داد، اما امسال دوباره تحرکات آغاز شده و رنگ‌وبوی جدیدی هم به‌خود گرفته‌است. دراین میان روز جهانی قدس از یک‌سو سبب شده یاد و نام فلسطین و آرمان‌های بلند آن همچنان زنده و پویا باقی بماند و ازسوی دیگر بحث آزادسازی قدس‌شریف ابعاد مردمی و جهانی به‌خود بگیرد؛ چراکه آرمان رهایی فلسطین از اشغالگری صهیونیست‌ها صرفا اسلامی نیست و علاوه‌بر مسیحی‌ها، آزادیخواهان زیادی در سراسر جهان از آن حمایت و پشتیبانی می‌کنند.

موقعیت کنونی محور مقاومت در برابر صهیونیست‌ها را چگونه تحلیل می‌کنید؟
برای پاسخ به این سؤال باید تحولات منطقه از سال2011 و آغاز فرایند موسوم به بهار عربی یا انقلاب‌های عربی را مورد بررسی قرار داد. در ابتدا امید می‌رفت که کلید خوردن فرایند بهار عربی، زمینه‌ساز روی کارآمدن دولت‌های مردمی در منطقه شود که با به‌کارگیری یک سیاست‌خارجی متعهدانه، شرایط مناسبی را برای دفع اشغالگری صهیونیست‌ها فراهم کنند. در این میان اما با تحرکات عربستان‌سعودی و امارات و همچنین آزاد کردن زندانی‌های تکفیری و فرستادن آنها به برخی کشورهای عربی، زمینه برای موج‌سواری این دولت‌ها آماده شد و مسیر انقلاب‌های عربی را منحرف کردند. برهمین اساس هم بود که در سال‌های نخست پس از 2011 آرمان فلسطین به حاشیه رفت و کشورهایی مانند سوریه، عراق، لیبی، یمن و حتی مصر درگیر بی‌ثباتی شدند. این موضوع طی سال‌های 2011 تا 2020 تأثیر منفی بر گرامیداشت آرمان‌های فلسطین داشت، اما در یکی،‌دو سال اخیر و با شکست خوردن تکفیری‌ها در منطقه که شهید بزرگوار، سپهبد حاج قاسم سلیمانی، نقش بی‌بدیلی دراین عرصه داشت، آرمان قدس دوباره به‌صورت پررنگ‌تری مطرح شده‌ و می‌بینیم که جایگاه ویژه‌ای نیز پیدا کرده‌است. حرکت سال‌گذشته برخی کشورهای عربی در عادی‌سازی رابطه با رژیم صهیونسیتی و انعقاد پیمان آبراهام که با تبلیغات بسیاری نیز همراه شد، اقدامی بود که هدف قبح‌شکنی از ایجاد رابطه کشورهای اسلامی با صهیونیست‌ها را پیگیری می‌کرد و القای این موضوع که کشورهای عربی به‌دنبال ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی هستند، اما اکنون این روند به سد محکمی برخورد کرده و این پروژه شکست خورده‌است. در شرایط کنونی و با توجه به تحولات سرزمین‌های اشغالی اکنون دولت‌هایی که رابطه خود را با صهیونیست‌ها عادی کرده‌اند، تحت‌فشار افکارعمومی جهان اسلامی قرار گرفته‌ و حتی مجبور شده‌اند به‌صورت ظاهری هم که شده، بیانیه‌های شدید‌الحنی علیه رژیم صهیونیستی صادر کنند؛ موضوعی که نشان می‌دهد درحال‌حاضر محور مقاومت از جایگاه ویژه‌ای در تحولات فلسطین برخوردار است و موفقیت‌های منطقه‌ای به‌دست آمده نیز این جایگاه را تحکیم کرده‌است.

 صهیونیست‌ها تا چه اندازه در شکل دادن به محور عبری-عربی موفق بوده‌اند؟
تحولات ماه‌های اخیر نشان می‌دهد این پروژه با شکست سنگین، به‌ویژه برای کشورهای عربی همراه بوده‌است.‌ این کشورها از یک‌سو فکر می‌کردند با هم‌پیمانی با رژیم صهیونیستی می‌توانند خود را حفظ کنند، اما ناتوانی صهیونیست‌ها در دفاع از خود در برابر موشک‌های شلیک شده از غزه نشان داد رژیمی که نمی‌تواند از خود دفاع کند، از توانایی کافی برای حمایت و دفاع از این کشورهای عربی نیز برخوردار نیست. ازسوی دیگر دولت‌های عربی حاضر در پیمان آبراهام گمان داشتند که با جلب پشتیبانی لابی‌های اسرائیلی، می‌توانند حمایت همه‌جانبه دولت بایدن را نیز به‌دست آورند، اما حملاتی که در 2سال اخیر به زیرساخت‌ها و منافع آنها صورت گرفت با بی‌توجهی واشنگتن و تل‌آویو مواجه شد و نشان داد «آبراهام» یک پیمان یک‌طرفه است. این دولت‌های عربی به‌تدریج متوجه شدند که صهیونیست‌ها اجازه نمی‌دهند سرباز اسرائیلی برای غیریهودی کشته شود.

بنابراین می‌توان گفت رؤیای تشکیل ناتوی عبری- عربی با مشارکت ارتش‌های عربی نیز نقش برآب شده‌است؟
اصولا معتقدم اینها صرفا نام‌های توخالی است که چنین چیزی وجود خارجی ندارد. تحولات یمن و شکست‌ مفتضحانه سعودی‌ها از نیروهای فقیرترین کشور عربی ثابت کرد که آنها ارتش بزم دارند، نه رزم.

این خبر را به اشتراک بگذارید