فرزند شهریار از انس و الفت پدرش با قرآن میگوید
پدرم با قرآن و حافظ بزرگ شد
نیلوفر ذوالفقاری
محال است دنبال شعری در مدح و ستایش امیرالمؤمنین(ع) بگردید و «علیای همای رحمت» به ذهنتان نرسد. از میان همه شعرهایی که بزرگی و مهربانی مولای شیعیان را ستودهاند، این شعر حال و هوای دیگری دارد و برای پیر و جوان آشناست. محمدحسین بهجت تبریزی که ما او را با تخلص شهریار میشناسیم، چهره ماندگار شعر و ادبیات فارسی است که از این دست اشعار با ریشههای مذهبی و معنوی فراوان دارد. شاعری که همانقدر که عاشقانههایش برای طرفداران شعر محبوب است، اشعار مذهبی پرطرفداری هم سروده است.ماه مبارک رمضان بیش از هر زمان دیگری با نام امیرالمؤمنین(ع) گره خورده و به این بهانه، سراغ هادی بهجتتبریزی، فرزند استاد شهریار رفتهایم تا روایت او را از اشعار مذهبی پدرش، بهخصوص «علیای همای رحمت» بشنویم.
از بین اشعار پرتعداد شهریار، آنها که ریشه مذهبی و معنوی دارند بیشتر شنیده شدهاند. دلیل این اتفاق از نظر شما چیست؟
درست است، بین همه اشعار پدرم، اشعار عاشقانه و شعرهایی که در مدح ائمهاطهار(ع) سروده، بیشتر شناختهشده هستند. جالب است بدانید که شهریار در ستایش از وطن شاید بیش از هر حوزه دیگری شعر سروده است و علاقه به وطن در همه اشعارش دیده میشود. اما جنبههای مختلفی در شعر شهریار دیده میشود. با اینکه پدرم تمام عمر پربرکت خود را در تبریز زندگی نکرده بود، اما در ستایش از وطن و تبریز اشعاری دارد که هر یک از آنها سرشار از الهام و تأثیرات فراوان حسی است.
انس و الفت شهریار با قرآن زبانزد است. درباره این موضوع با شما حرفی زده بود؟
پدرم از قرآن و حافظخوانیاش در کودکی بهعنوان یک شانس یاد میکرد. او در خاطراتش گفته: «من شانس ادبیای که آوردم مدیون این هستم که در ده زندگی میکردم، 6سال داشتم و الفبا را خوانده بودم. میتوانستم عبارات را بخوانم ولی معانی آنها را نمیدانستم. در اتاق عمهام که با ما زندگی میکرد یک طاقچه بود. در آن طاقچه 2کتاب بود با جلدهای مندرس؛ یکی قرآن مجید بود و دیگری دیوان حافظ. من میرفتم بازی میکردم و میآمدم یکدفعه آیات قرآن را میخواندم و یکدفعه حافظ را. از اول مغزم پر شد با این کلمات آهنگین آسمانی قرآن مجید و اشعار حافظ. وقتی بزرگتر شدم شعرهای دیگر و هر چیز دیگری را که میشنیدم و میدیدم بهنظرم سبک میآمد. عمده شانس من این است که از اول با قرآن و حافظ شروع شد که هنوز هم هست.»
خانواده در برابر این ویژگیهای استاد چه واکنشی نشان میدادند؟
پدربزرگم نیز مرد معتقد و مؤمنی بود. بلندی طبع و بخشندگی پدرم، صفاتی بود که از پدرش به ارث برده بود. اهل فرهنگ و ادب میدانند شهریار زندگی بسیار ساده و درویشی داشت، از تجمل و مصرفگرایی بیزار بود، از شهرنشینی و زندگی ماشینی نیز تنفری عجیب داشت. این احساس و باور در آثار استاد کاملاً مشهود است. پدرم معمولاً تا پاسی از شب به عبادت و خواندن قرآن میپرداخت و بعد از فراغت از عبادت، با خواندن کتابهای شعر و بیشتر مواقع با سرودن شعر معمولاً تا اذان صبح نمیخوابید، مگر مواقعی که واقعاً خسته بود. به همین دلیل شبها چراغ اتاقش همیشه روشن بود.
درباره اشعار مذهبی شهریار، خصوصاً شعر معروف «علیای همای رحمت» البته فراوان گفته شده و فراوان شنیدهایم اما دوست داریم از زبان شما که فرزندشان هستید، در اینباره بشنویم...
میان اشعاری که از شهریار منتشر شده، شعرهای معنوی و مذهبی فراوان است. اگر در آسمان شعر شهریار دنبال عشق به ولایت علی(ع) بگردید، شعر علی و شب، علی انسان کامل، بال ولایت، علیای همای رحمت و مهر وماه ولایت ازجمله ستارگانی هستند که میتوانند شما را راهنمایی کنند. مطالعات مذهبی پدرم سابقه داشت، او در مدرسه دینی با پسرعموهایش حجره داشت. آن موقع بعضی از کتب فقهی را خوانده بود و بعدها هم این علاقه را دنبال کرد. طبیعی است که این تجربهها در اشعار او هم تداوم داشته باشد.
سرودن علیای همای رحمت هم ماجرای عجیبی دارد، درست است؟
آنطور که پیش از این بارها گفته شده، آیتاللهالعظمی شهابالدین مرعشینجفی نقل میکند روزی در خواب شاعری بهنام شهریار را نزد امیرالمؤمنین(ع) میبیند که در مدح او شعر میسراید. آن شعر هم همان شعر معروف علیای همای رحمت بود. ایشان میفرماید بعد از اتمام شعر شهریار، از خواب بیدار شدم اما چون شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پیگیر او شدم و خواستم از جانب من او را به قم دعوت کنند. چند روز بعد شهریار آمد و دیدم همان کسی است که در خواب دیدهام. از او پرسیدم این شعر علیای همای رحمت را کی ساختهای؟ شهریار با حالت تعجب از من سؤال کرد شما از کجا خبر دارید؟! این شعر را نه به کسی دادهام و نه درباره آن با کسی صحبت کردهام. بعد از توضیحات آیتالله مرعشی در مورد خواب خود، دو طرف احساساتی و منقلب میشوند تا اینکه مشخص میشود تاریخ و ساعت سرودن شعر مقارن با ساعتی بوده که آیتالله خواب آن را دیده است.
بهنظر شما چه ویژگیهای شخصیتی در شهریار پررنگ و قابل توجه بود؟
پدرم ساده زندگی میکرد. دوری از زرقوبرق دنیا و مصرفگرایی، اصل مهمی در زندگیاش بود که از ابتدای جوانی تا پایان عمر بر آن پایبند باقی ماند. شهریار اهل تفکر بود و خلوت را خیلی دوست داشت و همه شبها را به شعر خواندن بیدار میماند. من افتخار میکنم که فرزند شهریار هستم، چون این فرصت را پیدا کردم که در زندگی با مسائل معنوی و هنر مأنوس باشم و با ابعاد ارزشمندی از زندگی آشنا شوم. توکل عمیقی به خداوند داشت. این باور قدرتمند و توکل بود که او را به حس شاعرانه خود وصل میکرد. پدرم تمام تلاش خود را میکرد که سختیها را تحمل کند و تا جایی که میتواند بهخودش سخت بگیرد اما نگذارد به اطرافیانش سخت بگذرد. به بقیه هم توصیه میکرد با سختیها مدارا کنند.
آثار استاد شهریار به چه شکل منتشر شده است؟
بسیاری از اشعار شهریار است که در کتابی منتشر نشدهاند. اشعار شهریار نخستین بار سال 1308با اهتمام ابوالقاسم شهریار، با مقدمهای از ملکالشعرای بهار، پژمان بختیاری و سعید نفیسی به چاپ رسید. جلد اول و دوم دیوان اشعار پدر که در سال 1349برای نخستین بار چاپ شد تا زمان فوت تحتنظر خودش تجدید چاپ میشد، اما اشعار چاپ نشده او را ما در سال 1369چاپ کردیم. بیشتر این اشعار به زبان فارسی بود. حدود سال 1325یعنی وقتی منظومه حیدربابا سروده شده بود به مناسبت اسبابکشی، شعری طنز به زبان آذری سرود و کمکم به اشعار آذری خود افزود تا سرانجام این اشعار هم بهصورت یک دیوان درآمد.