آوازهایی برای نوشدن حال زمین
نوروزخوانی از گذشته تا به امروز، در گفتوگو با هوشنگ جاوید
سحر طاعتی- روزنامهنگار
نوروزخوانی آیینی ریشهدار در سرزمین ایران است، که قدمتی هزارساله دارد؛ آیینی موسیقایی که در هر منطقه از کشور به شیوه و مضمونی خاص اجرا میشود. نوروزخوانی را میتوان کارناوالی از شعر، موسیقی، آواز و نمایش دانست که بهار و نو شدن زمین را به همگان مژده میدهد. برخی پیدایش این آیین را به دوره پیش از اسلام نسبت دادهاند و برخی دیگر به دوره زرتشتیان. برخی آن را فقط آوازی میدانند و برخی دیگر سازی و آوازی. هر چه هست آیینی است کهن از ایرانباستان که تا به امروز در برخی مناطق جایگاه خودش را با تغییرات شرایط جغرافیایی و زیستمحیطی همچنان حفظ کرده، بهطوری که نسل امروزی راوی این آیین زیبای ایرانی در روزهای پایانی سال هستند. هوشنگ جاوید، پژوهشگر باسابقه موسیقی ایران که پژوهشهای گستردهای را درخصوص نوروزخوانی انجام داده و کتابی نیز با نام «نوروز و بهار ایرانی» منتشر کرده درخصوص این آیین قدیمی به سؤالاتمان پاسخ داده است.
ریشه تاریخی نوروزخوانی مربوط به چه دورهای است و چرا عنوان نوروزخوانی را بهخود گرفته است؟
آنطور که در شاهنامه آمده، زمانی که جمشید بر تخت پادشاهی نشست، بهمنظور گسترش عدالتگستری پیران قوم را دور هم جمع کرد و گفت حالا که من فرمانده جهان شدهام به من بگویید در گذشته چه کاری انجام میشد که من باید انجام بدهم. پیران جواب میدهند گذشتگان عدالتگستری و دادگستری انجام میدادند و همیشه حرف ضعفا را میشنیدند و حق را به حقدار میرساندند. جمشید میگوید من هم همین کار را میکنم و همان روز را روز نو نامگذاری کردند. در گذشته نوروز را در ابتدای سال در تابستان میگرفتند اما بعدها که تقویمها پدید آمدند، نوروز را به اول بهار آوردند. به هر حال پدید آمدن نوروز بهمعنای روز دادگستری است.
در دوره ساسانیان، بر اساس اسناد موجود در کتابهای مختلف، نوروز به نوروز کوچک و بزرگ تقسیم شده بهگونهای که در نوروز بزرگ همه مردم طی ۱۵روز بهمنظور رفع مشکلات و بیان شکایاتشان به دربار شاه میرفتند و بعد نوروز کوچک شروع میشده که حدود ۱۰روز بوده و این نوروز اختصاص به دیدار شاه با خانواده و وزرایش داشته که در همین دیدارها شکایات مردمی و مسائل کشوری را رفع میکرده.
براساس آنچه در تاریخ ثبت شده، نوروز بهعنوان وقت عدالتگستری در تاریخ ایران است. همچنین در طول تاریخ این روز را بر اساس آنچه در پژوهشهای مختلف دیده میشود، به اتفاقات و رویدادهای مهم جهان ربط دادهاند؛ حالا چه در ادیان و چه در تاریخ جهان؛ مثلا میگویند نوروز همان روزی است که کشتی نوح به گل نشسته است یا همان روزی است که آدم و حوا پا به زمین گذاشتند یا روز غدیر خم هم در چنین روزی اتفاق افتاده است و یا عید پاک در فرصت نوروز و یا زاده شدن زرتشت را مقارن با این روز دانستهاند و بسیاری اتفاقات دیگر. درواقع در هر دین و قومی بعضی اتفاقهای بزرگی را با نوروز دیدهاند.
با توجه به صحبتهای شما، نوروزخوانی بر چه اساسی پدید آمده است؟
در کنار انطباق نوروز با مناسبتهای خاص در ادیان و اقوام مختلف، در تاریخ اتفاقات خیلی خوب هم در فرهنگ و هنر اقوام در سراسر جهان بهویژه در ایران براساس آن رخ داده که پیدایش نوروزخوانی یکی از آنهاست؛ چرا که مژدهبخشی یکی از زیباترین فرهنگهای ایرانیان در گذشته بوده و یکی از اصنافی که در گذشته مژدهبخشی میکردند چوپانها بودند؛ چرا که آنها گوسفندان را برای چرای بهاری به دشت میبردند و دربرخورد با گلهایی تازه روییده آنها را میچیدند، دسته میکردند، به روستا میآوردند و بین مردم میگرداندند و به آواز خوش، خبر میدادند که بهار در راه است. به این آیین، آیین گلگردانی میگویند که همین آوازها به نوروزخوانی شهرت یافتند که هنوز هم این آیین در حوزه فرهنگی ایرانکهن انجام میشود، مخصوصا در تاجیکستان. در ایران این آیین تا اوایل انقلاب هم بود، خصوصا در خراسان اما آن هم بهخاطر تغییرمکانیزم دامداری از بین رفت و چوپانها کمتر به این مسائل توجه دارند.
آیینهای دیگری هم ویژه کشاورزان و شبابان انجام میشد بهعنوان توسل برای نعمت بخشی. وقتی که عید و آمدن نوروز در تقویم جابهجا میشود این آیینها از جای خودش که تابستان بوده به اول بهار میآید؛ مثل آیین کوسهگلین یا کوسهگردی که این آیین ویژه شبانان است که هرساله این کار را انجام میدادند. آنها چهرهشان را سیاه میکردند و 2جارو به جای گوش به سرشان میبستند و یک پوستین میپوشیدند و میآمدند آوازهای کوسهگلین میخواندند که در گیلان این آیینها به نام رابچره یعنی آهوگردانی معروف بود.
این آیینها به نوروزخوانی ارتباط پیدا میکنند؟
بله. همه این آیینهای بهاری به نوروزخوانی ربط پیدا میکنند. آهوگردانی از نظر تقویم شبانی منطقه، زمانی است که آهوها از کوهها و دشتها به پایین روان میشدند و بچه آهوها به کوچهها میآمدند و مردم آنها را میگرفتند و بازی میدادند. بعدها این آهوگردانی با آدمها شکل گرفته یعنی آدمها لباس آهو میپوشیدند و شروع به بازی میکردند و یکی هم کنارشان بهعنوان شادیبخشی بهار آواز میخواند و تقاضای پول میکردند.
در کنار این آیین برخی شبانها در مازندران گلگردانی میکردند که بعد از اسلام تبدیل به آوازخوانیهای خاصی میشود که به آنها نوروزخوانی میگویند. در برخی مناطق این آوازها جنبه مذهبی دارند همانند مازندران، کاشمر و سبزوار ولی در مازندران سابقه مذهبی جالبتری دارد. آنها میخوانند «بهار آمد بهار آمد، خوش آمد/ علی با ذوالفقار آمد، خوش آمد» که این موضوع به همان باور مردمی برمیگردد که نوروز با عید غدیر مصادف بوده است.
این نوروزخوانی از باورهای مذهبی پس از اسلام شکل میگیرد و زیباییاش به همین است وگرنه سایر آیینها که انجام میشود بیشتر در همان دعا کردنهاست. از نظر اساطیری هم آیینهایی در اقوام آذری هست که طلب نعمتبخشی و روزیبخشی میکردند و از آنجا که مردم از این دعاها خوششان میآمد به راویان آنها هدیهای میدادند.
نوروزخوانی صرفا آوازی است؟
آیینهای متنوع نوروزخوانی در ایران بسیار است ولی شکل متداولش آواز خواندن است و در کنار بعضی آیینها تنبک و دایره در برخی مناطق سرنا هم بهکار میگرفتند.
آیین کوسهگلین، در بیشتر ایران رایج است البته در یک دورهای آتشبازها هم میآمدند که این آیین به اسطورههای بابلی برمیگردد. آنها اعتقاد بر این داشتند که دل زمین با آمدن بهار گرم میشود.آتشکباز در حقیقت نماد گرمشدن دل زمین بود که با لباس قرمزی میآمد و آتشخوانی میکرد. من بهشخصه آخرین آتشکباز را در کاشمر دیدم؛ پیرمردی بود که نفت را در دهانش میکرد و شلعه میگرفت. در تالش هم این آیین وجود دارد که کنارش ساز هم میزدند و شعر هم میخواندند.
شعرها و ترانههای نوروزخوانی را چه کسانی میسرودند؟
همه بداهه بودند؛ مثلا ترانههای نوروزخوانی عاشیقهای آذربایجان بایرامی نام دارد. ما حتی در لالاییهای مادران نقش نوروز و بهار را میبینیم. آنجا ترانههای بایرامی معروفند. در میان بختیاریها هم ترانههای بهاری خیلی معروفند. در برخی اقوام پس از آمدن اسلام، مخصوصا اقوامی که وارد کشور شدند، نوروز درجه دوم اهمیت را دارد و بیشتر اعیاد مذهبی اهمیت درجه یک دارند ولی از نوروز هم به سادگی نمیگذرند. آنها در نوروز خیلی زیبا لباس میپوشند و سفره عید پهن میکنند و آوازهای بهاری میخوانند اما برای نوروز ترانه ندارند؛ چرا که بسیاری ازآنها بیشتر برای بهار و آمدن بهار و نو شدن حال زمین آواز میخوانند.
ویژگیهای موسیقایی نوروزخوانی چیست ؟
باورهای مردم در مورد بهار ویژگی مهم آن است؛ یکجا آن را عاشقانه میبینند، در جای دیگرعارفانه و در برخی مناطق توامان میبینند حتی در مناطقی بهار را حماسی تعریف میکنند. هر قومی برای خودش تعریف خاصی از بهار دارد؛ مثلا در آوازهایی که من از منطقه سیستانوبلوچستان شنیدم بهار را خیلی زیبا وارد ستایش و نیایش کردهاند و در عین حال از خداوند تشکر میکنند که چنین حال و روزی به زمین داده است. بهار در میان بختیاریها عاشقانه است یعنی بهار و عشق برایشان مهم است. در آذربایجان همه جلوههای زندگی در شعرهای بایرامی شنیده میشود حتی آیینها همراهی که در نوروز است برای خودش آوازهای خاص داشته، آوازهای زنانه و مردانه داشته که آوازهای زنان تا به حال مغفول مانده و کسی هم دنبالش نرفته است.
میتوان گفت که نوروزخوانی فقط مخصوص مردان نبوده ؟
بله هم مردان و هم زنان میخواندند؛ بهعنوان مثال آوازهای سمنوپزان را زنان میخواندند و تا به حال در ایران بهطور جدی جمعآوری و ثبت و ضبط نشده است. من تا اندازهای خودم برخیها را ثبت و ضبط کردم ولی واقعا این آوازها و متن این اشعار خیلی زیاد است و از آنجا که فضای جامعه ما بهگونهای است که نمیتوان آن را به جامعه ارائه کرد، شنیده نشدهاند.
آوازهای تیتیمون مخصوص همیاری زنهاست. این آوازها درباره سرزدن شکوفهها و آمدن بهار است که خانمها میخواندند که در فرهنگ خراسان و جاهای دیگر بوده، حتی آوازها و آیینهای آبآوری از سر چشمه به خانه یا آوازهای چهارشنبهسوری را نیز زنان میخواندند. علاوه بر مردان و زنان، بچهها آوازهای مخصوص نوروزی خودشان را داشتند که الان دیگر نمیشنویم که یکی از بهترین آنها آوازهای عیدی گرفتن با مضمون «بابا بده نوروزیام» بود که متأسفانه امروزه خیلی کم میشنویم. در فرهنگ مردم ما خیلی مسائل وجود داشته که میتواند الگوساز برای فرهنگسازی جامعه باشد که متأسفانه به آنها نگاه جدی نمیشود. من معتقدم به جای ساخت عروسکهای چندین متری غولپیکر برای گرداندن در سطح شهر برای جذب مردم به نوروز و بهار و تخصیص هزینههای هنگفت برای چنین برنامههایی، فرهنگ اصیل نوروزخوانی ازجمله آیین میرنوروزی را احیا و به مردم نشان دهند.
ایرانیها از جشن سده تا شب نوروز آیینهای متنوعی را برای شادیآوردن به خانهها داشتند که متأسفانه هیچوقت این آیینها به نمایش گذاشته نمیشود.
آیا ما امروزه شاهد نوروزخوانی در مناطق ایران هستیم یا اینکه این آیینها نیز همانند برخی دیگر منسوخ شدهاند؟
هنوز هم درجوامع مختف انجام میشود و خیلی هم خوب انجام میشود اما متأسفانه بسیاری از نوروزخوانیها همچون آوازهای نوروز خوزستان، قشقایی و یا تالشی را کسی گردآوری نکرده است.
نقارهزنیهای حرم امام رضا(ع) را هم میتوانیم جزء نوروزخوانی بهحساب بیاوریم؟
آنها جزو بشارتدهی نوروز و شادی نوروز هستند؛ در واقع موسیقی خبری نوروز است و شادیهای نوروزی حساب میشود.
شما دهه۸۰ مجموعهای از نوروزخوانیها منتشر کردید. سرنوشت جلدهای بعدی آن کتاب چه شد؟
من بیشتر نوروزخوانیها را سال۱۳۸۳ در قالب کتابی تحت عنوان «نوروز و بهار ایرانی» منتشر کردم و همان سال هم اعلام کردم که امیدوارم دوستان دیگر این کار را ادامه دهند که تا امسال هیچکس این کار را نکرد اما به تازگی با همکاری دفتر مطالعات فرهنگی یونسکو و سازمان میراث ناملموس همان کتاب به چاپ دوم رسید و البته خودم هم درصددم دومین مجموعه را ارائه کنم که بماند برای نسلهای بعد.