گفتوگو با لیلا کردبچه، شاعری که عاشقانه میسراید و دغدغههای عاشقانه دارد
شعر زنان ما میتواند زبان زنان افغان باشد
نیلوفر ذوالفقاری
«شعر زنان ما میتواند زبان زنان افغان باشد»، این جمله را لیلا کردبچه، شاعری میگوید که بسیاری از منتقدان و صاحبنظران او را بهعنوان یکی از معدود شاعرانی شناختهاند که تحصیلات آکادمیک مرتبط دارد و آثارش موفق شده مخاطبان زیادی جذب کند و شاید «جدیترین بانوی شعر دهه پیشرو» است. کردبچه دانشآموخته کارشناسی ارشد در رشته زبان و ادبیات فارسی است و برای مقطع دکتری رشته ادبیات معاصر را انتخاب کرده. او علاوه بر شعر، دستی در نقد و تحلیل تاریخ ادبیات نیز دارد، با این حال به سرودن اشعار عاشقانه شهرت بیشتری یافته است. کردبچه معتقد است زنان شاعر راه سختی برای موفقیت در پیش دارند، با این حال میتوانند زبان زنانی باشند که میخواهند صدایشان را به گوش دیگران برسانند. او از قدرت بیان و توانایی شاعرانه زنان شاعر افغان میگوید و معتقد است آنها بهتر از هر کسی میتوانند مصایبشان را در قالب شعر به گوش دنیا برسانند. با کردبچه از شاعری، زن بودن و مسیر متفاوت شاعر زن بودن، گفتوگو کردهایم.
بهنظر شما شعر در شرایط اجتماعی دشوار و زمانی که زمانه سخت است، چه کارکردی میتواند داشته باشد؟
اگر قبلاً این سؤال را از من میپرسیدید احتمالاً جواب دیگری میدادم، چون تصور دیگری داشتم اما تجربه سالهای اخیر به من ثابت کرد که اتفاقاً انگار شعر مختص دوران آرامش است و وقتی تنش و ناآرامی وجود دارد، از شعر هم استقبال چندانی نمیشود. کرونا و نابهسامانی اقتصادی به شعر آسیب زیادی وارد کرد. قبلاً تصور میکردم که این موضوع برعکس باشد و شعر کارکرد دعوت به آرامش داشته باشد.
شاعران چه؟ در این شرایط شاعران چه تأثیری از اوضاع میگیرند؟
به تعداد شاعران، واکنشهای متفاوت داریم. خود من وقتی شرایط نامناسب بوده یا از نظر روحی مستعد نبودهام، شعر ننوشتهام. معمولاً در دورههایی که آرامش بیشتری داشته باشم، توانایی نوشتن پیدا میکنم اما برخی شاعران اتفاقاً باید در معرض یک اتفاق قرار بگیرند تا شروع به نوشتن کنند.
بهنظر شما شاعر زن نسبت به شاعران مرد، برای موفقیت در این حوزه با چالشهای بیشتری مواجه است؟
متأسفانه بله. این موضوع مختص به جامعه ما هم نیست. یک شاعر مرد تنها کافی است ثابت کند شاعر خوبی است اما یک شاعر زن بعد از اینکه توانست ثابت کند شاعر خوبی است، باید برای ثابت کردن موضوعات دیگر به افراد مختلف انرژی بگذارد؛ مثلاً باید ثابت کند تحت حمایت نهاد خاصی نیست، وابستگی ندارد و رانت نمیگیرد. وقتی شعری از یک شاعر زن مطرح میشود، حتی زندگی شخصی او زیر ذرهبین قرار میگیرد. علاوه بر اینها، بخش زیادی از انرژی عاطفی که لازمه شاعری است، در زنان با مسئولیتها و نقشهای مختلف تحلیل میرود. مسئولیتپذیری عاطفی زنان نسبت به اطرافیانشان زیاد است و این باعث میشود انرژی زنانه آنها مصرف شود.
فکر میکنید این دلیل آن است که شمار شاعران زن موفق اینقدر کم است؟
البته این موضوع دلایل متفاوتی دارد و نیازمند تحقیقات جامعهشناختی است. اما قبول دارم که تعداد شاعران زن موفق کمتر از مردان شاعر موفق است.
بعضی منتقدان و صاحبنظران، شما را «جدیترین بانوی شعر دهه پیشرو» عنوان کردهاند. نظرتان درباره این موضوع چیست؟
من تمام مدت در حال تلاشم؛ یا مشغول پژوهش هستم یا فعالیتهایم را در حوزه شعر دنبال میکنم. وقتی پژوهشی را شروع میکنم، قطعاً هدفم این نیست که دیده یا تحسین شوم بلکه میخواهم یک خلأ پژوهشی را پر کنم اما به هر حال از اینکه آنطور که باید، همدلی و حمایت را در جامعه زنان شاعر نمیبینم متأسفم.
بهعنوان یک شاعر زن، این دغدغه را دارید که زبان زنان خاص، مثلاً زنان افغان باشید؟
هر موقع اتفاقی مثل رویدادهای افغانستان میافتد، هنرمندان و شاعران از آن تأثیر میگیرند و حتی اگر واکنش کوتاهمدت بروز ندهند، در درازمدت ردپای آن رویداد بر آثارشان دیده خواهد شد. من در نخستین کتابم، «حرفی بزرگتر از دهان پنجره»، برای زنان افغانستان شعر سرودم. شعر زنان ما میتواند زبان زنان افغان باشد؛ چرا که ما همزبانیم اما واقعیت این است که معتقدم خود شاعران زن افغانستان بسیار قوی هستند و قدرت بیان بالایی دارند. هر شعری که درباره مصایب زنان افغان نوشته میشود، حتی بهترینها، در برابر آنچه خود زنان شاعر افغان مینویسند معمولی بهنظر میرسد.
بهنظر شما فضای مجازی برای شعر منفعت بیشتری داشته یا آسیب بیشتری؟
من فکر میکنم هم منفعت زیادی داشته و هم ضرر زیادی، هرچند که بهنظر میرسد سودش بیشتر باشد. فضای مجازی به 2شکل به شعر آسیب زده است، یکی این بود که مرز بین شعر را با هر آنچه شعر نیست کمرنگ کرد. هر اثری میتواند از یک تریبون شخصی منتشر شود و نام شعر بر آن بگذارند. درحالیکه هر نوشته تعریفی دارد؛ دلنوشته با نثر ادبی، نثر مسجع یا شعر فرق دارد. متأسفانه در فضای مجازی هر نوشتهای که عواطف مخاطبش را هدف بگیرد، شعر تلقی میشود. آسیب بعدی فضای مجازی بر شعر، در حوزه نشر اتفاق افتاده است. واحد شمارش شعر دیگر قطعه و مجموعه شعر نیست، بلکه یک تکشعر در فضای مجازی منتشر میشود. این موضوع به ضرر نشر مکتوب مجموعههای شعر است. هرچند همین میتواند موهبتی هم برای شعر باشد. اگر شاعر هدفش از گفتن یک شعر، تنها این باشد که شعرش خوانده شود، امکان انتشار سریع تکشعر در فضای مجازی و کپی شدن آن، برایش خوشایند است. این امکان برای آثار ادبی دیگر مثل رمان یا نمایشنامه فراهم نیست.
شما جزو معدود شاعرانی هستید که تحصیلات آکادمیک مرتبط در ادبیات دارید. بهنظر شما چقدر لازم است شاعران، آموزش حرفهای ببینند؟
حتماً لازم و ضروری است، حالا نه لزوماً آموزش آکادمیک، اما به هر حال شاعر باید بعضی موضوعات را یاد بگیرد و آموزش ببیند. نه فقط برای شعر گفتن، بلکه برای فهمیدن شعر هم دانش لازم است؛ مثلاً شاعر باید متوجه شود که یک شعر ایراد ساختاری یا عروضی دارد یا نه، بر کدام اسطوره استوار است یا به کدام واقعه تاریخی اشاره دارد. برای داشتن این دانشها لازم نیست حتماً به دانشگاه رفت، کارگاهها و دورههای کوتاهمدت هم میتواند مفید باشد.
شما اگر شاعر نمیشدید، چه فعالیت دیگری را انتخاب میکردید؟
به هنرهای تجسمی و صنایعدستی علاقه دارم و فکر میکنم سراغ فعالیت در این حوزهها میرفتم.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
در حال انجام یک کار پژوهشی در حوزه ادبیات هستم. موضوع پژوهش درباره فلسفه نوشتن است؛ اینکه چه اتفاقی میافتد که یک نفر تصمیم به نوشتن میگیرد، چه تجربهای را پشت سر میگذارد و از چه چیزهایی محروم میشود. امیدوارم این اثر تا بهار امسال تکمیل و منتشر شود.
میان جیوه و اندوه
کتاب «میان جیوه و اندوه» مجموعهای است شامل 100صفحه و حدود 50قطعه شعر سپید را شامل میشود که توسط انتشارات نگاه منتشر شده است. کتاب میان جیوه و اندوه مجموعهای است عاشقانه، با فضایی متفاوت از آنچه شاعر تابهحال تجربهاش را داشته است. ساختار روایی بیشتر اشعار کتاب میان جیوه و اندوه، نوسانی شاعرانه بین خیال و واقعیت است.
آدم اگر دلش بگیرد
کتاب صوتی آدم اگر دلش بگیرد دربردارنده اشعار سپید بلند است. بعضی از اشعار این مجموعه با موضوع مرگ هستند، بعضی دارای موضوعاتی اجتماعی و بعضی دیگر ژانری عاشقانه دارند. کردبچه در شعرهای عاطفی خود احساسات مادرانه را نیز به تصویر کشیده است. اشعار او تکنیکی هستند و عنصر عاطفه در آنها وجود دارد اما بسیار کمرنگ است.