• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
دو شنبه 2 اسفند 1400
کد مطلب : 154506
+
-

کودکان کار و وجدان خفته‌ بشر امروز

دیدگاه
کودکان کار و وجدان خفته‌ بشر امروز

مناف یحیی‌پور‌- روزنامه‌نگار

نکیسای 12ساله مرد*، از بس که جان نداشت. نکیساهای 12ساله و بزرگ‌تر و کوچک‌تر در همین حوالی و در جاهای دور و نزدیک می‌میرند، از بس که رنج می‌کشند. شاید شما هم دیده‌باشیدشان، در آن ویدئو که برخی از آنها نمی‌دانند آرزو چیست و برخی دیگر سقف آرزویشان دستیابی به حقوق اولیه انسانی است، دستیابی به چیزهایی که به چشم خیلی‌های دیگر نمی‌آید.
بیشتر ما نکیسا و روشنک و نکیساها و روشنک‌ها را هر روز می‌بینیم؛ سر چهارراه‌ها و میدان‌ها، پشت چراغ‌های قرمز. شاید چیزی از آنها خریده باشیم یا هدیه‌ای هرچند کوچک به یکی دوتای آنها هم داده باشیم؛ اما اینها بسیار کمتر از آن بوده که درد نکیسا را درک کنیم. درد نکیسایی که گویا از 5 سالگی ناچار شده کار کند. به جای بازی کردن و درس خواندن سال‌ها درد کلیه را تحمل کند و آخر سر در آغاز نوجوانی، طاقتش طاق شود و نارسایی کلیه از پایش درآورد. آیا این خبر نیشتری به جان ما، به وجدان ما؛ وجدان خفته بشر امروز می‌زند؟
چرا می‌گویم وجدان خفته بشر امروز؟ برای اینکه باورش سخت است، اما تقریبا به‌اندازه 2برابر جمعیت کشور ما، یعنی 160میلیون کودک کار، در جهان امروز بر این کره خاکی زندگی می‌کنند، رنج می‌کشند و از حداقل حقوق انسانی خود برخوردار نیستند. بشر امروز، ‌چه فردی و گروهی و چه در قالب دولت‌ها و کشورها، همچنان سرش به دعواها و تجمل‌ها و سرگرمی‌های خودش گرم است. البته این 160میلیون برآورد سازمان بین‌المللی کار است و برخی برآوردهای دیگر، شمار این کودکان را تا 250میلیون کودک گزارش می‌کنند.
این 160میلیون کودک قربانی نابسامانی‌هایی هستند که ما بزرگ‌ترها پدیدآورده‌ایم و می‌آوریم. ما افراد، ما خانواده‌ها، ما گروه‌ها، ما صاحب‌کارها و ما دولت‌ها. براساس گزارش سازمان بین‌المللی کار، 10سال یا حتی شاید 2 دهه بود که آمار کودکان کار در دنیا، رو به کاهش داشت، اما باز هم از چند سال پیش شاهد افزایش این کودکان هستیم. از این 160میلیون، 97میلیون پسرند و 63میلیون دختر و متأسفانه 79میلیون نفرشان درگیر کارهای خطرناکند. بیش از 70میلیون از این کودکان در آفریقا و بیش از 60میلیون نفرشان در آسیا و اقیانوسیه به‌سرمی‌برند.
البته ماجرا وقتی دردناک‌تر می‌شود که به این آمار، شمار کودکان آواره و یا نیازمند کمک‌های اولیه انسانی را بیفزاییم. از میان این کودکان به‌عنوان نمونه می‌توان به نزدیک به 5/12میلیون کودک یمنی، بیش از 11میلیون کودک در جمهوری دمکراتیک کنگو، 5/7 میلیون کودک ونزوئلایی، بیش از 7میلیون کودک سوری، بیش از 7میلیون کودک ساحل میانی آفریقا (بورکینافاسو، مالی و نیجر)، نزدیک به 5/5 میلیون کودک سودانی، و نزدیک به 5/0 میلیون کودک روهینگا (میانمار) هم اشاره کرد. می‌بینید بیش از 51میلیون کودک می‌شوند.
در این‌جا به بقیه‌ مشکلات و رنج‌های کودکان در دنیای امروز نمی‌پردازیم. این کودکان و نوجوانان بی‌دفاع‌ترین قربانیان سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های دولت‌ها هستند، اما چیز زیادی نمی‌خواهند. آیا برخورداری از امکانات حداقلی تغذیه، بهداشت و آموزش خواسته‌ زیادی است؟ آیا برخورداری از سرپناه و خانواده و احساس امنیت توقع ناروایی است؟
کاش از این رویداد تلخ تکانی بخوریم، به قول مولانا به‌جای ستیزه، لباس وصل بدوزیم و هر کدام چراغ خود را برافروزیم که فرمود: «تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید / تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز / که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر/ که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز.»

* نکیسا، یکی از کودکان کار است که ظاهرا ‌از 5سالگی ناچار به‌کار در خیابان شد. در سال‌های اخیر به‌رغم نارسایی کلیه به‌کار ادامه داد.کمتر از 2ماه پیش دچار نارسایی ناگهانی هر دوکلیه شد و هفته‌ گذشته جان سپرد. این کودک ابتدا به نام روشنک معرفی شده بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید